این مقاله را به اشتراک بگذارید
«گذشته» مرحله جدیدی است از ارتباط کاری و همکاری اصغر فرهادی و موسسه فیلمسازی ممنتو. الکساندر مالت گای میگوید: «من اصغر فرهادی را اولینبار در جشنواره فیلم برلین ۲۰۰۹ دیدم. همان موقع با تماشای فیلم «درباره الی» او را کشف کرده بودم و سعی داشتم کپیرایت نمایش این فیلم در فرانسه را به دست بیاورم. چند روز بعد، این فیلم جایزه ویژه هیات داوران را دریافت کرد و همچنین جایزه خرس نقرهای برای بهترین کارگردانی را از آن خود کرد. کمی بعد در سپتامبر همان سال «درباره الی» را اکران کردیم و موفق شدیم بیش از صدهزار تماشاگر را به سینما بیاوریم. و این یک رکورد برای سینمای ایران بود؛ فیلمی که شکست نخورد و پاسخی شد برای آن باور قدیمی. با اینحال برای من که درباره نتیجه اکران این فیلم اطمینان داشتم این حضور و رکورد تعجببرانگیز نبود.»
خیلی زود فیلم «جدایی» در جشنواره برلین ۲۰۱۱ به نمایش درآمد. الکساندر ماله گای میگوید: «ما تنها توزیعکننده فرانسوی فیلم نبودیم، بلکه فروشنده بینالمللی فیلم امیلی جورجز هم همراه ما بود.» در جشنواره برلین سال ۲۰۱۱ فیلم «جدایی» بلافاصله به عنوان یک پدیده مطرح شد و در ماه ژوئن ۲۰۱۱ اصغر فرهادی با این فیلم موفق شد یک خرس طلایی را از آن خود و دو خرس نقرهای دیگر را هم به مجموعه موفقیتهایش اضافه کند. در کمتر از یک هفته مطبوعات جهان پر شد از نقدهای حرفهای چهرههای سرشناس سینما که در ستایش این اثر نوشته بودند، فیلم در ایران و فرانسه رکوردهای جدید تماشاگران را به نام خود ثبت کرد و در بیش از ۲۵۰ سالن سینمای فرانسه اکران شد. کمی بعد جوایزی همچون گلدنگلوب، سزار و در نهایت اسکار بهترین فیلم خارجی را از آن خود کرد. مالهگای پیش از این گفته بود این فیلم در فرانسه هم با استقبال روبهرو خواهد شد. او معتقد است: «وقتی فیلم جدایی در فرانسه اکران شد تنها در طول سه هفته بیش از ۴۰۰هزار نفر به تماشای آن رفتند و در انتها بیش از یکمیلیون فرانسوی آن را تماشا کردند. طبیعی است که او برای ما کارگردان نامآشنایی است.» الکساندر ماله گای درباره چگونگی شکلگیری پروژه «گذشته» میگوید: «اولینبار اوایل سال ۲۰۱۲ بود که اصغر برای من از ایدهای که در ذهنش داشت حرف زد، بنابراین من به او این پیشنهاد آزادانه را دادم که به جای فیلمساختن در برلین به پاریس بیاید. برای همین هم فرهادی پذیرفت و به پاریس آمد تا فیلم دیگری را کلید بزند. به نظرم مهم بود که او تجربه یک پروژه فیلمساز در پاریس را پشت سر بگذارد. و این پروژه همانی شد که حالا با نام گذشته عرضه خواهد شد.»
فیلم مدت زیادی بدون عنوان بود و از همان ابتدا قرار بود بنای اولین نمایشش را در جشنواره کن بگذارد. فرهادی و مالهگای در این مدت از جمعهای سینمایی اروپا مدام تشویقها و آغوشهای بازی را دریافت میکردند که آنها را نسبت به این فیلم امیدوار میکرد. اواخر ماه ژوییه «برنیس بژو» به تیم ساخت این فیلم پیوست و کمی بعدتر «طاهر رحیم» به جمع بازیگران تازهترین فیلم فرهادی اضافه شد. از اوایل اوت تمرینها شروع شده بود. «الکساندر ماله گای» میگوید: «اصغر داشت با همتی عجیب و همیشگی و بدون وقفه کار را پیش میبرد. او به شدت به ساخت فیلمی به زبان غیرمادری خودش مسلط بود، با اینکه برای اولین بار فیلمی را خارج از ایران میساخت.»
پروژه فیلم گذشته با بودجه ۱۱میلیون یورویی به خوبی پیش رفت و در ۱۵ هفته فیلمبرداری بدون وقفه ادامه داشت. دو استودیو یکی در محله سروان در شمال پاریس و دیگری در استودیوی بری سوره مارن تبدیل به خانه ماری بازیگر زن فیلم شد. الکساندر ماله گای میگوید: «گذشته یک فیلم تمامعیار فرانسوی است که یک کارگردانی ایرانی با تاثیری جهانی ساخته است.» پیتر براد شاو منتقد جهانی درباره فرهادی چنین نوشته است: «درباره گذشته و کارگردان آن اصغر فرهادی نمیتوان با همین قطعیت قضاوت کرد. او با ساخته قبلی خود (یک جدایی) توانست نگاه تحسینآمیز همه منتقدان را به خود جلب کند، در بسیاری از جشنوارههای جهانی بدرخشد و در نهایت جایزه اسکار را از آن خود کند. حتی فیلمی دیگر از او به نام درباره الی… هم در بازار ویدیو منتشر شده است. در فیلم گذشته برنیس بژو (بازیگر فیلم آرتیست) بازی میکند و برخی از مضامین جدایی دوباره مورد بررسی قرار گرفته است. مرد مهاجر ایرانی برای بازگشت به سرزمین مادریاش همسر و فرزندش در فرانسه را ترک میکند. همین قصه زخمهای کهنه شخصی و سیاسی را دوباره باز میکند.»
