Share This Article
نابسندگی حافظه
«هیچ داستانی آغاز یا پایان ندارد: ما به دلخواه لحظهای از یك زندگی را انتخاب میكنیم و از آنجا به گذشته یا آینده نگاه میكنیم. میگویم انتخاب میكنیم و این را با غرور نابجای نویسندهای حرفهای میگویم كه – اگر اصلا اشارهای جدی به او شده باشد- به دلیل مهارتهای تكنیكیاش مورد ستایش قرار گرفته است؛ اما آیا بهراستی در آن شب سیاه بارانی ژانویه ١٩٤٦ منظره هنری مایلز را در محوطه عمومی كه زیر باران سیلآسا خم شده بود به اراده خودم انتخاب كردم، یا این تصاویر مرا انتخاب كردند؟ براساس قواعد حرفه من كار درست و راحت این است كه داستان را درست از همینجا آغاز كنم…» یكی از رمانهای مطرح گراهام گرین با عنوان «پایان رابطه» اینطور آغاز میشود. راوی «پایان رابطه» یك رماننویس است. بندریكس، راوی داستان در این رمان بیش از آنكه از نوشتن بگوید از مصائب داستانگویی مینویسد. چنانكه مترجم در مقدمه مفصل خود بر كتاب مینویسد «گرین رمان واقعگرایانه را عرصه كشاكش ایمان و كفر و سعادت و لعنت ابدی میگرداند. كتاب بندریكس درك ناقص او را آشكار میسازد و او به هدفش نیز نمیرسد. دوست دارد روایتش روایت نفرت باشد نه روایت عشق. اما پایان رابطه بیگمان روایت عشق است». البته در میان منتقدان اختلافاتی بر سر راوی داستان هست. اینكه راوی «پایان رابطه» بندریكس است یا سارا. گرین چنان ماهرانه بیداری روحی این دو شخصیت را باز نموده است كه تصمیم در این باره كه سلوك كدام شخصیت، كانون رمان است دشوار میشود. «بندریكس در نقش راوی- رماننویس معانی روابط خود را تا حدی درك میكند. در مقام منتقد در درستی همین معانی تردید میكند». رمان با گذار از بازسازی رویدادهای گذشته و بازگویی وقایع ثبتشده در دفتر خاطرات سارا به دو طریق پایان رابطه را نشان میدهد. «از نگاه راوی داستان احساسات و عواطف و عشق بخشی از یك معادله است. قابل اندازهگیری است و میتوان با دقتی ریاضی آن را فرمولبندی كرد». گراهام گرین در رمان اخیر به نوآوریهای بسیاری دست زده است: از نوآوری در ساختار تا سبك و زبانی نو. روایت داستان از زبان اولشخص. در رمان فقط صدای دو نفر شنیده میشود. بندریكس كه راوی رمان است و سارا كه نویسنده دفتر خاطرات. «سیالیت زمان و دنبالكردن مسیر نامطمئن و فریبنده حافظه نیز چیز تازهای در آثار گرین است». حافظه چنان كه دفترخاطرات سارا مینماید، چیزی نابسنده است برای ارائه واقعیت.«پایان رابطه» از آن دست رمانهای گرین است كه به رمانهای كاتولیكی او شهرت دارند. استفاده گرین از مفاهیم كاتولیسیسم بحران روحی و اخلاقی شخصیتها را به ماورای خیانت و فریب میكشاند. كاتولیسیسم چنانكه در مقدمه نیز آمده است به گرین كمك میكند تا آمیزه پدیدهها را تا سطح تراژدی بالا ببرد. درواقع گرین وضعیت فرهنگی جامعه خود را با استفاده خلاقانه از داستانهای پلیسی- جنایی در قالب استعاره خطر و اضطراب ثبت میكند. به ایدئولوژیها بیاعتماد است و سخت مخالف روشنفكرانی است كه تمدن را به آستانه فاجعه میكشانند. كتاب «پایان رابطه» جز داستان مقدمهای طولانی دارد كه از گراهام گرین، روزگار نویسندگی او، عقاید، سبك و طرز نوشتارش میگوید و از این منظر متنی است درخور و بهقدر یك مقدمه جامع، برای شناخت نویسندهای چون گراهام گرین و زمینه آثار و زمانهای كه او در آن مینوشت.