Share This Article
نگاهي به كتاب«رويكردهاي انتقادي در مطالعه فيلم»
سينما، نوستالژي معصوميت از دست رفته
![]() |
نيره رحماني
شايد بسياري از ما يك نگاه خاطرهبرانگيز نوستالژيك به سالهايي داشته باشيم كه تماشاي بسياري از فيلمها برايمان لذتبخش بود؛ فيلمهايي كه امروز نه تنها رغبتي به تماشاي آنها نداريم، بلكه تماشاي آثاري در آن سطح و اندازه برايمان ملالانگيز و خستهكننده است.
سالها از آن دوران گذشته، بسيار فيلم ديدهايم و از جمله از شاهكارهاي سينما، مفاهيم و اصول سينما آگاهي يافتهايم و حتما شايد كمي جديتر به قضيه نگاه كرده و سراغ تئوريهاي سينمايي نيز رفته باشيم. ديگر به هنگام تماشاي يك فيلم آن حس بدوي، خودانگيخته و به عبارتي معصومانه را در مورد سينما و توليداتش نداريم، كمتر اتفاق ميافتد فيلمها ما را راضي كنند؛ چرا كه حالا يك نگاه خودآگاهانه و انتقادي به سينما داريم و در يك كلام احساس ميكنيم از فيلم ديدن همچون گذشته لذت نميبريم.
شكي نيست كه مطالعه كتابها و مقالات تئوريك سينمايي بر تجربه و دركي كه ما از سينما داريم، تاثير ميگذارند و به تناسب آنكه دانستههاي ما را بالا ميبرند، انتظاراتمان را نيز فزوني ميبخشند، از اينرو است كه ديگر بهسادگي قانع نميشويم. تجربه و درك ما از سينما حاصل ارتباطي خودانگيخته با متن نيست بلكه شكلي خودآگاهانه گرفته و متن را از منظرهاي مختلف مورد پرسش قرار ميدهيم. آن تجربه و ارتباط بدوي و معصومانه كنار ميرود و خب به تبعيت از آن، از بسياري فيلمها همچون گذشته لذت نميبريم.
اما آيا اين مسئله ميتواند باعث شود كه چون آشنايي، مطالعه با مفاهيم و نظريههاي سينمايي به از ميان رفتن واكنش خود انگيختهمان نسبت به متن (اينجا فيلم و سينما) منجر ميشود، بايد آن رامورد ترديد قرارداد و با در نظر گرفتن اصل لذت بردن بيشتر از آثار سينمايي آن را وانهاد. اما فراموش نكنيم كه در تجربه و ارتباط با هنر، هيچ بحثي فارغ از بار ارزشي نيست، حتي ارتباط خود انگيخته ما نيز حاصل نظريهپردازيهاي گذشته است؛ نظريهپردازيهايي كه تا به نسل ما برسد بديهي و ساده شدهاند و به عبارت بهتر بديهي و ساده به نظر ميرسند چرا كه تماشاگر امروز سينما خواه ناخواه متفاوت است با تجربه نسلهاي گذشته كه سينما تازه پا به عرصه وجود گذاشته بود.
خود سينما نيز در اين سالها اتفاقهاي بسياري را از سرگذرانده است و دور از ذهن نيست كه اگر مخاطب امروز به سادگي مخاطب نسلهاي قبلي راضي شود. به هر روي حتما به فرض كنار رفتن واكنش خودانگيخته و تصور خرد، كاهش لذت از تجربه سينما مانع از آن نميشود كه مخاطب آگاه خود را بينياز از مطالعه و درك مفاهيم و نظريههاي سينمايي بداند، چرا كه فرهيختگي اگرچه مانع لذت بردن ما از آثار سهلانگارانه سينما ميشود، اما جاي آن بهرهمندي از لذتي ناب را پيش ميكشد كه حاصل تجربههايي متعاليتر از رابطه با آثار ارزنده سينمايي است.
