Skip to content Skip to footer

نگاهی به رمان «قارا چوبان» نوشته‎ی مرتضی کربلایی‎لو

5 Comments

  • مهناز - ع
    Posted 23 مرداد 1390 at 8:43 ق.ظ

    آقای اکبری شروه – با سلام . این چه حور نقد نوشتن است ؟ من تا به حال چند مطلب از شما خواندم ، یکی از دیگری بدتر. چه اصراری هست که حتما نقد بنویسید؟ ارگ می خواهید بنویسید ، لااقل چند کتاب در این رشته بخوایند.

  • مهدی
    Posted 24 مرداد 1390 at 10:10 ب.ظ

    قاراچوبان رمان بامزه و خوبی بود.

  • لیلا میرلوحی
    Posted 4 شهریور 1390 at 12:53 ب.ظ

    من قاراچوبان را دوبار خواندم(متاسفانه) . تلاشم این بود منصفانه در زیر این لحن غیرمتعارف و متکبرانه،چیز بدردبخوری بیابم؛ بنظرم یک خلاء معنایی است که با الفاظ فلسفی خودش را گنده می نماید. معمولا منتقدینی مانند شروه، فریب لحن مرعوب کننده متون کربلالو می شوند و فکر میکنند باید آنها هم قلمبه سلبمه درباره کتاب بنویسند.در صورتیکه اصول اولیه داستان پردازی و شخصیت پردازی در این کتاب رعایت نشده و چیزی برای تحسین ندارد.

  • علی
    Posted 20 بهمن 1391 at 4:37 ب.ظ

    کتاب خوبیه.حرف های لیلا جان رو جدی نگیرید!!

  • محمد
    Posted 25 بهمن 1391 at 7:48 ق.ظ

    برای خواندن یک کتاب مجبور شدم تمام کتاب های آقا مفید را بخوانم. قارا چوپان یک رمان خواندنی و تحمل شدنی است

Leave a comment

0.0/5