این مقاله را به اشتراک بگذارید
فیلم «گذشته» به عنوان اولین ساخته اصغر فرهادی در خارج از کشور، هفته گذشته در بخش رقابتی شصتوششمین جشنواره کن موفق به دریافت جایزه بهترین بازیگر زن (برنیس بژو) و کلیسای جهانی (بهترین فیلم معنوی) شد.
«دبورا یانگ»، منتقد نشریه سینمایی هالیوود ریپورتر با تمجید از جدیدترین ساخته فرهادی نوشت:همچون ساخته قبلی، قصه در متن یک خانواده میگذرد و بار دیگر کودکان قربانیان اصلی داستان هستند، اما اینبار فیلمنامهی تقریبا بینقص فرهادی شوکهای انفجاری «چهارشنبه سوری»،«درباره الی» و همانهایی که با آنها «جدایی نادر از سیمین» جایزه اسکار بهترین فیلم زبان خارجی را به خود اختصاص داد را به دست فراموشی سپرده و «گذشته» زیر انگشتان نوازنده پیانوی چیرهدستی است که میداند هر نُت را با چه ضربی بنوازد و به تاثیر هر جمله بر کل اثر آگاه است.
وی در ادامه نقد خود آورده است:بازی مرکزی، بسیار پویا و غیر سانتیمانتال «برنیس بژو»، در کنار بازی خوب علی مصفا و «طاها رحیم» تماشاگر را در برقراری رابطه با قصه یاری میدهد.
هرچند قصه در فرانسه میگذرد، اما فیلم عمدتا در فضاهای بسته و بهویژه در خانهای شلوغ در حومه پاریس سپری میشود که درها و پنجرههای فراوانش یادآور آپارتمان فیلم «جدایی نادر از سیمین» است.
ماری (بژو) از همسرش احمد (مصفا) میخواهد تا پس از چهار سال جدایی به فرانسه بیاید تا بالاخره طلاقشان جاری شود. اما احمد نمیداند در چه لانه زنبوری قدم میگذارد. تلاش برای بازکردن کلاف سردرگم روابط بزرگسالان که در مسیر خود به کودکانی بیاحساس امنیت مبدل شدهاند، تماشاگر را در تمام مدت مجذوب فیلم نگه میدارد.
احمد در اکثر اوقات ناظری آرام و متعادل و شاهد مراودات ماری و نامزد تازهاش سمیر (طاها رحیم) و سه بچهای است که با آن دو زندگی میکنند. خود این بچهها هم بیگناه نیستند، شاید بشود گفت «بیلکه» نیستند و این نکتهای اصلی در قصه است. اما از زاویه دید فرهادی، آنها همیشه بازندگان نبرد والدینشان هستند.وقتی «ماری» برای استقبال از احمد به فرودگاه میرود، فاصله عمیق میانشان با گفتگویی از پشت شیشهای ضخیم نمایان میشود. این که ماری ماشینی قرضی را میراند، نشانهای است برای احمد بر حضور مردی دیگر در زندگی او. حقیقتی که کمی بعد از جانب کوچولوهای خانه، لئا (ژن ژستن) و فؤاد (الیس اگیس) مُهر تایید میخورد.
به جای رزرو کردن هتل، ماری اصرار دارد احمد در خانه بماند. تصمیمی که با حضور «سمیر» ترشرو و عبوس غیرمنطقی مینماید. با تلاش هر دو مرد، ملاقات نخستشان سر میز صبحانه بیدردسر سر میشود. هرچند تنش در خانه به تدریج و با برملا شدن حقایقی تلخ بالا و بالاتر میرود.
«سمیر» یک خشکشویی را در نزدیکی داروخانه محل کار ماری میگرداند. «فؤاد» پسر او از سلین، همسر فرانسویاش است که هشت ماهی است در کُما است. با این که ماری عصبی است و زود جوش میآورد و هرگاه بچهها کار بد میکنند از کوره در میرود، فؤاد ترجیح میدهد در خانهی او و با همبازیاش لئا زندگی کند. احمد که معلوم میشود پدر هیچیک از بچهها نیست، رابطه مناسبی با آنان برقرار میکند. همین امر او را تا عمق درام خانوادگی پنهانی که در سطح فیلمهای «میشاییل هانکه» است پیش میبرد.
