اشتراک گذاری
ايراني جماعت به سنتي كه از ديرباز رايج بوده و از پيشينيانش سينه به سينه و نسل به نسل منتقل شده، عادت دارد بعد از اينكه كسي با زندگي خداحافظي كرد، تازه يادش ميافتند كه يادي از او بكند و اگر از زمره نامداران باشد، اداي احترامي كرده يا ديني را كه بر گردن دارند بهجاي آورند. اما بگذاريد اينبار برخلاف اين سنت عمل كنيم، سنتي كه اين اواخر بعضيها ميكوشند تغييري در آن بهوجود آورند، اما چون در زمان حيات طرف از او غافل ماندهاند، پس از مرگ او نيز ميترسند يادي از او كنند، مبادا پاي نوشداري بعد از مرگ سهراب گذاشته شود!
در خبرها آمده ابراهيم يونسي – كه عمرش دراز بادا- قلم نوشتن و ترجمه را برزمين گذاشت و اعلام بازنشستگي كرده، دليل آن را نيز اين گونه بيان شده: « خيلي وقت است كمتر كلمات را به ياد ميآورم؛ براي همين دست به ترجمه نميبرم.»
نام يونسي براي علاقمندان ادبيات داستاني، با كتابها، داستانها و خاطرات بسياري گره خورده، چنان كه گويي اعلام بازنشستگي او اشاره به پايان يك دوره دارد، دورهاي طلايي در ترجمه كه با نامهاي معتبري همچون، رضا سيد حسيني، مصطفي رحيمي، نجف دريابندري، ابوالحسن نجفي، ابراهيم يونسي و… كه تعدادي از آنها متأسفانه ديگر در ميان ما نيستند. اما كتابها و ترجمههاشان هست كه تأييدي بر اين واقعيتند كه اين نسل طلايي نقش بسيار مهم و سازندهاي در پيشرفت كيفيت ترجمه آثار ادبي داشتند و از آن سيماي كاري حرفهاي ودر عين حال هنري به نمايش گذاشتند. نسلي كه اغلب قريب به دو دهه بعد از ارائه ترجمههاي صادق هدايت از آثار مدرن و پيشروي نيمه اول قرن بيستم (مسخ و ديوار و…) و ترسيم سيمايي متفاوت از ادبيات داستاني و همچنين كيفيت ترجمهي آن، به خوبي اين ميراث را درك كرده، پيش برده و به نسلهاي بعدي مترجمان منتقل كردند.
ابراهيم يونسي از جملهي كسانيست كه دين بسيار زيادي برگردن ادبيات داستاني معاصر ايران دارد، نه فقط براي ترجمههاي بسيار خوب و فراوانش از رمانهاي بزرگ و مطرح ادبيات جهان، بلكه بيش از همه به دليل ترجمه و تأليف كتاب هنر داستاننويسي كه در زمان خود و تا قريب به ربع قرن يگانه كتاب جامع آموزش داستاننويسي در اين ديار بود و بسياري نويسندگان نسلهاي اخير براي نخستين بار با اين كتاب بود كه با وجوه نويسندگي داستان آشنا شدند و بسيار آموختند. اثري كه كتاب باليني بسياري از همين نويسندگان بود و بارها و بارها آن را خواندند.
ابراهيم يونسي اگرچه در طول زندگي پربارش بيشتر به عنوان مترجم شناخته شد، اما در عين حال نويسندهاي در خور اعتنا نيز بود، هرچند كه در قياس موقعيت ممتاز او در ميان مترجمان، موقعيتش در ميان نويسندگان بدين پايه برجسته نبود، اما جا دارد كه آثار او بيشتر مورد توجه قرار بگيرد كه نگرفت!
