Share This Article
ملكالشعرای دموكراسی
علی مسعودینیا
شعر ویتمن به طور مستقیم با خوانندگان در ارتباط است، از آنها سوال میپرسد و به هیجان میآوردشان؛ چنین وضعیتی بر مبنای اعتقاد او به خاصیت حیاتی آفرینش ادبی و ارتباط بسیار مستحكم آن با خوانندگان است
والت ویتمن را نه فقط یك شاعر بزرگ و مهم امریكایی كه سرچشمه و خاستگاه تحول شعر مدرن امریكا دانستهاند. شاعری كه با آثار خود جنس جدیدی از زیباییشناسی را به جهانیان معرفی كرد، تابوها و سنتهای شعری آنگلوساكسون را در همشكست و به ساحتی گام نهاد كه تا پیش از او تصورش هم برای شعرای انگلیسی زبان میسر نبود. ویتمن، شاعری یاغی بود با آرای ادبی منحصربهفردی كه ریشه در ادراك اجتماعی و سیاسی او داشت. ویتمن با گفتمانهای تازه خود در عرصه ادبیات امریكا ظهور كرد و از دموكراسی گفت و هر چه نزد مردم محبوبتر و مشهورتر میشد، مطبوعات بیشتر او را منفور میدانستند. تاثیر ویتمن نه بر شعر امریكا و بریتانیا كه بر شعر مدرن كل دنیا آشكار است. همین امر انگیزهیی شد تا از دكتر كنت م. پرایس، استاد ادبیات دانشگاه نبراسكا بخواهم به برخی پرسشهایم درباره والت ویتمن پاسخ گوید چرا كه در كارنامه او آثار مهمی چون ویراست مجموعه اشعار ویتمن، مجموعه مقالاتی درباره مجموعه شعر او «جوانههای چمن» و كتاب «دوبارهنویسی ویتمن: معرفی زندگی و آثار» دیده میشود. خودش پیشنهاد كرد كه پرسشها را با همكاری یكی دیگر از پژوهشگران آثار ویتمن-یعنی كاترینا برناردینی- پاسخ گوید. حاصل متنی است كه در ادامه میخوانید.
در برخی متون انتقادی و آنتولوژیها (از جمله «شعر قرن بیستم امریكا» اثر كریستوفر بیچ) با شاعران یا شعرهایی مواجه میشویم كه با صفت «ویتمنوار» (Whitmanic) توصیف میشوند. گاهی نیز در این متون از عناصر «ویتمنوار» در شعر برخی شاعران یاد میشود. اگر ممكن است قدری توضیح دهید كه در چه زمانی به یك شعر یا یك شاعر چنین صفتی اطلاق میشود؟
شعر ویتمن را با خصیصههایی چون شعر آزاد (شعر بدون وزن و قافیه یا free verse)، سطرهای طولانی و فهرستوار بودنش میشناسند البته خصایص دیگری هم در شعر او هست مثلا او از روی عمد از قافیهپردازی پرهیز میكند و به جای آن غالبا به نوعی الگوی تكرارشونده (یا همان آنافورا كه درعلم بدیع به تكرار یك یا چند عبارت متوالی گفته میشود) اتكا میكند. از منظر مضمونی و تماتیك، او بر زیبایی طبیعت، شكوه و بلندمرتبگی مردم معمولی و تقدس پیكر آدمی تاكید میكند. در نزد ویتمن كیفیت حواس تجربی انسانی با احساس روحانی و مذهبی او تلفیق شده است (ولو به شكلی غیرتعلیمی). شعر او از دموكراسی ستایش میكند و بازه متنوعی از آدمها را در بر میگیرد. شعری كه چنین خصایصی داشتهباشد را میتوان ویتمنوار دانست.
