مثل قهرمانان قصههای پریان، کنده شده از زمینه مالوف خود، بار یادها بردوش، بازیگوشانه پرسه میزند در سرزمینی غریب که از آن او نیست. گاه میایستد و به درختی، عمارتی، مجسمهای یا ویترین مغازهای چشم میدوزد و گاه در بوفه کتابخانه، انگار همان قهرمان قصههای پریان در مواجهه با کاروانسرایی، اطراق میکند. بار یادها را…