اشتراک گذاری
سید مرتضی آوینی که به شهادت رسید هجده سال داشتم و چند سالی بود که سفت و سخت پیگیر نشریات هنری و مشخصا سینمایی بودم.در میان انگشت شمار نشریات هنری به درد بخور نشریه سوره هم بود که بخش اعظم مطالبش را به هنر و ادبیات و خاصه سینما اختصاص میداد.اگرچه بسیاری از مطالب این نشریه برای جوانی به سن و سال و روجیات من جذاب به نظر نمیرسید اما دیدگاه های متفاوت نویسندگان آن مجله به ویژه درباره سینمای ایران باعث شده بود یک خط در میان هر وقت که بضاعت جیب اجاره می داد سوره. را که بعدها شد سوده سینما خریداری کنم. اختلاف نظر نویسندگان سوره بادیگر منتقدان در حوزه سینمای ایران درباره ی سینمای فرنگی اما این اختلاف ها کمتر یود، شناخت آوینی از سینمای جهان که به تدریج گسترش یافته و به شکوفایی رسیده بود گواه این مهم بود و البته کم نبودند آنها که به همین دلیل به او تاحته و آوینی را زیر رگبار تندانتقادهای شان گرفتند. هرچند که به گمانم انتشار کتاب پر و پیمان و ارزشمند «هیچکاک همیشه استاد» (که با وجود برخی کاستیهایش در زمان خود منحصر به فرد بود)، تقریبا هم زمان شد با شهادت او، اما اگر نبود پایمردی و حمایت هایش از مسعود فراستی (گردآورنده مطالب کتاب) این کتاب به سر انجام نمیرسید.
به خاطر می آورم که در همین زمان (سال های آخر حیات سید) برخی نشریات که داعیه انقلابی گری داشتند، علیه کسی که یکی از پربارترین کارنامه ها را در ثبت و ضبط ایام جنگ داشت، بسیار مینوشتند (!) و حتی کار به تهمت افترا و رنجش دلگرفتگی رسیده بود که خبر شهادت او آمد… به یقین میتوان گفت خداوند او را بسیار دوست داشت که نگذاشت دور از یارانی بماند که درباره آنها مستند های بسیاری ساخته بود و خداوند او را بسیار دوست داشت که نگذاشت به ناحق آبرویش ریخته بیش ازآن شود. بعداط هادت اما برخی از آنها که روزی علیه او می نوشتند یکباره جهت عوض کرده و شروع به ستایش از او کردند که چنین بود و چنان و در واقع همان چیزها که پیشتر سیدمرتضی را به نداشتنش مذمت می کردند یکباره در وجودش از جمیع جهات یافتند و بدینترتیب شروع کردند به تبلیغ تصویری از آوینی که از برخی جنبه ها یا با او نسبتی نداشت یا اینکه اگر داشت کمرنگ بود.
آری سید مرتضی آوینی بختیار بود که به شهادت رسید و این بختیاری نه فقط از آن سبب بود که خداوند او را در در میان بندگان خاصه خود پذیرفت و شربت شهادت نوشاندش؛ بلکه از آن رو بود که متحجران و تنگ نظرانی که ایام را به کامش بسیار تلخ کرده بودند و همچون همبشه با وصلههایی همچون استحاله فکری دیر زمانی نمانده بود که حکم ارتداد بر پیشانیاش بزنند،فرصت چندانی نیافتند و اندک زمانی بعد از شهادتش زبان به ستایش او گشودند و البته اجحاف در حق او را در مسیری برعکس و با مخدوش ارائه کنند.

بعد از آن نیز شروع ردند به تصویر سازی از سید مرتضای شهید، تصویری از او ساختند که شباهتی با سید مرتضای پیش از شهادت نداشت. در واقع تنها تصویر دلخواه خود را از سید مرتضی آوینی ساختند بی آنکه برایشان اهمیت داشته باشد که چنین تصویری از او چقدر سیمای واقعی و انسانی این شهید را تحت الشعاع قرار داده و از حقیقت بهدور است.پرواضح بود که رقابتی میان گروه های سیاسی در گرفته بود تا از کسی که تا دیروز او را میکوبیدند به نفع خود مصادره کنند و کردند!
با وجود این خانواده شهید آوینی اگر چه شاهد این تصویر سازیها بوده اما ترجیح دادند در کنج عزلت سکوت اختیار کنند.قریب به دو دهه از آن ایام گذشته هر سال فروردین ماه که می رسد در بسیاری از نشریات و دیگر رسانههای گروهی شاهد ویژه نامه هایی هستیم درباره سید مرتصی آوینی. ویژه نامههایی که در دنباله فضای ایجاد شدهدر پیرامون نام او. امسال اما دختر شهید آوینی گفتگویی کرد درباره پدرش که تصویری مبتنی بر واقعیت . متفاوت از سید مرتضی آوینی پیش روی ما گذاشته. گفتگویی که اینجا میتوانید آن را بخوانید.
یادش گرامی و راهش پررهرو باد
زندگینامه مرتضی آوینی
كامران (سیدمرتضی آوینی) در شهریور ۱۳۲۶ در شهر ری به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند. او از کودکی با هنر انس داشت. شعر میسرود، داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد.
در سال 44 به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت. آوینی فیلمسازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه درباره غائله گنبد (مجموعه شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه مستندخان گزیدهها) آغاز کرد و فعالیتهای مطبوعاتی خود را در اواخر سال ۱۳۶۲، همزمان با مشارکت در جبههها و تهیه فیلمهای مستند درباره جنگ، با نگارش مقالاتی در ماهنامه اعتصام ارگان انجمن اسلامی آغاز کرد.
آوینی در زمان جنگ در گروه جهاد فعالیتهای بسیاری داشت. او در این دوره به سینما، هنر، فرهنگ واحد جهانی و مواجهه آن با مسایل مختلف فکر میکرد. مجموعه تحقیقات و مباحثات و نوشتههای آوینی در ماهنامه هنری سوره منتشر و بعدها در کتاب آینه جادو که جلد اول از مجموعه مقالات و نقدهای سینمایی اوست جمعآوری شد.
اواخر سال ۱۳۷۰ موسسه فرهنگی روایت فتح تاسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی درباره دفاع مقدس بپردازد و تهیهمجموعهروایت فتح را که بعد از پذیرش قطعنامه رها شده بود، ادامه دهد. آوینی و بقیه گروه، سفر به مناطق جنگی را از سرگرفتند و طی مدتی کمتر از یک سال، کار تهیه شش برنامه از مجموعه ده قسمتی «شهری در آسمان» را به پایان رساندند و مقدمات تهیه مجموعههای دیگری درباره آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه را تدارک دیدند. اگرچه مقارن با همین زمان، فعالیتهای مطبوعاتی او نیز ادامه داشت. شهری در آسمان که به واقعه محاصره، سقوط و بازپسگیری خرمشهر میپرداخت، در ماههای آخر سال ۱۳۷۱ از تلویزیون پخش شد، اما برنامه وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعههای دیگر با شهادتش در فکه ناتمام ماند. سید مرتضی آوینی، بیستم فروردین ۱۳۷۲ در فکه و در حال ساخت مجموعه مستند و تلویزیونی روایت فتح، بر اثر برخورد با مینهای باقیمانده از زمان جنگ به شهادت رسید.
مد و مه – فروردین 1392