اگر بخواهیم با منظری سبكشناسانه به خوانش شعرهای ویتمن بپردازیم، آیا به نتیجه قطعی و متقنی خواهیم رسید؟ منظورم این است كه آیا میتوانیم شعر او را ذیل یك سبك معین دستهبندی كنیم؟
اگر سازوكارهای سبكشناسانهیی كه در پرسش قبلی به آنها اشاره داشتیم را به كار بگیریم، به این نتیجه میرسیم كه والت ویتمن به شكلی آگاهانه فرمهای سنتی و متداول را بر هم میریزد و از آنها تخطی میكند و خود را از تسلط و نفوذ پنتامترهای یامبیك (شعرهای پنج بحری یا پنج وتدی وابسته به وتد مجموع. هر وتد عبارت است از یك هجای كوتاه و یك هجای بلند) متداول در سنت ادبیات بریتانیا مصون نگه میدارد. خود او در جایی مینویسد: «قفل درها را بگشایید! خود درها را هم از چارچوبشان بیرون بكشید!» ویتمن در تلاش است تا شعری متمایز و منشنما (distinctive) عرضه كند كه مناسب یك سنت ملی امریكایی باشد: یك رزمنامه (epic) مدرن بر اساس یك «من» جمعی متكثر و لیریك. «سرود خودم» شاید مشهورترین شعر او باشد كه میتواند پیچیدگیهای هویت و تجربه شخصی او را به خوبی بازنمایی كند. با این همه، هرچند كه شعر مذكور شعری شخصی است، در عین حال شعری است درباره «شما»ی خواننده و نیز شعری است درباره تمام آدمیان: «چرا كه آن نسبتی كه به خود میبندم، شما نیز باید به خود ببندید.» «من» در شعرهای ویتمن به عبارت دیگر ماهیتی بزرگ و متوسع دارد. حماسه و رزمنامه شخصی او كاملا با خط مشی رزمنامههای كلاسیك متفاوت است كه كارشان خلق اپیزودهایی قهرمانانه است با نمود و نمایشی بیرونی. از دیگر ویژگیهای قابل توجه آثار ویتمن، باید از بازنگری بوطیقایی شعرش یاد كنیم. گواه این موضوع شش ویرایش مختلف از كتاب «جوانههای چمن» (Leaves of Grass) است كه استفاده او از زبانی بسیار تجربی را نشان میدهد كه با گفتههای عامیانه و اصطلاحات روزمره و زبان محاوره و كد واژههای علمی و واژههای به عاریت گرفتهشده از زبانهای بیگانه تلفیق شده است.
میدانیم كه ویتمن بر ارتباط حیاتی و نمادین میان شاعر و جامعه تاكید بسیاری داشته است. قدری درباره ویژگیهای این ارتباط توضیح دهید. آیا میتوان چنین ارتباطی را به عنوان اساس نظریه شعری او در نظر گرفت؟
ویتمن در مقدمه ویرایش سال 1855 «جوانههای چمن» مینویسد: «محك یك شاعر این است كه همانقدر كه خودش به كشورش مهر میورزد و مجذوب آن است، كشورش نیز مجذوب او باشد.» در حقیقت او عقیده دارد كه یك شاعر بزرگ باید در آغوش خوانندگانش پذیرفته شود، اما درباره خودش این عقیده با نوعی خطای محاسباتی همراه بود: او در ابتدای كار شاعریش چندان خوانندگان مشتاق و علاقهمندی را به سمت خود جذب نكرد و ارزش كارهایش به تدریج به اثبات رسید و حقانیتش را نشان داد. شعر ویتمن به طور مستقیم با خوانندگان در ارتباط است، از آنها سوال میپرسد و به هیجان میآوردشان؛ چنین وضعیتی بر مبنای اعتقاد او به خاصیت حیاتی آفرینش ادبی و ارتباط بسیار مستحكم آن با خوانندگان است. برای ویتمن شعر موثرترین ابزار بیان و به رشته كلام درآوردن یك دیدگاه دموكراتیك است از طریق یك سبك فرمال بیطبقه كه عرفها و تابوها را به مبارزه دعوت میكند و تجسمی میشود از یك جامعه پلورالیستی با عقاید متنوع.

بسیاری از منتقدان و مورخان ادبی بر این عقیده هستند كه والت ویتمن را باید نخستین «شاعر دموكراسی» در امریكا نامید. دلیل نسبت دادن چنین لقبی به او چیست؟
مولفان دیگر امریكایی هم هستند كه پیش از او درباره دموكراسی نوشتهاند، اما هیچكدام آنها همانند ویتمن به طور تمام و كمال در روح و جوهر دموكراسی غرقه نبودند. او در عین حال در سال 1871 مقالهیی مفصل در باب دموكراسی نوشت به نام «دورنماهای دموكراسی» (Democratic Vistas) كه موضوع آن كاستیها و ضعفهای دموكراسی امریكایی و چشماندازها و پتانسیلهای آن است و در عین حال به راههایی میپردازد كه نویسندگان از آن طریق میتوانند به تحكیم دموكراسی كمك كنند. همین است كه او سزاوار چنین لقبی میشود.
