مردی که خود را دکتری دندانپزشک معرفی می کند، در شبی سرد ناگهان جلوی برادران «اسپک» را گرفته و از آن دو که تاجر برده هستند در خواست خرید برده ای بنام «جانگو» را می کند. اما زمانیکه دکتر می خواهد با آن دو مذاکره کند یکی از برادران به سمت او اسحله کشیده و…