شايد در دهههاي نخست آغاز سينما اين فرض كه آثار بزرگ واجد ويژگيهايي كلي و فراگيرند كه مخاطب براي درك آن نياز چنداني به آگاهي از فيلم و زبان خاص سينما نداشته باشد، ميتوانست پاسخگوي نقد و سنجش آثار سينمايي باشد؛ يعني نقدي براساس شعوري متعارف كه حرفهايي كلي درباره تجربههاي فيلمساز، زيباييهاي فيلمش يا ويژگيهاي بارز تماتيك آنها ميتوانست پاسخگوي كار باشد. اما نقد در دنياي امروز ميطلبد كه تصوير ما به عنوان مخاطب را از جهان متن و جهان پيرامونمان مشوش سازد و با ابزار و رويكردهاي مختلف به پرسش درباره متن بپردازد.
در اين روزگار صرف نظر از تئوريهايي كه از دل خود سينما بيرون آمدند (مثل تئوري مولف و…) نظريهها و رويكردهايي كه در بيرون سينما و حوزه ديگري سربرآورده، شكل گرفته و نظاممند شدهاند نيز پايشان به سينما كشيده و به عنوان رويكردهايي در نقد آثار سينمايي به كار گرفته ميشوند؛ رويكردهايي كه به ما اين امكان را ميدهد كه متن را از جنبههاي گوناگون مورد پرسش و نهايتا داوري قرار دهيم؛ رويكردهايي كه به تجربه و درك ما از سينما سطوح و ابعاد وسيع و در عين حال عميقتري ميبخشند.
البته همه اينها بدان بستگي دارد كه ما چقدر به سينما جدي نگاه كنيم و در چه سطحي از تجربه فيلم ديدن بخواهيم سهيم شده و از لذت درك آن بهرهمند شويم. در ميان كتابهاي تئوريك سينما كه خوشبختانه در اين سالها در زمينههاي مختلف شاهد انتشار آثار گوناگوني بودهايم، كتابهايي كه به تئوريها و نظريههاي سينمايي بپردازند، نمونههايي داشتهايم؛ تئوريهايي كه در مقاطع مختلف توسط نظريهپردازان سينما مطرح شدهاند و البته اغلب نيز برخاسته از متن سينما بوده و به عنوان رويكردهايي براي نقد فيلم مورد استفاده قرار گرفته و رايج بودهاند.
اما در اين ميان جاي يك كتاب جامع كه دربرگيرنده ديگر نظريهها و رويكردهاي انتقادي در سينما باشند، خالي بوده است. رويكردهايي كه برخي از آنها در ابتدا به عنوان يك نظريه، خاستگاهي خارج از حوزه سينما داشته و بعدها با تعميم آنها به حوزههاي مختلف براي نقد آثار هنري و به ويژه ادبي رفته رفته گذرشان به سينما نيز افتاده است و در اين ميان به عنوان رويكردي انتقادي در سينما نيز جا افتاده و پذيرفته شدهاند.
كتاب رويكردهاي انتقادي در مطالعات فيلم اثر جان هيل و پلاما چرچ كيدسن با ترجمه عليعامري مهابادي اثري است شايسته توجه كه ميتواند پاسخگوي خلأ موجود در طرح و آشنايي با اين نوع رويكردهاي انتقادي در سينما باشد.
اين كتاب بخش اول از مجموعه راهنماي مطالعات فيلم آكسفورد است كه توسط مترجم انتخاب و در غالب يك كتاب ارائه شده است و حسن آن در اين است كه طبق اشاره جانهيل در مقدمه كتاب، مباحث آن به گونهاي انتخاب شده كه علاوه بر جامعيت در زمينه بحث مورد نظر در كتاب به نوعي كامل كننده تاريخ سينماي جهان آكسفورد (1996) است و از قضا كتاب مورد اشاره همان كتاب خواندني و سودمندي است كه تحت عنوان تاريخ تحليلي سينماي جهان توسط بنياد فارابي در سالهاي گذشته به فارسي درآمده و منتشر شده است. نويسنده در همين مقدمه آورده است:«روشهاي مطالعه و تشريح فيلم دغدغه اصلي اين كتاب است. هدف كتاب اين است كه از دريچه نگاههاي مختلف و با ديدگاه انتقادي كلي به روشهاي گوناگون درك فيلم و تشريح و تبيين آن به وسيله نويسندگان و دانشگاهيان بپردازد.
