این مقاله را به اشتراک بگذارید
سبک آثار نیچه، وجوه شاعرانه او و بان تاثیر گذارش از جمله ویژگی هایی ست که آثار او را بسیار مستعد انتخاب جملات قصار و گزین گویه می نماید؛ صرف نظر از این قالب گزین گویه نویسی یکی از شیوه هایی بوده که او در برخی آثارش برای بیان اندیشه ها و فلسه ورزی خود استفاده کرده است. در ادامه گلچینی از زیباترین گزین گویه های او را درباره زندگی، عشق، انسان و فلسفه می خوانید.
***
اگر یک سال تمام خاموشی گزینی، یاوه گویی را از یاد می بری و سخن
گفتن را می آموزی. پیتاگورن ها* بهترین دولت مردان روزگار خود بودند.
فریدریش نیچه – سپیده دمان
(*پیروان پیتاگوراس (فیثاغوس) در سده ششم پیش از میلاد، فیلسوف و ریاضیدان یونانی. وی مدرسه
اخلاقی و مذهبی بسیار غریب و آزادی برای زنان و مردان بنا نهاد برخی تمرین هایش شامل تهذیب
اخلاقی (سکوت مطلق و خشک و خودآزمایی دشوار) و امساک از حبوبات و برخی گوشت های معین بود.)
+
تنها به من چسب بده،
پیدا کردن چوب با خودم!
جا دادن مفهومی
در چهار قافیه نامفهوم
افتخار کمی نیست!
فریدریش نیچه – اکنون میان دو هیچ
+
زنی با شرم بسیار
بامدادی مرا گفت:
«در تشنه کامی، این سان سرخوشی
سیراب که شوی،
چه خواهی شد!»
فریدریش نیچه – اکنون میان دو هیچ
+
تحمل انسان دارای نبوغ ناممکن است، مگر آن که در وجودش دست کم
دو ویژگی وجود داشته باشد: سپاسگزاری و پاکی.
فریدریش نیچه
+
دیگر بر نمی تابی
سرنوشت محتوم ات را؟
دوستش بدار!
گزینشی در کار نیست!
فریدریش نیچه – اکنون میان دو هیچ
+
آن که اینجا یارای خندیدنش نیست
نباید بخواند!
زیرا «موجود خبیثی» ست
در جانش
که نمی خنداندش!
فریدریش نیچه – اکنون میان دو هیچ
+
دردا، شما هیچ کدام تان، این احساس را نمی شناسید که شکنجه دیده
پس از شکنجه شدن دارد، آن گاه که او را به سلولش باز می آورند و
رازش با اوست! و همواره با دندان هایش محکم آن راز را نگه
می دارد. شما چه می دانید از هلهله غرور انسانی!
فریدریش نیچه – سپیده دمان
+
اگر دارای روحی،
دو چندان مراقب خود باش!
به خودت می کشند
دوستت می دارند،
بعد هم، تو را می درند؛
روان های رمه ای!
بدینسان روان ات را از کف می دهی!
فریدریش نیچه – اکنون میان دو هیچ
+
من چهل و سه سال از عمر خود را پشت سر گذاشته ام و هنوز تنها هستم،
تو گویی هنوز کودکی خردسالم. (واپسین نامه به اروین رُد)
این امر مرا وحشتناک آزار می دهد که در این پانزده سال هتا یک نفر مرا
کشف نکرد، به من نیازی نداشته، و مرا دوست نداشته. (نامه به اوربک – ۱۸۸۷)
فریدریش نیچه
+
به راستی، آدمی رودی است آلوده؛ دریا باید بود تا رودی آلوده را پذیرا
شد و ناپاکی را نپذیرفت.
فریدریش نیچه – چنین گفت زرتشت
+
کاونده ام؟
– این کلام را مگوی!
تنها سنگینم – سدها من!
می افتم، می افتم مدام،
و سرانجام به ژرفا!
فریدریش نیچه – اکنون میان دو هیچ
+
ایمان؛ یعنی این که نخواهی بدانی حقیقت چیست!
فریدریش نیچه
+
من در خانه خود می باشم،
از هیچ تابنده ای در هیچ چیز
پیروی نمی کنم!
و به ریش هر استادی می خندم،
که به ریش خود نخندیده است!
فریدریش نیچه – اکنون میان دو هیچ
+
خدا را می ستایم، که جهان را آفرید به احمق ترین شکل ممکن.
فریدریش نیچه – اکنون میان دو هیچ
+
فیلسوف کسی ست که از سه چیز پرآوا و درخشنده کناره می گیرد:
نام آوری، شاهان، زنان.
فریدریش نیچه – تبارشناسی اخلاق
+
بیگانه با خلق و نیز سودمند برای خلق؛ راهم را این گونه می پویم،
گاه آفتاب، گاه ابر و هماره بر فراز همین خلق!
فریدریش نیچه – اکنون میان دو هیچ
+
چگونه می توان کسی اندیشه مند شود، اگر دست کم یک سوم هر روزش
را به دور از غوغا و شور، بی آدمیان و کتاب ها سر نکند؟
فریدریش نیچه – آواره و سایه اش
+
تمایلات بنیان کن را از زیر نام های مقدس به در آوردم، آنچه را ناتوان می کند
و ناتوانی می آموزد و آنچه را ناتوانی به سان بیماری واگیر به همه جا
می گسترد خدا نامیدند… من یافتم که “انسان نیک” نوعی از صور پایداری
و اثبات انحطاط است…
انسان باید به تقدیر و سرنوشت حرمت گذارد، به همان تقدیر که به ناتوان
گوید “نیست شو و از میان رو!”
