Skip to content Skip to footer

نگاهی به مجموعه‎ شعر «یک بحث فمینیستی قبل از پختن سیب زمینی‎ها» اثر فاطمه اختصاری

14

  • ساموئل کابلی
    Posted 12 ژانویه 2012 at 1:54 ب.ظ

    مرسی محسن جان. خیلی خوب بود و با اشتیاق خودندمش

  • سميرا
    Posted 15 ژانویه 2012 at 1:40 ق.ظ

    مثل هميشه مفصل,ريزبينانه وعالى.ممنون

  • مهدی حسن زاده
    Posted 15 ژانویه 2012 at 5:34 ب.ظ

    به نظرم اختصاری با انتخاب اسم کتابش همین رو می خواست بگه، اما اون اتفاقی که کمتر بهش توجه شده واقعیت و انزوای توی شعرهاست. یعنی همه ی آدم ها(زن و مرد) همیشه تنها هستند، انگار شعر جمله ها و حالت ها، بیان وضعیت ها چه از زبان خودشون چه شاعر و چه نفر سومی باز همون ها رو بیان میکنه. این جریان و دید توی همه ی شاعرای این نسل وجود داره و نشون دهنده ی ناامیدی نسبت به حتی حال حاضرشونه. وقتی شاعر از فیمینیسم و یا هر موضوع که نمود بیرونی داره صحبت می کنه، می خواد خودشو به بیرون از اون فضای خالی وصل کنه و در اخر باز هم ناامید از دست میره.
    ازاینکه نگاهت جدای شاعرانگی بود، لذت بردم مرد، دستت مرسی

  • مه­سیما
    Posted 15 ژانویه 2012 at 10:33 ب.ظ

    سلام
    مطالب مفیدی بود
    دوست دارم این کتاب رو تهیه کنم
    کمی شاید خیلی کمتر از کمی خانم اختصاری رو می شناسم از روی شعراشون
    من با اینکه گرایشات فمینیستی دارم، اما با فمن بودن مخالفم.
    به نظر من ما زن ها مردها را طوری بار آورده ایم که جامعه تبدیل به جایگاه فمنیسیم پرور پیش میره. زمانی زنها جایگاه بسیار خوبی داشتند ولی الان اصلا و ابدا…
    قلمتان مانا

  • میترا السادات دهقانی
    Posted 15 ژانویه 2012 at 11:24 ب.ظ

    ممنون اقای عاصی
    استفاده کردم

  • فلورا
    Posted 16 ژانویه 2012 at 12:52 ق.ظ

    سلام

    احساس می کنم کالبد شکافانه تر باید به موضوع می پرداختید

    جالب بود

    ممنون

  • نهفت(مازیار محمدی)
    Posted 19 ژانویه 2012 at 12:21 ب.ظ

    ممنون محسن عزیز … این یه نقئ خوب بود … حالا بارقه های پست مدرن بودن اثر رو بهتر درک می کنم … مثل از انفعال در آوردن فمنیسم …
    ممنون از تو و بانوی غزل.

  • پویا صداقت
    Posted 11 فوریه 2012 at 3:38 ب.ظ

    خواندم و استفاده کردم

  • حمید ملک زاده
    Posted 17 فوریه 2012 at 4:21 ب.ظ

    قبل از این می خواستم مقاله ای بنویسم در جواب مقاله محسن عاصی اما به جز تنبلی این روزهای خودم دلایلی دیگر هم مانع از نوشته شدن مقاله ام شده که هم محسن خودش می داند و هم من. گفتم شاید اهم مسائل مد نظرم را در این جا بنویسم هر چند بی فایده است حرف زدن.
    فارغ از این که شعرهای فاطمه اختصاری خوب هستند و حداقل شاعر می داند که چرا از عناصر مختلف زبانی و واژههای مختلف در جاهای مختلف استفاده کرده است فکر می کنم این شعر ها برای این که بتوانند به عنوان یک قدم زنانه در ادبیات فهمیده شوند چیزهای زیادی را کم دارند. اشاره صحیح نویسنده مقاله در باب اهمیت شکل برخورد فروغ فرخزاد با مسئله ای به اسم ادبیات از نقطه نظری صرفا و به طور خاص زنانه به نظر می رسد که در ادامه نوشته به ئطور صحیحی در متن فهمیده نشده است.از آن جایی که اعتبار فروغ و اهمیت نظری روایت های زنانه او بیش از هر شاعر زن دیگری در پیوند زنانگی و شعر باید مورد عنایت قرار بگیرد مسئله اساسی درباره او شیوه برخورد او با موضع یست که روایت می کند. این مسئله را شاید بشود در نزاعی که بر سر تفاسیر گوناگون از آنتیگونه وجود دارد پیدا کرد. راوی اشعار فروغ جهان را از موضع زنی در یک موقعیت اجتماعی خاص روایت می کند. یعنی درون یک جهان نمادین هژمومن و از نقطه نظری زنی که در یک جهان از پیش نام گذاری شده با امر اجتماعی مواجهه می شود. این مسئله ایست که اگر چه در شعر فاطمه اختصاری تا حدی با آن نزدیک هستیم هنوز نمی توان در شکل برخورد او با جهان شعری اش موضعی زنانه در قبال جهان را مشاهده کرد. فاطمه اختصاری در اکثر اشعاری که نویسنده مقاله به آن ها اشره کرده است نه از جایی درون وضعیت اجتماعی مورد نظر بلکه از بیرون آن به جهانش می نگرد. نگرشی که درون یک دستگاه نظری بیرونی اتفاق می افتد. درحالی که شعر فروغ روایت زندگی یک انسان واقعی و درگیری هایش با عناصر واقعی زندگی هرروزه اش بوده است. بیان ساده تر این جمله را می توان اینگونه ادا کرد که: فروغ بی تلاش برای نقد از یک موضعی فمنیستی با گشادن شکل تازه ای از دیدن جهان توسط انسانی که در کنار دیگران زندگی می کند دوگانه خود و دیگری اش را به نمایش می گذارد. شعر فروغ بیانیه فمنیستی نیست و به نظر می رسد که شاعر هم قصد نداشته است بیانیه ای صادر کند که در آن زجر زنان و از این دست مفاهیم را بگنجاند. بلکه تنها روایت یک دستگاه شناخت شناسانه متفاوت از دستگاه هژمون است که چون راوی اش زنی است با آگاهی شکل گرفته درون آن وضعیت هژمون مرزهای دیگری اش را به خوبی نشان می دهد. به طور خلاصه هر حرفی از زبان زنان درباره زنان، هرقدر هم که مانند شعرهای اختصاری محکم و و در چارچوبه شعری مناسب شعری ارائه شود نمی تواند شعر زنانه باشد. شعر زنانه روایت برهم کنش شناخت شناسی زنانه است درون شناخت شناسی هژمون مردانه چونان که مرزهای آین دیگر بودگی را مشخص می نماید.