احمد بهویژه با لوسی ۱۶ ساله (پولین بورله) رابطه خوبی برقرار میکند که اخیرا رفتار غریبی بروز میدهد،از خانه دوری میکند و برخوردی خصمانه با مادر عصبیاش دارد. ماری از احمد میخواهد تا مشکل دختر را بیابد. احمد سردرگم، اما با مهارت یک کارآگاه تلویزیونی تحقیقاتش را پی میگیرد.
چند سرنخ رد گمکن هم در میان است. از جمله درد مچ ماری که با توجه به رفتار خشن او، شدیدا گمان را به کتک زدن بچهها توسط او میبرد. بدتر ازخشونت فیزیکی، فضای مسموم اسرار بزرگسالان است که گویی لوسی هم در آن دستی دارد. مثلا چرا زن سمیر در بیمارستان و در کمایی به نظر غیرقابل بازگشت است؟ نقش هر یک از شخصیتها در این تراژدی چه بوده است؟
این منتقد سینمایی در پایان نوشته است: جذابترین وجه فیلمنامه، روش برملا کردن انگیزهها، بدون جانبداری از شخصیتهاست. در حقیقت نه «برنیس بژو» به عنوان مادر و عاشقی بیمهار، نه «علی مصفا» به عنوان غریبهای دور که خانواده را ترک کرده و نه «طاها رحیم» به عنوان عبوسی که رابطهای خارج از ازدواج دارد، هیچ یک از آداب اجتماعی قصور نمیکنند. حضور محمود کلاری، مدیر فیلمبرداری نیز با صراحتی صمیمی و دقتی نمادین، تقریبا در تمامی صحنهها، به اوج خود رسیده است.
***
هفتهنامه فرانسوی «نووِل اوبزرواتور» که یکی از پرخوانندهترین نشریات فرانسوی محسوب میشود، با تمجید از جدیدترین ساخته فرهادی که در اولین حضور جهانیاش موفق به کسب دو جایزه (بهترین بازیگر زن و کلیسای جهانی) از جشنواره کن شد، به واکاوی در زوایای پنهان این درام خوشساخت و خانوادگی پرداخته است.
این هفتهنامه در بررسی خود از فیلم «گذشته» پرسشی کلیدی را که فیلم در سکانس اول به ذهن بیننده متبادر میکند مطرح کرده است: چه رابطهای میان ماری (برنیس بژو) و مردی است (علی مصفا) که او به استقبالش به فرودگاه آمده؟ هر کدام در یک سو از دیواری شیشهای قرار دارند و زمانی که مسافران دیگر به کارهای معمول گمرکی مشغولاند، این دو به گفتگو مشغولند و در حالی که خیلی به هم نزدیک هستند، جملاتشان شنیده نمیشود و حرفهایشان را که دیوار شیشهای خفهشان میکند گویی تنها خودشان میفهمند.از همان ابتدای فیلم «گذشته»، تقریبا همهچیز درباره مشکلات احساسی این زوج روشن میشود که آخرین روزهای زن و شوهری را سپری میکنند، چرا که «احمد» آمده تا کاغذهای طلاق را امضا کند. آیا این دو همچنان یکدیگر را دوست دارند؟
اصغر فرهادی که نخستینبار فیلمی را در فرانسه مقابل دوربین میبرد، ما را با گامهای آهسته در هزارتویی میگرداند و با فیلمنامه قدرتمندش بیننده را مسحور خود میکند.
