اشتراک گذاری
به مناسبت سالروز درگذشت میرزا فتحعلی آخوندزاده؛
سمیه خاتونی
آخوندزاده که با نقد اجتماعی و استفاده از طنز تئاتری، بنیانگذار نمایشنامهنویسی مدرن ایرانی به شمار میرود، تا امروز علیرغم اهمیت تاریخیاش، کمتر در حافظه جمعی شناخته شده است. این گزارش، نگاهی تحلیلی و مستند به میراث فکری، ساختار دراماتیک آثار و چالشهای نشر و اجرای نمایشنامههای او دارد.
در مسیر تبدیل شدن به نخستین نمایشنامهنویس ایرانی
میرزا فتحعلی آخوندزاده در سال ۱۱۹۱ هجری خورشیدی در سرزمینی چشم به جهان گشود که امروز بخشی از جمهوری آذربایجان است؛ شهری به نام شکی که در آن زمان هنوز در گستره فرهنگی و سیاسی ایران قرار داشت. نسب او از پدری تبریزی، مادری مراغهای و جدی رشتی شکل گرفته بود؛ و خود را فرزند پارسیان و دلبسته ایرانزمین میدانست.
کودکی او با فقدان حمایت پدر آغاز شد و زیر سرپرستی عموی مادرش، حاج علیاصغر، بزرگ شد؛ روحانیای که او را برای ورود به جرگه علما پرورش داد. تحصیل در مکتبخانه، آموختن قرآن، و مواجهه دشوار با خط عربی، مسیر آغازین زندگی آخوندزاده را رقم زد؛ مسیری که او بعدها در خاطراتش از آن بهعنوان رنجی بیثمر یاد کرد.
در بیستسالگی، دیدار سرنوشتساز او با میرزا شفیع واضح تبریزی، شاعر و منتقد سرسخت، نقطه عطفی در تغییر نگرش او بود. شفیع با صراحت و طنز تلخ خود، آخوندزاده را از هدفش برای روحانی شدن منصرف کرد و ذهن او را به سوی حقیقتجویی و نقد ساختارهای سنتی سوق داد؛ مسیری که زمینهساز گرایش او به مدرنیته و ادبیات نمایشی شد و با دعوتش به تفلیس و آشنایی با زبان روسی، دریچه تازهای به روی او گشوده شد.
در این شهر، آخوندزاده در مقام مترجم فعالیت میکرد، اما آنچه نام او را در تاریخ ادبیات ایران ماندگار ساخت، آغاز نمایشنامهنویسی به زبان ترکی آذربایجانی بود؛ پیش از آنکه نهضت رسمی ترجمه در ایران با نامهایی چون محمد طاهر میرزا و ترجمه آثار آلکساندردوما شکل بگیرد، آخوندزاده نخستین گامها را در آفرینش نمایش ایرانی برداشت. شش نمایشنامهی او در سالنهای تفلیس روی صحنه رفتند، به روسی ترجمه شدند و چاپ نیز شدند؛ اما جایگاه او، بهرغم این پیشگامی، همواره در سایه مانده است.
این فراموشی، بیارتباط با نگاه انتقادی و جسورانهاش به سنت و دین نبود. او نهتنها در اندیشههای فرهنگیاش، بلکه در نوآوری فنی نیز پیشگام بود؛ طرح اصلاح الفبای عربی و جایگزینی آن با الفبایی سادهتر، بهزعم او گامی ضروری برای رشد فکری جهان اسلام بود. طرحی که با وجود استقبال اولیه در استانبول، با کارشکنیهای سیاسی از سوی مقاماتی چون مشیرالدوله، هیچگاه به اجرا نرسید.
میرزا فتحعلی آخوندزاده در میانه کشاکش میان سنت و تجدد، از مسیر تنگ و دشواری عبور کرد تا زبان تازهای برای گفتوگو با مخاطب ایرانی بیافریند؛ زبانی که تئاتر را به عنوان رسانهای نوین برای اندیشیدن، نقد کردن، و زیستن در جهان مدرن پیشنهاد میکرد.
از انتقاد به سنت تا صحنه نمایش
پس از ناکامی در طرح اصلاح الفبای عربی و بیپاسخ ماندن تلاشهایش برای جایگزینی آن با خطی سادهتر، میرزا فتحعلی آخوندزاده مسیر قلم را به سمت روایت و نمایشنامه کشاند. در میانه دهه پنجاه زندگی، او با نوشتن داستان «کمالالدوله»، با زبان طنز و در قالب مکاتبهای خیالی میان شاهزادگان ایرانی و هندی، انتقاداتی عمیق از سنت و باورهای تثبیتشده آن دوران مطرح کرد.