كتاب به رويكردهاي نظام يافته اصلي و چارچوبهاي نظريهاي ميپردازد كه در مطالعات فيلم، همچنين مفاهيم و سبكهاي اصلي تحليل فيلم و موضوعات مهم در بحث عرصههاي خاص (مانند سينماهاي ملي) به كار رفته است)ص9 نويسندگاني كه نام آنها به عنوان مولف ياد شده در واقع به جز نگارش چند بخش از كتاب، كار طراحي، تهيه و تنظيم آن را برعهده داشتهاند و در هر فصل از كتاب ترجيح دادهاند،كار نگارش را به نويسنده و پژوهشگري بسپارند كه در بحث مورد نظر آن فصل، صاحب نظر بوده و داراي تخصص و احاطه كامل باشد. از اين منظر حسن كتاب در اين است كه علاوه بر انسجام فصول براي جامعيت در بحث رويكردهاي انتقادي فيلم هريك از فصلها توسط نويسندهاي شرح و بسط پيدا كرده است كه خود خبره اين زمينه محسوب ميشده و در ميان اين نويسندگان علاوه بر چهرههاي معروف به اسامياي برميخوريم كه آثاري از آنها پيش از اين به فارسي نيز درآمدهاند.
رابرتف. كلر، پل مك دانلد، كلودياكريمن، يانكريستي، بارباراكريد، ريچو، دادلياندرو، اندرو ماتيو، رابرت بري، پيتر برونت و… از جمله نويسندگاني هستند كه در شكلگيري اين كتاب سهيم بودهاند. مقدمه مطالعات فيلم، متن فيلم و شكل فيلم، بازيگري در فيلم، لباس در فيلم، موسيقي فيلم، نگره كلاسيك فيلم و نشانهشناسي، فرماليسم و نئوفرماليسم، امپرسيونيسم، سورئاليسم و نگره فيلم، پسا ساختارگرايي و ساختار شكني، فيلم و پسامدرنيسم؛ متن زمينه فيلم: جنسيت،ايدئولوژي و هويت، ماركسيسم و فيلم، فمينيسم و فيلم، نژاد، قوميت و فيلم، فيلم و هويت فرهنگي، فيلم و تاريخ، جامعهشناسي فيلم. مطالعات فرهنگي و فيلم، مخاطبان فيلم، هرمونتيك، دريافت، زيباييشناسي و تاويل فيلم، عناوين فصول اين كتاب را تشكيل ميدهند.
تهيهكنندگان كتاب همچنين براي تشريح و تبيين بهتر مطالب از مقالاتي نيز به صورت پيوست در دل كتاب بهره بردهاند كه ميتوانند نمونههايي از استفاده اين رويكردهاي انتقادي در نقد و تحليل به حساب بيايند. نامهاي معروفي چون رابينوود، پيتر وولن و ويكتورشكفسكي از صاحبنظراني هستند كه مقالاتي از آنها به صورت پيوست وضميمه در كتاب استفاده شده است.
اگر قرار باشد ويژگيهاي اين كتاب برشمرده شود، چند نكته بيش از ديگر ويژگيها حائز اهميت هستند، تازگي بحثها براي مخاطب فارسي زبان كه تاكنون منبعي براي آشنايي با ديدگاهها و رويكردهاي مطالعاتي فيلم كه از عرصههاي ديگر تاثير پذيرفته و شكل گرفتهاند، نداشته است. جامعيت اين منبع از آن رو كه تقريبا تمام اين رويكردها را از زمينههاي مهم و معروفي چون روانكاوي و سينما، فمينيسم و سينما، فرماليسم و سينما و… گرفته تا زمينههاي كمتر شناخته شدهاي همچون امپرسيونيسم و سينما، نژاد، قوميت، فيلم و… را در برميگيرد. پرداختن به نقاط ضعف و قوت اين رويكردها از جمله ديگر ويژگيهاي اين كتاب به حساب ميآيد