اشتراک گذاری
چندی پیش سرفصلی در «مد و مه» گشودیم با عنوان رماننویسی به زبان ساده، چیزی شبیه کتابهای آموزشی گام به گام که به علاقمندان مبتدی در حوزههای مختلف، به زبان ساده موارد مد نظرشان را آموزش میدهند. هدف ما نیز این بود که علاقمندان مبتدی داستاننویسی را با مفاهیم بنیادین و اولیهی آن آشنا سازیم. دو گام نخست را با عنوان ریشهیابی واژه رمان و تبارشناسی رمان، پشت سرگذاشتیم، اما متاسفانه فاصله زمانی تا برداشتن گام بعدی قدری طولانی شد. علت هم چیزی نبود جز فشردگی مطالب در نوبت انتشار؛ اگرچه در «مد و مه» هر روز یک مطلب تازه برای خوانندگان عزیز منتشر میکنیم؛ اما با این حال گاه نوشتههای برخی از دوستان مدتی طولانی در نوبت انتشار میماند که از این فرصت استفاده کرده و از آنها پوزش میخواهیم.
به هر تقدیر در سومین گام داستاننویسی به زبان ساده، این قول را میدهیم که از این پس فاصله زمانی بین گام هایی که در این زمینه خواهیم برداشت، خیلی طولانی نشده و دوستان علاقمندی که در طول این مدت ایمیل زده و همگامی خود را با این مطالب اعلام کرده و خواستار ادامه یافتن آن شدند، حداقل در ماه شاهد برداشتن دو گام تازه در این زمینه باشند.
اما پیش برداشتن گام سوم به چند نکته باید اشاره کنیم: نخست آنکه این آموزش گام به گام، نه نوشتههایی تالیفی که در واقع تدوینی است! تدوین و بازنویسی مطالبی که از منابع موجود استخراج شدهاند، به زبانی ساده و همه فهم. البته در میان این منابع آثار جمال میرصادقی در حوزه آموزش داستاننویسی و همچنین ترجمههای محمد سلیمانی سهمی ویژه داشتهاند. دوم اینکه دوستان که از میانه راه با ما همگام میشوند برای اینکه به سهولت به نوشتههای قبلی استفاده کنند، از طریق برچسبهای مشترک در انتهای این نوشتهها (به ویژه عنوان داستاننویسی گام به گام) میتوانند به قسمتهای قبلی دسترسی پیدا کنند.
سوم اینکه دوستان علاقمند میتوانند مطالب خود را در این زمینه (بازنویسی، تدوین یا تالیف)، برای کامل کردن بحث برای ما ارسال کنند تا به اسم خودشان منتشر شود و یا اینکه بحثهای مرتبط در منابع موجود را انتخاب و برای ما ارسال کنند تا یک حرکت جمعی در این زمینه داشته باشیم.
***
رمان چیست؟
پیش از این که به سراغ ویژگیهایی برویم که به کمک آنها میتوان رمان را از غیر آن بشناسیم و ا تعریفی از رمان ارائه کنیم، ابتدا باید ویژگیهای داستان را شناسایی کنیم؛ چراکه بدیهیست رمان گونهای از شکلهای مرسوم داستان و ظرفی برای داستانگویی به شمار میرود.
در آغاز باید به این نکته توجه داشت که هر متنی که ماجرایی را تعریف میکند، داستان و یا رمان نیست. زیرا با متون منظوم هم میتوان سلسلهای از اتفاقات را روایت کرد (بارزترین نمونهاش شاهنامه فروسی)، در شکل منثور نیز قصه و حکایت میتوانند چنین کارکردی داشته باشند.
داستان به نثر نوشته میشود، اما در عین حال تفاوتهایی بنیادین هست میان آن با قصه و حکایت و دیگر متون منثور. عمدهترین نقطه تمایز میان آنها نیز در نوع روایت هر یک از آنهاست. رمان و داستان باید از روایتی داستانینیز برخوردار باشند. روایت داستانی اگرچه به نثر نوشته میشود و برای بازگویی ماجرا یا اتفاقی بهکار میرود که آغاز و انجامی دارد و شخصیتهایی و … اما اینویژگیها امکان دارد در دیگر روایتها نیز و جود داشته باشد.
بنابراین بهتر است این تعریف را چنین کامل کنیم: روایت داستانی که بنیادیترین عامل برای شناسایی رمان و داستان، اعم از کوتاه یا بلند آن به حساب میآید، روایتیست منثور از سلسله حوادثی که زنجیروار با یکدیگر پیوند دارند و ماجراهایی را روایت میکنند که از حرکت بیرونی یا درونی برخوردار بوده و دارای نقطه آغاز و پایان هستند، همچنین از شخصیتهایی (شخصیتها الزاما انسان نیستند!) برخوردارند که هر یک نقش و تاثیری در آن داشته و مهمتر از همه اینکه روایت این سلسله حوادث (که گفتیم پیوندی زنجیروار دارند)، مبتنیست بر زمان و مکان. یعنی این که در ظرف مکانی و زمانی جریان داشته و به عبارتی بر منطقی مکانی و زمانی استوارند (البته تقدم و تاخر این رخدادها میتواند به دلخواه نویسنده و به ضرورت ساختمان اثر شکسته شود).