تاثیر شگرف شعر والت ویتمن بر شاعران نسل بیت آشكار است. اما به غیر از آنها كدام شاعران دنبالهروی سبك و سیاق ویتمن بودند و كدامیك از خصایص شعری او همچنان در شعر امریكا دنبالهرو و هوادار دارد؟
اد فولسام، جیم پرلمن و دن كمپیون، ویراستاران كتاب «والت ویتمن: موازین ترانههایش» (1998) نشان دادهاند كه تقریبا تمام شاعران امریكایی این حس را داشتهاند كه باید به شعر ویتمن بازگردند و آن را مورد بازنگری قرار دهند. تمام این شاعران به شعر ویتمن رجوع میكنند تا با آن وارد مشاجره شوند یا توسعهاش ببخشند یا با آن وارد گفتوگویی انتقادی شوند. تاثیر ویتمن روی برخی شاعران- همچون ازرا پاوند یا آلن گینزبرگ-آشكارتر است از تاثیرش بر شاعری چون تی. اس. الیوت. ویتمن همچنان به تاثیرگذاری خود بر شاعران معاصر هم ادامه داده است، از جمله شاعری چون ناتاشا ترتوی كه از برجستهترین شاعران این روزگار در ایالات متحده به شمار میرود. شعر ویتمن حیات و تاثیر بینالمللی هم داشته و با آثار شاعران چندین كشور وارد دیالوگ شده است. شعر او زنده باقی خواهد ماند چرا كه كوششی پرقدرت در آن وجود دارد برای تصویركردن زیبایی و پیچیدگی زندگی. شعر او هنوز هم میتواند به شكل غیرمنتظرهیی تازه جلوه كند و این خصیصه را مدیون ركگویی خالص و اصل و مهر و شفقت ذاتی ویتمن و ظرفیتش برای قرابتیافتن با خوانندگان است و این خصلت اخیر به طور تقریبی آشكارترین دلیل واكنشهای متنوع نویسندگان مختلف به شعر ویتمن است. نویسندگانی كه خود به سنتهای مختلف ادبی و برهههای مختلف تاریخی تعلق دارند.
به عنوان پرسش پایانی میخواهم اشارهیی داشته باشم به گفته «مری اسمیت ویتال كاستلو» كه در نقد آثار ویتمن مینویسد: «شما واقعا نمیتوانید بدون والت ویتمن و كتاب «جوانههای چمن» دركی از امریكا داشته باشید.» آیا شما هم عقیده او را تایید میكنید؟
شاعری چون ازرا پاوند مینویسد: «ویتمن یعنی امریكا» ویتمن ایمانی قوی داشت به این حقیقت كه كارهایش میتواند دربرگیرنده چشمانداز امریكا باشد و توانست این ایمان را تحقق هم ببخشد. بنا براین شاید بتوان گفت كه هیچكس نمیتواند كار والت ویتمن را بدون فراچنگ آوردن ایده «امریكا»یی او و كانتكست فرهنگی، سیاسی، تاریخی و جغرافیایی شكلدهنده این ایده به طور واقعی درك كند.
در برخی متون انتقادی و آنتولوژیها (از جمله «شعر قرن بیستم امریكا» اثر كریستوفر بیچ) با شاعران یا شعرهایی مواجه میشویم كه با صفت «ویتمنوار» (Whitmanic) توصیف میشوند. گاهی نیز در این متون از عناصر «ویتمنوار» در شعر برخی شاعران یاد میشود. اگر ممكن است قدری توضیح دهید كه در چه زمانی به یك شعر یا یك شاعر چنین صفتی اطلاق میشود؟
شعر ویتمن را با خصیصههایی چون شعر آزاد (شعر بدون وزن و قافیه یا free verse)، سطرهای طولانی و فهرستوار بودنش میشناسند البته خصایص دیگری هم در شعر او هست مثلا او از روی عمد از قافیهپردازی پرهیز میكند و به جای آن غالبا به نوعی الگوی تكرارشونده (یا همان آنافورا كه درعلم بدیع به تكرار یك یا چند عبارت متوالی گفته میشود) اتكا میكند. از منظر مضمونی و تماتیك، او بر زیبایی طبیعت، شكوه و بلندمرتبگی مردم معمولی و تقدس پیكر آدمی تاكید میكند. در نزد ویتمن كیفیت حواس تجربی انسانی با احساس روحانی و مذهبی او تلفیق شده است (ولو به شكلی غیرتعلیمی). شعر او از دموكراسی ستایش میكند و بازه متنوعی از آدمها را در بر میگیرد. شعری كه چنین خصایصی داشتهباشد را میتوان ویتمنوار دانست.
