Share This Article
آشنایی با شعر امروز جهان
پرتو شریعتمداری
وارسان شیری (1)، شاعر، نویسنده و سردبیر ادبی سومالیاییتبار زادهی کنیا (1988) از چهرههای جوان و آتیهدار دنیای شعر انگلیسیزبان است. او که در یکسالگی با خانوادهاش به انگلیس مهاجرت کرد همواره در شعرش به زندگی حاشیهنشینان جامعه و کسانی پرداخته که صدایشان کمتر به گوش میرسد. جملهی معروف او «هیچکس خانهاش را ترک نمیکند، مگر آن که خانه دهان یک کوسه باشد» اکنون از شعارهای پناهجویان، مهاجران و کنشگران حقوق این افراد محسوب میشود. نام او در سال 2011 با انتشار مجموعهای به نام آموزش زاییدن به مادرم (2) مطرح شد و از آن پس اشعارش در بسیاری از نشریات و جنگهای ادبی منتشر و به انواع زبانها ترجمه شدهاند.
شیری در سال 2014 به عنوان ملکالشعرای جوان لندن برگزیده شد. در سال 2016 هم بیانسه خواننده پرآوازهی آمریکایی در آلبومی پرفروش به نام «لیموناد» از اشعار شیری و از جمله شعر «برای زنهایی که سخت میشود دوستشان داشت» او بهره برد و نام این شاعر جوان بیش از پیش بر سر زبانها افتاد.
شعر «چای با مادربزرگهایمان» که ترجمهی آن در زیر میآید نمونهی گویای دیگری است که انگیزهی شاعر را در پرداختن به سرگذشت انسانهایی نشان میدهد که وجودشان و رنجهایی که میکشند همواره عادی پنداشته میشود. مادربزرگهایی که عمری با ناملایمات و کمبودها میسازند و در سالخوردگی چه بسا تنها و درمانده باشند. مادربزرگهایی که بیدریغ نوهها را از محبت سیراب میکنند و با رفتنشان خلایی در زندگی جوانترها به وجود میآید. مادربزرگهای چایدوست در گوشه و کنار جهان که هر یک، بسته به پیشینهی فرهنگی و اقلیمی خود، آداب و سلائقی خاص برای نوشیدن چای و لذت بردن از آن دارند. یکی چای را با هل دم میکند؛ دیگری آن را با خامه میپسندد. اگرچه ترجمهی شعر در اغلب موارد حق مطلب را ادا نمیکند، امیدوارم در این مورد دستکم زیبایی مضمون و صمیمیت عاطفی شعر در برگردان ملموس باشد.
شاعر این شعر را به دوستی به نام بسیل پیشکش کرده است.
چای با مادربزرگهایمان
وارسان شیری
برگردان: پرتو شریعتمداری
آن صبح که حبوبهات (3) مرد
من به یاد ایویهام (4) افتادم،
همان زنی که نامش را بر من نهادند: وارسان باراکا
پوستش به سیاهی تمرهندی بود
وقتی مُرد هِل میسایید
چشمبراه پسرانش بود که به خانه بیایند
و بار تنهایی را که بر جا گذاشته بودند بردارند؛
یا نورا (5)، مادر مادرم
که خندهای شیرین داشت،
که پوست دارچین را میان دو کف دست میشکست
و تیمار میکرد
شوهرسکتهکردهاش، خواهر سرطانیاش، و درد کمرش را
با آن زبان سواحیلی
دستوپا شکسته و ایتالیایی چموش؛
و دوریس، مادر رُز انگلیسیات (6)، که نام
دختر اوکئانوس (7) و تتیس (8) بر اوست
آن رگهی ولزی در خونت، از سرزمین کیمری (9)،
مادربزرگت که با وجود آماس دیابتی
در خیال خامهای غلیظ در فنجان چایاش است.
بعد به فکر حبوبهات افتادم، السورا (10)
خدا نگهش دارد، با سه چین
بر هر یک از گونههایش، نشان جانهایی که به دَر برده،
زنی که چایات را خنک میکرد
فنجان را چون کفهی سنگین اعمال برمیداشت
و چای را از فنجان به پیاله، از پیاله به فنجان
میریخت تا وقتی که بخار
چون شبحی برمیخاست.
پی نوشت:
- warsan shire شیری تلفظ سومالیایی است.
- Teaching My Mother How to Give Birth
- habooba در عربی به معنی عزیز و لقبی است که اغلب به مادربزرگها داده میشود. نویسنده به عمد واژههای غیرانگلیسی در شعر خود به کار برده است.
- ayeeyo معادل سومالیایی واژهی مادربزرگ
- Noura
- اصطلاحی است که در توصیف زنی زیبا به کار میرود و نیز در وصف زن یا دختری که زادهی انگلستان باشد. رز گل ملی این کشور است. برای مثال، التون جان، خوانندهی انگلیسی در مراسم خاکسپاری دایانا ترانهای خواند که سطر اولش این بود: «بدرود رز انگلستان».
- Oceanus در اساطیر یونان خدای اقیانوس است.
- Tethys در اساطیر یونان دختر اورانوس و ایزدبانوی دریا بوده است.
- Cymry به شاخهای از مردمان سلتی گفته میشود که ولزیها را هم در بر میگیرد.
- Al-Sura