  • فربد ظاهری
    Posted 9 مارس 2013 at 3:15 ب.ظ

    از اینکه چنین مجموعه زیبایی رو معرفی کردید متشکرم.
    اما ذکر یک نکته اینجا مهم به نظر میرسه. در این یادداشت نقادانه و اکثر نقدهایی که بر آثار مختلفمون می بینیم هنوز که هنوزه آثار نقد فلسفی-اخلاقی و یا بیوگرافیک و تاریخی دیده میشه. این روش ها سالهاست که حداقل برای شروع نگاه به یک اثر کنار گذاشته شدن.
    اگر جناب عاصی بزرگ لطف کنند و مثلاً یکی از اشعار کتاب مذکور رو جز به جز نقد کرده و از طریق متن چنین نتایجی را استنباط کنند تا ویژگی های فمینیستی و صدای زنانه شعر خانم اختصاری را بهتر بشناسیم، ممنون می شوم.

  • سامان
    Posted 13 نوامبر 2013 at 3:50 ب.ظ

    خیلی متاسفم که هم جنس های من با وجود شناخت ماهیت مردستیزانه فمنیسم کثیف ایرانی باز مشتاق اند آنها را تشویق نمایند. بر خلاف لغت فمن در فمنیسم ، فمنیستها هیچ گاه مروج زنانگی نبودند بلکه تنها در صدد تقلید میمون وار از مزدان و یا مرد ستیزی بودند. اثر خوب ماندگار هست ، چه زن و چه مرد و دیگر نیازی به این کارهای مزخرف نیست و اگر واقعا می توانند خوب بنویسند بنویسند ، نه این که به مردان ناسزا گویند و یا تاریخ را برای نشان دادن مظلومیت کاذب زن تحریف نکنند. ما در مقابل انتی فمنیسم داریم که من خودم گرایشات انتی فمنیستی و نه ضد زن دارم.و به نظر من حداقل مردان می بایست آثار مردستیزانه را تحریم کنند.

  • سامان به مهسیما
    Posted 13 نوامبر 2013 at 3:53 ب.ظ

    روز به روز همین مردان داره گرایششون به زنان کم میشه که ناشی از همین موج تنفروار فمنیسم هست که مردان را از زنان متنفر میسازد زیرا خیلی اوقات فمنیسم از زنان ، موجودی غیر قابل تحمل و خشن می سازد.

  • سامان
    Posted 13 نوامبر 2013 at 3:55 ب.ظ

    امیدوارم نظرهامو حذف نکنید. من ضد زن نیستم بلکه معتقدم همین فمنیسم موج نفرت به زنان و زن ستیزی را زیاد می کند چون جواب سلام علیکه ، جواب مرد ستیزی و ساختن مرد از زن چیزی جز زن ستیزی نیست.

  • مهتاب لیموچی
    Posted 15 دسامبر 2013 at 2:41 ب.ظ

    سلام امیدوارم خوب باشید وامیدوارم منو شناخته باشید.توی کاگاه شعر فولادشهرسال88-89شاگردتون بودم.من وبچه های قدیمی حسرت کارگاه هاشمارومی خوریم.لطفا یه جوری مارو ازخودتون باخبرکنید

پاسخ دادن به مهدی حسن زاده لغو پاسخ

0.0/5