***
- گفتوگو با محمود کلاری – فیلمبردار
- فرهادی نمیداند یک فیلم بد چگونه ساخته میشود
محمود کلاری فیلمبردار شناخته شده و صاحب سبک ایرانی این بار همراه اصغر فرهادی در فرانسه بود . او از این تجربه نکته هایی گفته است.
به عنوان یک فیلمبردار همکاری با کارگردانی همچون اصغر فرهادی چگونه است؟
فیلمبرداری با کارگردانی مثل اصغر فرهادی همیشه پر از هیجان است، زیرا حین کار بسیاری از ناشناختهها وجود دارند که در لحظه تکلیفشان روشن میشود. این روش فرهادی است که برای خیلی از تصویرها و شاتها در لحظه تصمیم میگیرد و بنابراین بخش اعظمی از کار در یک روند غیرقابل پیشبینی جلو میرود. این روش بسیار دشوار است اما همانقدر هم سرشار از هیجان میشود. اصغر فرهادی بسیار کارگردان خاصی است: براساس تجربهای که با او در کار داشتم، میتوانم بگویم او نمیداند و نمیتواند یک فیلم بد چگونه ساخته میشود یا حتی چیست. فکر میکنم این رویکرد یک دلیل مهم و روشن دارد: او به شدت و کاملا درگیر پروژهای میشود که مشغول ساختش است، تمام عواطف و احساساتش درگیر کارش میشوند. این فرآیند برای تعداد معدودی از آدمها وجود دارد، این روش بسیار مطمئن و البته دشواری در فیلمسازی است. هر لحظه از کار با او یک شگفتی است.
در این روش چطور شما خودتان را با اصغر فرهادی تنظیم میکنید؟
در فیلم «یک جدایی…» همه شاتها و تصویربرداری با دوربین روی دست و شانه بود و تنها سه پلان را به شکل ثابت فیلمبرداری کردیم. در کار کردن با فرهادی شما باید بدانید که او قادر است در آخرین لحظه برگردد و با شما به یک تصمیم متفاوت درباره شیوه فیلمبرداری برسد، او هر لحظه میتواند به یک تصمیم درست و جدید برسد. شما میتوانید با او درباره سبک و طبیعت بصری فیلم حرف بزنید. او حتی در بازی گرفتن هم از چنین روشی استفاده میکند. فرهادی میتواند به بازیگرانش بگوید که همه بازی را که تا آن لحظه در یک پلان داشتند فراموش کنند و حالا از یک راه دیگر و بازی دیگری کار را در این پلان پیش ببرند. این بار هم بسیاری از صحنهها با دوربین روی دست و شانه فیلمبرداری شد و ما خیلی سریع و در کمتر از دو روز به سبک فیلمبرداریمان رسیدیم. در فیلم «گذشته» ساختار داستان بود که منجر شد تا روند فیلمبرداری ما تغییر کند و یک فرم جدید برای فیلمبرداری را انتخاب کنیم.
اصغر فرهادی چگونه برای فیلمبرداری برنامهریزی میکند؟
او هر چیزی را که به نظرش مصنوعی یا حتی زیادی متعارف بیاید رد میکند. این وسواس را در همه لحظهها دارد؛ از ترکیب نور و قاببندی و شکل بازی بازیگران. شما میتوانید هر لحظه بشنوید که او به بازیگران فیلم میگوید: «این شکلی بازی کن، اینجا… اینجا باید مثل یک عکس باشد. اینجا باید این شکلی باشد. قاب اینجا باید بیش از اندازه نرم باشد یا اینکه نور زیادی است.» فرهادی هر لحظه قضاوت میکند تصویر را براساس ایدههایش و گاهی وقتها میگوید: «این خیلی خوب است، اما من این را نمیخواهم.» او استانداردهایی را در ذهن دارد و باید به آنها پاسخ بدهد. گاهی وقتها برای تیمی که با او کار میکنند دشوار است که بفهمند ایدهای که در نهایت باید به آن برسند، چیست. گاهی وقتها حتی ممکن است به نظر برسد تجانسی بین دو پلانی که در گذشته گرفتهایم و پلانی که حالا در حال گرفتنش هستیم وجود ندارد، اما در نهایت او یک استاد تمامعیار است و هنر سازگاری و ثبات و تداوم را در طول پروسه فیلم دارد.
در فیلم «جدایی» شخصیتهای داستان اغلب از گذشتهشان فرار میکنند، آنها اغلب وقتها با هم در یک پلان هستند…
در واقع در«جدایی» دوربین به عنوان یک راوی است و باید گفت به نوعی چشم سوم داستان است. اما اینجا در «گذشته» دوربین است که به هر کدام از شخصیتها نگاه میکند. شخصیتها با هم میآیند و بعد از هم فاصله معینی میگیرند. دوربین چشمانداز و وضعیت شخصیتها را روشن میکند. تصویر و نورپردازی و قاببندیها موضع و وضعیت بازیگران را آشکار میکند.
بهار – مد و مه –