آن را خدا نامیدند تا در برابر تقدیر پایداری کنند، تا بشریت را گندیده و
تباه سازند… آری نام خدا را نباید بی جهت برد…
فریدریش نیچه – خواست قدرت
+
و من هر دم بیش از پیش این را تشخیص می دهم که در میان افراد
انسانی وصله ناجورم.
فریدریش نیچه – نامه به فرانس اوربک
+
بخش کوتاهی از فیلم “و نیچه گریست” : دانلود کنید
برای دانلود یا خرید همه این فیلم، اینجا کلیک کنید
+
“سیلیس ماریا” سروده ای از نیچه است که وی در آن به چگونگی شکل گیری
چنین گفت زرتشت در ذهن خویش می پردازد:
(سیلیس ماریا نام روستایی در سوییس است که در تابستان ۱۸۸۱،
مقوله بازگشت ازلی و شخصیت کتاب چنین گفت زرتشت به نیچه الهام شد)
در همین جا بود که من،
در عین بهره مندی از نور، و گاه از سایه،
و فراتر از هر نیک و بد
در انتظار بودم، در انتظار هیچ.
من خود سراسر تنها بازی، تنها دریاچه،
تنها ظهر، و تنها زمان بی هدف بودم.
و ناگاه، دوست گرامی
یک، دو شد و زرتشت از کنار من گذشت
فریدریش نیچه – دانش شادان
+
نیچه درباره چنین گفت زرتشت:
این کتاب یگانه است. بگذار تا از شاعران به یک لحن یاد نکنیم. شاید تا
کنون چیزی به این توانایی بی مانند به وجود نیامده است… اگر جوهر
و نیکی همه روان های بزرگ با هم جمع شوند نخواهند توانست
نغمه ای از گفتارهای زرتشت را به وجود آورند.
+
هر چه آدمی، درک ژرف تری از زندگی داشته باشد کم تر به تمسخر توجه
می کند، مگر آن که در پایان کار “ژرفای ادراک خویش” را به سخره گیرد.
فریدریش نیچه – انسانی بسیار انسانی
+
هنگامی که انسان قاه قاه می خندد، در ابتذال گوی سبقت از هر حیوانی
می رباید.
فریدریش نیچه – انسانی بسیار انسانی
+
من در برابر ابلیس ، هوادار خدا هستم.
فریدریش نیچه – چنین گفت زرتشت
+
پایین تنه دلیلی است برای آن که چرا انسان خود را به آسانی خدا نمی انگارد.
فریدریش نیچه – فراسوی نیک و بد
+
لوتر به حق گفته است که: “خدای مسیح بدون خردمندان نمی توانست
باقی بماند.” ولی چیزی را که لوتر خوب نگفته آن است که “خدای
مسیح بدون بی خردان هرگز نمی توانست باقی بماند.”
فریدریش نیچه – دانش شادان
+
روزهایی هست که روانم دستخوش احساس تیره و تیره ترین احساس غم،
یعنی تحقیر بشر می شود. و به این ترتیب هیچ شکی در این باب ندارم
که چه کار و چه کسی را تحقیر کنم، منظور آن انسان امروزی است
که به ننگ آورترین شکل، من، معاصر او هستم.
نفس ناپاک او مرا خفه می کند…
فریدریش نیچه – ضد مسیح
2 نظر
آرش آذیش
پیامبری دگرگونه بوده است این مرد…
گزینشی زیبا
هادی
براستی در اندیشه گری به لحاظ شھامت ھنوز ھیچ بشری به مقام نیچه نرسیده است. نام
«روشنفکر» فقط لایق نیچه است زیرا تا ھستۀ مرکزی سلولھای مغزش روشن بود و کار می کرد.
او آنقدر از مغزش کار کشید که مغزش آب شد و روان گردید و سپس حدود ده سال دراز کشید
و در خود شنا کرد . و این قدرت حیرت آور ذھنی در نیچه از این بابت بود که وی مغزش را از ھر
تعھّد و مسئولیّتی رھا ساخت . او اسوۀ آزاد اندیشی است . مغزی آزادتر از نیچه تاکنون پدید
نیامده است.
ھیچ بشری نتوانسته است از مغزش تا این حدّ استفاده کند که نیچه کرده است . و تا زمانی
که دل یک انسان به اندازۀ کافی « مؤمن » نباشد مغزش نمی تواند تا این حدّ خلاّق و جسور و
بی پروا باشد. اندیشۀ علی (ع) نیز ھمینطور بود .
ھمواره کافرانه ترین اندیشه ھا از مؤمن ترین دلھا برمی خیزد . مثل مولای رومی . ذات اندیشه
کافر است و اندیشه ای که فعّالتر باشد کفرش را عیانتر می سازد و این صدق اندیشه است که
محصول ایمان دل می باشد . در تاریخ جدید جھان به لحاظ کلام انسانی صدیق تر از نیچه وجود
ندارد . براستی انسانی دوست داشتنی تر از نیچه نیافته ام . شرافت و شھامت ھر دو در حدّ
کمالش در نیچه آشکار است . او یک معصوم واقعی است . او امام صدق است .
از کتاب ” خاطرات حواس ” استاد علی اکبر خانجانی ص ۷۷
لینک دانلود:
http://dl.ketabkhane-erfani.com/download/ketabha/khaterate%20havas.zip
از وبلاگ عرفان زندگی http://erfan-zendegi.blogfa.com/