در عالم ترجمه اما يونسي اگر به همان تريسترام شندي بسنده كرده بود، و اين همه آثار سترگ و شاخص از نويسندگاني چون ديكنز، داستايوسكي، تامس هاردي و … ترجمه نكرده بود، بازهم به واسطه حسن انتخاب و كيفيت ترجمهاش از اين شاهكار ادبي، جاداشت نامش در ميان مترجمان با اعتبار و بزرگ ايراني آورده شود. با اين حال او سالهاي سال (تزديك به شش دهه) به كار نوشتن و ترجمه پرداخت و آثار ارزندهاي را نيز به فارسي برگرداند و از اين منظر دين بزرگي برگردن علاقمندان آثار داستاني داشت.
اما در اين ميان يونسي خدمات بزرگ و ارزنده ديگري هم به علاقمندان ادبيات داستاني و به ويژه آنها كه به خود داستاننويسي علاقمند بودند داشته، كه چيزي نيست جز ترجمه كتاب كلاسيكي و معتبر در آموزش رماننويسي همانند «جنبههاي رمان» اثر ادوارد مورگان فوستر(1352)، و مهمتر از آن ترجمه و تأليف كتابي بود به نام «هنر داستاننويسي» كه در عين جامعيت، از زباني قابل فهم براي مخاطب نيز برخوردار و در در نوع خود نخستين كتابهاي آموزش داستاننويسي به زبان فارسي بهشمار ميرفت، آن هم در سالهايي كه خلائي جدي در زمينه احساس ميشد، يونسي اين كتاب را در زندان و در سي و سه چهار سالگي با استفاده از منابع خارجي و با ترجمه و تدوين آنها نوشت، خود نيز در مقدمه هنر داستاننويسي اشاره كرده كه اين كتاب « بيشتر تدوين نظريات گروهي از سخنشناساني است كه بررسي عقايد و آراءشان در كار داستان نويسي مورد قبول و اعتناي نويسندگان بنام است.» به هر حال هنر داستاننويسي كه در سال 1341توسط انتشارات امير كبير به بازارآمد خيلي زود به كتاب باليني اغلب علاقمندان داستاننويسي در دو دهه چهل و پنجاه بدل شد. بعد از او بود كه ديگران نيز به فكر نوشتن چنين آثاري افتادند، رضا براهني مقالاتش در فردوسي را در كتاب قصه نويسي (1348) جمعآوري كرد. اما اين كتاب اگر چه داراي بحثهاي جالبيست، اما فاقد يكپارچگي و جامعيت بود و بيشتر به درد نقد داستان ميخورد تا آموزش داستاننويسي.
در دهه شصت اما جمال ميرصادقي «عتاصر داستان» را ارائه داد كه رقيبي جديب راي كتاب يونسي يود به ويژه اينكه بيش از بيست سال از انتشار هنر داستان نويسي ميگذشت وتا اندازه اي رنگ و بوي گهنگي گرفته بود. برخلاف يونسي ميرصادقي بعد از انتشار عناصر داستان پابه پاي زمان كتاب خود را ويرايش و حك و اصلاح كرد، فصولي بدان افزود و حتي براي جامعيت كار كتابهاي ديگري هم نوشت.
هرچند كه بسياري براين باورند در اين روزگاربه دليل تنوع بسيار منابع آموزش داستان نويسي و همچنين تغيير تحولات حوزه داستان و رمان، هنر داستان نويسي ديگر ازآن لطف تازگي برخوردار نيست و به جهت شيوهها و رويكردهاي نو ومدرن در داستاننويسي كه در اين كتاب از آنها خبري نيست، اعتبار خود را از دست داده است. شايد لازم بود، به مانند اغلب كتابهاي آموزش كه نويسندگانشان بعد از مدتي به فكر به روز كردن و اصلاح آنها ميافتند، بهتر بود يونسي هم در دهه گذشته يك بازنگري اساسي در كتاب كرده، فصول جديدي ترجمه و بر آن ميافزود و همچنين كهنگي ها را نيز از متن آن ميزدود. البته يونسي تمايلي به آن نشان نداد و كتاب به همان صورت سابق كماكان منتشر شده و در بازار است.