این اثر، بیآنکه مستقیماً نامی از نویسنده یا عقاید شخصیاش بیاورد، در لایههای زیرین خود حامل دیدگاهی مادیگرایانه بود که سنت را مانعی در مسیر عقل و پیشرفت میدید.
با وجود این گرایشات صریح، آخوندزاده در بسیاری از آثار خود کوشید جانب احتیاط را حفظ کند و بیپردهگوییهای خود را در لفافهای از زبان کنایه و طنز بپیچد. با این حال، تحلیل دقیق نوشتههایش، چه نامهها و چه نمایشنامهها، نشان میدهد که او بیاعتقادی خود را گاه بهروشنی و گاه با ظرافت بیان کرده است.
نگاه انتقادی او تنها به سنت محدود نمیشد، بلکه جایگاه زنان در جامعه نیز یکی از دغدغههای فکریاش بود. او در نامههایی، با لحنی تند، به نابرابری جنسیتی، حبس زن و انکار آزادیهای انسانیاش اعتراض میکرد؛ از همین منظر برخی او را نخستین فمینیست ایرانی دانستهاند.
میرزا فتحعلی آخوندزاده در سال ۱۲۵۶ خورشیدی در تفلیس، در ۶۵ سالگی درگذشت؛ و آرامگاه او در تفلیس در باغی موسوم به بوتانی باخی قرار دارد.
بنیانگذار تئاتر نوین و زبان نقد در مشرقزمین
میرزا فتحعلی آخوندزاده، یکی از چهرههای روشنگری قرن نوزدهم در حوزه ایران فرهنگی و قفقاز، و از پیشگامان تئاتر نوین در مشرقزمین است. او نهتنها از نخستین روشنفکران نقاد و آزاداندیش معاصر بود، بلکه در مقام نویسنده، زبان نمایشی تازهای را در قالب کمدی انتقادی وارد ادبیات فارسی و ترکی آذربایجانی کرد؛ زبانی که تا پیش از او، در فرهنگ ما سابقهای نداشت.
آخوندزاده نخستین نمایشنامههای خود را به زبان ترکی قفقازی و با ساختاری مدرن، متأثر از درام اروپایی، بهویژه سنت مولیر، گوگول و شکسپیر نگاشت. این آثار بهدست میرزا محمدجعفر قراچهداغی به فارسی ترجمه شدند و از این مسیر وارد بدنه ادبیات ایران شدند. اهمیت کار آخوندزاده تنها در پیشقدم بودنش در نوشتن نمایشنامه نیست؛ بلکه در شناختی است که از ظرفیتهای نمایشنامه برای نقد اجتماعی و اصلاح اخلاق عمومی ارائه داد.
در مقدمه آثارش، نمایش را به دو نوع «بیان مصیبت» (تراژدی) و «نقل بهجت» (کمدی) تقسیم میکند و با تأکید بر کارکرد اصلاحی و اخلاقی کمدی، مسیر خود را بهروشنی برمیگزیند. او با اتکا به زبان طنز و بهرهگیری از روایتهایی زنده، نشان میدهد که چگونه میتوان هنر را با زندگی روزمره مردم پیوند داد و همزمان آینهای نقاد در برابر جامعه گرفت.
آشنایی او با هنر تئاتر پس از اقامت در تفلیس و تماشای نمایشها در تماشاخانه این شهر و مطالعه آثار نویسندگان غربی شکل گرفت. خود درباره این دوران مینویسد که «قابلیت تصنیف» در او شکوفا شد و آنگاه شش نمایشنامه (یا به قول خودش «شش قامدیا») به زبان ترکی آذربایجانی نگاشت.
این نمایشنامهها، از همان ابتدا با استقبال روبهرو شدند و پیش از چاپ به زبان ترکی، ترجمه روسی آنها (جز نمایشنامه «وکلای مرافعه») در روزنامه قفقاز منتشر شد و سپس در سال ۱۸۵۳ میلادی در قالب یک مجلد در تفلیس به چاپ رسیدند. برخی از این آثار نیز بهسرعت در تماشاخانههای تفلیس روی صحنه رفتند.
در کمدیهای آخوندزاده، عناصر طنز، نکتهسنجی، حاضرجوابی و تیپسازی با تأثیر از مولیر، بهوضوح دیده میشود. اما او از چهارچوب سختگیرانه کلاسیسیسم اروپایی فاصله میگیرد و شخصیتهایی با منش و کنش طبیعی انسانی میآفریند؛ شخصیتهایی که از متن جامعه برخاستهاند، با زبان و رفتار متناسب با جایگاه اجتماعیشان سخن میگویند و در بستر زندگی روزمره حرکت میکنند.