اگر بخواهیم با منظری سبكشناسانه به خوانش شعرهای ویتمن بپردازیم، آیا به نتیجه قطعی و متقنی خواهیم رسید؟ منظورم این است كه آیا میتوانیم شعر او را ذیل یك سبك معین دستهبندی كنیم؟
اگر سازوكارهای سبكشناسانهیی كه در پرسش قبلی به آنها اشاره داشتیم را به كار بگیریم، به این نتیجه میرسیم كه والت ویتمن به شكلی آگاهانه فرمهای سنتی و متداول را بر هم میریزد و از آنها تخطی میكند و خود را از تسلط و نفوذ پنتامترهای یامبیك (شعرهای پنج بحری یا پنج وتدی وابسته به وتد مجموع. هر وتد عبارت است از یك هجای كوتاه و یك هجای بلند) متداول در سنت ادبیات بریتانیا مصون نگه میدارد. خود او در جایی مینویسد: «قفل درها را بگشایید! خود درها را هم از چارچوبشان بیرون بكشید!» ویتمن در تلاش است تا شعری متمایز و منشنما (distinctive) عرضه كند كه مناسب یك سنت ملی امریكایی باشد: یك رزمنامه (epic) مدرن بر اساس یك «من» جمعی متكثر و لیریك. «سرود خودم» شاید مشهورترین شعر او باشد كه میتواند پیچیدگیهای هویت و تجربه شخصی او را به خوبی بازنمایی كند. با این همه، هرچند كه شعر مذكور شعری شخصی است، در عین حال شعری است درباره «شما»ی خواننده و نیز شعری است درباره تمام آدمیان: «چرا كه آن نسبتی كه به خود میبندم، شما نیز باید به خود ببندید.» «من» در شعرهای ویتمن به عبارت دیگر ماهیتی بزرگ و متوسع دارد. حماسه و رزمنامه شخصی او كاملا با خط مشی رزمنامههای كلاسیك متفاوت است كه كارشان خلق اپیزودهایی قهرمانانه است با نمود و نمایشی بیرونی. از دیگر ویژگیهای قابل توجه آثار ویتمن، باید از بازنگری بوطیقایی شعرش یاد كنیم. گواه این موضوع شش ویرایش مختلف از كتاب «جوانههای چمن» (Leaves of Grass) است كه استفاده او از زبانی بسیار تجربی را نشان میدهد كه با گفتههای عامیانه و اصطلاحات روزمره و زبان محاوره و كد واژههای علمی و واژههای به عاریت گرفتهشده از زبانهای بیگانه تلفیق شده است.
میدانیم كه ویتمن بر ارتباط حیاتی و نمادین میان شاعر و جامعه تاكید بسیاری داشته است. قدری درباره ویژگیهای این ارتباط توضیح دهید. آیا میتوان چنین ارتباطی را به عنوان اساس نظریه شعری او در نظر گرفت؟
ویتمن در مقدمه ویرایش سال 1855 «جوانههای چمن» مینویسد: «محك یك شاعر این است كه همانقدر كه خودش به كشورش مهر میورزد و مجذوب آن است، كشورش نیز مجذوب او باشد.» در حقیقت او عقیده دارد كه یك شاعر بزرگ باید در آغوش خوانندگانش پذیرفته شود، اما درباره خودش این عقیده با نوعی خطای محاسباتی همراه بود: او در ابتدای كار شاعریش چندان خوانندگان مشتاق و علاقهمندی را به سمت خود جذب نكرد و ارزش كارهایش به تدریج به اثبات رسید و حقانیتش را نشان داد. شعر ویتمن به طور مستقیم با خوانندگان در ارتباط است، از آنها سوال میپرسد و به هیجان میآوردشان؛ چنین وضعیتی بر مبنای اعتقاد او به خاصیت حیاتی آفرینش ادبی و ارتباط بسیار مستحكم آن با خوانندگان است. برای ویتمن شعر موثرترین ابزار بیان و به رشته كلام درآوردن یك دیدگاه دموكراتیك است از طریق یك سبك فرمال بیطبقه كه عرفها و تابوها را به مبارزه دعوت میكند و تجسمی میشود از یك جامعه پلورالیستی با عقاید متنوع.