اما با اين حال به جهت زبان راحت همه فهم كتاب و نگاه كلاسهبندي شده به اساسيترين وجوه داستاننويسي، باز هم ميتوان «هنر داستاننويسي» را كاري خواندني و سودمند براي درك مقدمات و اصول اوليه و اساسي داستاننويسي محسوب كرده و به عنوان نخستين گام براي آشنايي با داستاننويسي به علاقمندان معرفي كرد.
بيوگرافي ابراهيم يونسي:
ابراهيم يونسي يه سال 1305 در بانه متولد شده، در جواني براي تحصيل به دانشگاه سوربن فرانسه و دكتري اقتصاد گرفت و سپس به ايران آمد و به ارتش پيوست و در ارتش هم يك پايش را از دست داد. او با وجود اينكه در فرانسه تحصيل كرد و با اين زبان آشنايي داشت، مترجم زبان انگليسي شناخته ميشد و ظاهرا از ميان بيش از هفتاد تا هشتاد اثري كه با نام خود و يا نام مستعار سيروان آزاد ترجمه كرده تنها يك عنوان آن از زبان فرانسه برگردانده شده است!
همانند بسياري از جوانان اهل كتاب آن روزگار به حزب توده متمايل شد و به همين دليل هم گرفتار زندان شد. از افسران بازمانده شبكه نظامی حزب توده ايران در سالهای پيش از كودتای 28 مرداد بود و پس از كودتا نيز در زندان ماند. ظاهرا ابتدا قرار بود او نيز همراه آن عده از افسران تودهاي كه توسط دولت كودتا تيربارن شدند، به جوخهي اعدام سپرده شود. اما به دليل از دست دادن پايش با يك درجه تخفيف به زندان محكوم و سالها در زندان بود. «هنر داستاننويسی» محصول همين دوران بود كه با ترجمه برخي منابع آموزش داستاننويسي و تدوين و تأليف آنها در يك كتاب مستقل به سال 1341 منتشر شد. هنر داستاننويسي به دليل آنكه تا آن زمان نمونه مشابهي به زبان فارسي نداشت با استقبال علاقمندان داستاننويسي روبرو و بارها تجديد چاپ شد. و تا سالها يكی از منابع مهم آموزش داستاننويسی درايران بود. او علاوه بر ترجمه به داستاننويسي هم روي آورد و تاكنون آثار گوناگوني را منتشر كرده است. داستانهاي او داراي خصلتهاي بومي هستند و در روستاها و شهرهاي مرزي كردستان ميگذرند.
بعد از سالهاي زندان در مركز آمار استخدام شد(1344)، در ميانه دهه پنجاه از جمله كساني بود كه كميته دفاع از حقوق بشر را در ايران بنا گذاشت. در سالهاي پس از انقلاب توسط دولت مهندس بازرگان به عنوان نخستين استاندار كردستان برگزيده شد.
يونسی ازجمله كردهايي بود كه به كار فرهنگی در ميان كردها ايمان داشت، وقتي كه ميتوانست براي ترجمه آثار ادبي صرف شود، به پاي ترجمه كتابهاي زيادي در زمينه مسائل مختلف كردها گذاشته كه نشان از حساسيتهايش دارد. در طول زندگي براي احقاق حقوق كردهای ايران كوشيده است. او همچنين زماني تقاضای تاسيس «نهضت ملی كرد» به وزارت ارشاد داد كه ظاهرا به نتيجهاي نرسيد.
در اوايل نهمين دهه زندگي خود نيز همچنان به ترجمه ادامه داد تا اينكه سرانجام در 84سالگي قلم را بر زمين گذاشت و اعلام بازنشستگي كرد. رُمان «اگر بيل استريت زبان داشت» نوشته جيمز بالدوين، «شكفتن در باغ» به قلم خودش و همچنين گزارش های دوران خبرنگاری تروتسكی در بالكان از جمله واپسين كارهاي او در حوره ترجمه و داستاننويسيست. خاطرات خود نوشت او نيز با عنوان «زمستان بيبهار» به زيور چاپ آراسته شده است.