«احمد» با وجود اصرار «ماری» برای ماندن او در خانه متوجه میشود که ماری با مردی زندگی میکند و از او باردار است. اما آینده هنوز بالهایش را نگشوده. مرد (طاها رحیم) متاهل است و زنش ماههاست پس از اقدام به خودکشی در کما فرو رفته است. زوج جدید به چه میزان در این موقعیت مسئولیت دارند؟ آیا زن از بیم از دست دادن شوهرش دست به خودکشی زده؟ آیا اقدامش حاصل افسردگی طولانی بوده؟ آیا اقدام پس از آن بوده که زن از رابطه همسرش با فرد دیگری مطلع شده است؟ آیا اگر کما تمام شود، ادامه راه برای زوج جدید ممکن خواهد بود؟
دو سال پس از فیلم موفق «جدایی نادر از سیمین»، امضای فرهادی بار دیگر پای یک تریلر احساسی نفسگیر دیگر به چشم میخورد که بر دوش بازیگرانی توانا به پیش برده شده است.
ایسنا / مد و مه / ۱۱ خرداد ۱۳۹۲
5 نظر
حسن
واقعا این فیلم در ردیف بهترین فیلم های تاریخ سینما جای دارد و امیدوارم نسلی از اصغر فرهاذی ها در سینمای ایران به وجود آید
گلاره
آقای اصغر فرهادی
کارگردان باهوش سینمای ما مثل معلمی باهوشی است که آنقدر بر عناوین غامض درسی تسلط دارد که با شیوا ترین و در عین حال ساده ترین بیان آنها را به دانش آموزان منتقل می کند.
ما به شما افتخار می کنیم.
هستی
با دیدن فیلم گذشته بار دیگر تمام ادراک و حواسم ناخوداگاه فعال شد…. هوش سرشار اقای فرهادی در فیلم نامه نویسی و فیلم سازی امید تازه فیلم دوستان است .فوق العاده بود فقط همین جمله می تواند احساسم را بیان کند
حمیدرضا
فیلم خوبی بود و تئوری سه گانه بودن این داستانهای کلیشه ای را برایم اثبات کرد ، ولی بازهم به نظرم از کارگردانی میتوانست قوی تر باشد ، پلانی که به نظرم به هیچ وجه در نیامد ، سکوت سمیر و احمد وقتی باهم تنها شدند هستش ، به نظرم سنگینی فضا به هیچ وجه منتقل نشد
حسین
فیلم خوبی نبود. تکنیک فیلم تکراری بود. جنبه مثبتش اینه که امضاء فرهادی پاشه و جنبه منفیش اینکه هیچ خلاقیتی نسبت به فیلمهای قبلیش نداشت. دیالوگهای فیلم ایرانی بودن، انگار یه فیلم ایرانیه که به فرانسوی دوبله شده. اگه به جای برنیس بژو، یه زن ایرانی بود که در فرانسه زندگی میکرد، حتی شاید منطقی تر بود. داستان هم بسیار کش دار و کلافه کننده بود. اینکه موضوعی کوتاه داشته باشی و کشش بدی و هر ده دقیقه چند درصدیش رو معلوم کنی که نمیشه داستان. درباره الی که – به نظرم – اوج کارهای فرهادیه رو با این مقایسه کنید؛ شخصیتهای داستان پخته میشن، هویت پیدا میکنن و بعد از اتفاق، عریان خودشون رو در مواجهه با موضوع نشون میدن ولی اینجا هویتی ندارن. بی کاراکترن. بازی علی مصفا که فاجعه بود و معلوم نبود چیه و چی کار میکنه. برنیس بژو – که بازیش عالی بود – چه هویتی داشت! در اکثر بخشها یا در حال دعوا با بچه ها بود یا جیغ زدن. زنی خودخواه (عین اکثر زنهای سینمای فرهادی) که جز خودشون به هیچ چیز دیگه ای فکر نمیکنن. طاها رحیم – که بازیش بد نبود – یه خاور میانه ای تیپیکال در غربت که آخر فیلم تبدیل به فردین میشه … اصغر فرهادی راهی رو میره که قبلتر مجیدی و مخبلباف و قبادی انجام دادن؛ محبوبیت موضعی و بعد از یه دوره کوتاه در افق محو میشن