بسیاری از منتقدان و مورخان ادبی بر این عقیده هستند كه والت ویتمن را باید نخستین «شاعر دموكراسی» در امریكا نامید. دلیل نسبت دادن چنین لقبی به او چیست؟
مولفان دیگر امریكایی هم هستند كه پیش از او درباره دموكراسی نوشتهاند، اما هیچكدام آنها همانند ویتمن به طور تمام و كمال در روح و جوهر دموكراسی غرقه نبودند. او در عین حال در سال 1871 مقالهیی مفصل در باب دموكراسی نوشت به نام «دورنماهای دموكراسی» (Democratic Vistas) كه موضوع آن كاستیها و ضعفهای دموكراسی امریكایی و چشماندازها و پتانسیلهای آن است و در عین حال به راههایی میپردازد كه نویسندگان از آن طریق میتوانند به تحكیم دموكراسی كمك كنند. همین است كه او سزاوار چنین لقبی میشود.
تاثیر شگرف شعر والت ویتمن بر شاعران نسل بیت آشكار است. اما به غیر از آنها كدام شاعران دنبالهروی سبك و سیاق ویتمن بودند و كدامیك از خصایص شعری او همچنان در شعر امریكا دنبالهرو و هوادار دارد؟
اد فولسام، جیم پرلمن و دن كمپیون، ویراستاران كتاب «والت ویتمن: موازین ترانههایش» (1998) نشان دادهاند كه تقریبا تمام شاعران امریكایی این حس را داشتهاند كه باید به شعر ویتمن بازگردند و آن را مورد بازنگری قرار دهند. تمام این شاعران به شعر ویتمن رجوع میكنند تا با آن وارد مشاجره شوند یا توسعهاش ببخشند یا با آن وارد گفتوگویی انتقادی شوند. تاثیر ویتمن روی برخی شاعران- همچون ازرا پاوند یا آلن گینزبرگ-آشكارتر است از تاثیرش بر شاعری چون تی. اس. الیوت. ویتمن همچنان به تاثیرگذاری خود بر شاعران معاصر هم ادامه داده است، از جمله شاعری چون ناتاشا ترتوی كه از برجستهترین شاعران این روزگار در ایالات متحده به شمار میرود. شعر ویتمن حیات و تاثیر بینالمللی هم داشته و با آثار شاعران چندین كشور وارد دیالوگ شده است. شعر او زنده باقی خواهد ماند چرا كه كوششی پرقدرت در آن وجود دارد برای تصویركردن زیبایی و پیچیدگی زندگی. شعر او هنوز هم میتواند به شكل غیرمنتظرهیی تازه جلوه كند و این خصیصه را مدیون ركگویی خالص و اصل و مهر و شفقت ذاتی ویتمن و ظرفیتش برای قرابتیافتن با خوانندگان است و این خصلت اخیر به طور تقریبی آشكارترین دلیل واكنشهای متنوع نویسندگان مختلف به شعر ویتمن است. نویسندگانی كه خود به سنتهای مختلف ادبی و برهههای مختلف تاریخی تعلق دارند.
به عنوان پرسش پایانی میخواهم اشارهیی داشته باشم به گفته «مری اسمیت ویتال كاستلو» كه در نقد آثار ویتمن مینویسد: «شما واقعا نمیتوانید بدون والت ویتمن و كتاب «جوانههای چمن» دركی از امریكا داشته باشید.» آیا شما هم عقیده او را تایید میكنید؟
شاعری چون ازرا پاوند مینویسد: «ویتمن یعنی امریكا» ویتمن ایمانی قوی داشت به این حقیقت كه كارهایش میتواند دربرگیرنده چشمانداز امریكا باشد و توانست این ایمان را تحقق هم ببخشد. بنا براین شاید بتوان گفت كه هیچكس نمیتواند كار والت ویتمن را بدون فراچنگ آوردن ایده «امریكا»یی او و كانتكست فرهنگی، سیاسی، تاریخی و جغرافیایی شكلدهنده این ایده به طور واقعی درك كند.
* دكتر سیروس پرهام، مترجم اشعار ویتمن از این كتاب به نام «برگهای علف» یاد كرده است.
زندگی همچون سطری بیپایان
گفتوگو با كنت پرایس و كاترینا برناردینی، پژوهشگران آثار ویتمن