کوتاه یا بلندی سلسله رخدادهای مورد اشاره در روایت داستانی، یکی از مهمترین پارامترهای تفکیک کردن شکلهای مرسوم و آشنا در داستان است: یعنی رمان، داستان بلند و داستان کوتاه و همچنین داستانک، که در دو مورد آخر (داستان و داستانک)، این سلسله حوادث میتوانند در حد یک یا چند رخداد کوچک در زمانی کوتاه و در یک مکان محدود باشند و به همین تناسب تعداد شخصیتها نیز کمتر از رمان و یا داستان بلند باشد. با این وصف باید کوتاه یا بلندی داستان را مهمترین ویژگی تفکیک دستان کوتاه یا داستانک از یکدیگر دانست.
ادگار آلن پو عقیده داشت، داستان کوتاه، داستانیست که در یک نشست بتوان آن را خواند. عدهای نیز آن را داستانی میدانند که حجمی در حدود ده هزار کلمه یا کمتر از آن داشته باشد. داستانک هم تکلیفش روشن است، داستان کوتاه کوتاهیست مه حد اکثر حدود هزار کلمه باشد یا کمتر.
از سوی دیگر داستان کوتاه نسبت به رمان و داستان بلند، شخصیتهای کمتر و البته پیچیدگی پیرنگش هم کمتر باشد. به همین ترتیب بدیهیست رمان یا داستان بلند (که حجمی بین داستان کوتاه و رمان دارد)، از شخصیتهای بیشتر و پیرنگی پیچیدهتر برخوردار باشد.
جمال میرصادقی هم از داستان بلند و رمان تعارف زیر را ارائه داده است:
داستان بلند
داستان بلند، داستاني است كه از نظر كمي از «داستان كوتاه» بلندتر و از «رمان» كوتاه تر است و از نظر كيفي نيز با داستان كوتاه و رمان تفاوت دارد. داستان بلند تقريبا از نظر كيفي خصوصيتهايش با ناولت و رمان كوتاه مشابه است. يعني اين نوع داستانها بعضي از مختصات و كيفيات داستان كوتاه و رمان را توأم دارند. خصلت داستان كوتاه در فشردگي و ايجاز محتواي آن است، زيرا در داستان كوتاه اغلب فرصتي براي پرداخت و پرورش شخصيتها و گسترش درونمايه وجود ندارد، اما در داستان بلند و ناولت و رمان كوتاه امكان گسترش شخصيتها و درونمايه بهطور محدود وجود دارد. اما از نظر كميت براي اين سه نوع اختلافهايي قائل شدهاند؛ داستاني را كه از پانزده هزار كلمه تا سي هزار كلمه داشته باشد، «داستان بلند» ميگويند و داستاني كه از سي هزار تا پنجاه هزار كلمه داشته باشد، «رمان كوتاه» ناميده ميشود و براي «ناولت» در بعضي از فرهنگهاي ادبي پانزده تا سي هزار كلمه و بعضي ديگر سي تا پنجاه هزار كلمه قائل شدهاند.
رمان
رمان مهمترين و معروفترين شكل تبلوريافته ادبي روزگار ماست. معمولا گفته ميشود رمان با «دنكيشوت» اثر سروانتس، نويسنده اسپانيايي، در خلال سالهاي 1605 1615 تولد يافته است و با رمان «شاهزاده خانم كلو» نوشته مادام دولافايت، نويسنده فرانسوي، تقريبا بنيان رماننويسي امروزي گذاشته شد. تعريفهايي كه براي رمان داده شده، متنوع است و هر كدام بر نوعي از رمان قابل تطبيق است. در اينجا دو تعريف از رمان آورده ميشود: «رمان، داستاني طولاني است كه براساس تقليدي نزديك به واقعيت، از آدمي و عادات و حالات بشري نوشته شده باشد و به نحوي از انحاء تصوير جامعه را در خود منعكس كند.»
«روايت منثور داستاني طولاني كه شخصيتها و حضورشان را در سازمانبندي مرتبي از وقايع و صحنهها تصوير كند. اثري داستاني كه كمتر از ٣٠ تا ٤٠ هزار كلمه داشته باشد، غالبا بهعنوان «داستان كوتاه»، «داستان بلند يا ناولت» يا «قصه» محسوب ميشود، اما رمان حداكثري براي طول و اندازه واقعي خود ندارد. هر رمان، شرح و نقلي است از زندگي. هر زمان متضمن «كشمكش»، «شخصيت»، «عمل»، «صحنهها»، «پيرنگ» و «درونمايه» است.
گام بعدی: انواع رمان
1 دیدگاه
hakim
بنام خدا
مطالب جالب و مفيدي هستند اما به نظر من اگر امكان دارد اثرهايي را به مطالب اضافه و توضيحات بيشتري ارائه كنيد .
با تشكر