آثار داستاني:
1. دلدادهها
2. رویا به رویا
3. ز
4. مادرم دو بار گریست
5 . کج کلاه و کولی
6 . گورستان غریبان
7. زمستان بيبهار
8. شکفتن در باغ
9. دادا شیرین
11 – اندوه شب بی پایان
12. دعا برای آرمن
عمده ترجمهها:
- ادبیات آفریقا
- تاریخ ادبیات یونان – رز هربرت جنینگز
- تکیهگاه – درایز تودور
- قیام شیخ سعید پیران – اولسن رابرت
- کردها و کردستان – درک کینان
- هنرنمايشنامه نويسی
- طوفان – ویلیام شکسپیر
- جنبههای رمان
- اگر بيل استريت زبان داشت
- کردها ترکها عربها – سیسل جی ادموندز
- یک جفت چشم آبی – تامس هاردی
- به دور از مردم شوریده – تامس هاردی
- جود گمنام – تامس هاردی
- موسیقی و سکوت – رز تره مین
- بازگشت بومی – تامس هاردی
- گشتی در کردستان ترکیه – شرین لیزر
- مردی که خورشید را در دست داشت – جک ریموند جونز
- مسله کرد و روابط ایران و ترکیه – السن رابرت
- با این رسوایی چه بخشایشی – رندل جاناتان
- علامتچی – چارلز دیکنز
- داستان دو شهر – چارلز دیکنز
- چارلز دیکنز – هاردی باربارا
- دفتر یادداشت روزانه یک نویسنده – داستایفسکی فودورمیخایلویچ
- کردها – مصطفی نازدار
- اسپارتاکوس – فاست هوارد
- جامعه شناسی مردم کرد(آغا، شیخ و دولت)- برویین سن، مارتین وان
- جنبش ملی کرد – کریس کوچرا
- زندگانی و عقاید آقای تریسترام شندی – استرن لارنس
- دست تکیده – تامس هاردی
- تاریخ اجتماعی هنر – هاوز آرنولد
- سیری در ادبیات غرب – پریستلی ، جان بوینتن
- تاریخ ادبیات روسیه – میرسکی سی دی
- میراث شوم – گیسینگ جورج
- لینمارا،عشق و آرزو – گاسکین کاترین
- زن شیشهای
- آشیان عقاب – هون کنستانس
- تامس هاردی – لویس سی دی
9
س
ممنون ؛ اطلاعات خیلی خوبی یودند!
پیام
بار گران گذاشت
و رفت
آرمان
خدا رحمتش کنه. از میان ما رفت و قدرش را ندانستیم
بعنوان یک کرد واقعا داغدارم
آربابا
در جایگاه ابدیش آرام گرفت ، شاد باد،خدا رحمتش کنه.
انسانهای بزرگی چون او در کردستان زمین بودند ولی افسوس …صد افسوس ….
ازاد
افسوس که همچین مردی رو از دست دادیم خدا رحمتش کند.انشالله از این مردان همیشه در کردستان داشته باشیم
اهورا
او رفت.روحش شاد ویادش گرامی…ولی باز صدها شکوفه مثل ایشان در کردستان می رویند
یادگار
افسوس که ما تا انسان های بزرگی رو همچون اقای یونسی رو از دست ندهیم آگاه نمیشیم ………من می شنیدم بعضی در شهر خودم (سقز) میگفتن اولین بار اسمشونو میشنوییم…..به امید رفتن بسوی ……
سردار
ابراهیم یونسی خیلی بیشتر از یک مترجم یا نویسنده بود ، او یکی از کسانی بود که به ما نشان داد چطور باید زندگی کرد و چرا باید زندگی کرد …
مهدی
با سالخوردگان و افراد با تجربه مشورت کنید که چشمهایشان ، چهره ی سالها را دیده و گوشهایشان ، نوای زندگی را شنیده است درود و هزاران درود بر شما استاد و روحتان شاد من اثار استاد را همیشه میخوانم و دوست دارم شماهم آن را بخوانید تا یاد بگیرید و ببینید که چه قلم سبزی داشته اند ((خدایا روح ایشان را به بهشت ابدیت شاد گردان (الهی آمین)))