نمایشنامههای او پر از تیپهای منفی و در عین حال حامل شخصیتهای مثبت و پیشرو نیز هستند؛ مجموعهای زنده و انسانی که امکان همذاتپنداری و بازاندیشی را برای مخاطب فراهم میکند.
آخوندزاده سبک نگارشی ساده، روان و نزدیک به زبان محاوره را برگزید تا هنر را به دل مردم ببرد. آثارش به زبان ترکی آذربایجانی نوشته شدند، اما با ترجمه فارسی قراچهداغی، راهی بازار کتاب در ایران شدند. نخستین ترجمهها، گرچه از منظر زبانی بهاندازه متن اصلی غنی نبودند و به دلیل ترکیزبان بودن مترجم از ظرایف فارسی بیبهره ماندند، اما بهشدت مورد استقبال قرار گرفتند.
خود آخوندزاده نیز بر این ترجمهها نظارت داشت، تغییراتی در نامها اعمال کرد و حتی بخشهایی به آن افزود. مجموعه کامل تمثیلات، شامل شش نمایشنامه و یک داستان، نخستین بار بهصورت چاپ سنگی در سال ۱۲۹۱ هجری قمری در تهران منتشر شد و سپس در شهرهایی چون لاهور و مدرس نیز به چاپ رسید. این آثار در گذر زمان به بخشی از میراث ادبی ایران بدل شدند.
نمایشنامههای آخوندزاده نهفقط از حیث محتوا، بلکه از منظر سبک نگارش و ساختار دراماتیک، گامی بزرگ در مسیر نوگرایی ادبی بودند. او گرایشی روشن به رئالیسم انتقادی داشت؛ بهگونهای که هر نمایشنامهاش بازتابی است از آداب، اخلاق، مشاغل، تضادها و مناسبات قدرت در جامعه. تماشاگر در متن او، خود را در میان صحنهها و گفتگوها میبیند؛ گویی آینهای در برابر زندگی او نهادهاند.
میرزا فتحعلی آخوندزاده در عصری میزیست که نقد دین، سیاست و سنت، مساوی با طرد و تکفیر بود. اما او صحنه نمایش را بدل به عرصهای برای گفتوگوی اجتماعی کرد؛ فضایی که در آن میشد درباره فساد، خرافه، نابرابری و جهل سخن گفت، بیآنکه شمشیر به دست گرفت. شاید به همین دلیل باشد که با وجود پیشتازیاش، نام او در حافظه عمومی، آنچنان که باید، جای نگرفته است.
از سنگبنای تئاتر مدرن تا نخستین رمان ایرانی
میرزا فتحعلی آخوندزاده، نه تنها پایهگذار نمایشنامهنویسی مدرن در ایران و قفقاز است، بلکه از نخستین نویسندگانی به شمار میرود که در قالب داستان و نمایش، مفاهیم اجتماعی، اخلاقی، و روشنفکری را با زبانی طنزآمیز و انتقادی به جامعه عرضه کرد.
او با بهرهگیری از تجربیات زیسته، آشنایی با تئاتر اروپا، گونهای از نمایش انتقادی اجتماعی را بنا نهاد که همزمان واجد هویت بومی و مدرن بود. آثار او عمدتاً در دو گونه اصلی جای میگیرند: نمایشنامههای کمدی-اجتماعی و داستانهای انتقادیفلسفی.
کتاب تمثیلات (یا کمیدیات)
مجموعهی تمثیلات مهمترین و شناختهشدهترین اثر نمایشی آخوندزاده است. این مجموعه شامل شش نمایشنامه طنزآمیز و انتقادی است که به زبان ترکی آذری نوشته شد و بعدها به همت میرزا محمدجعفر قراچهداغی به فارسی ترجمه گردید. نخستینبار این آثار در سال ۱۲۷۷ هجری قمری (۱۸۵۹ میلادی) در تفلیس به چاپ رسیدند.
نمایشنامههای مجموعه تمثیلات؛
وزیر خان لنکران: کمدی سیاسی درباری که بهنقد نادانی شاهزادگان، چاپلوسی اطرافیان، و فساد اداری در دستگاه حکومت قاجار میپردازد.
خرس قولدورباسان (دزدافکن): طنزی اجتماعی که ماجرای ترس عمومی از دزدی خیالی را روایت میکند؛ نقدی هوشمندانه بر توهمات اجتماعی و واکنشهای غیرعقلانی.
مرد خسیس (مرد ممسک یا خواجهسرای طماع): داستان طمعورزی کور و سقوط اخلاقی فردی در دام ثروتاندوزی؛ آینهای از روابط فئودالی و اخلاق بورژوای نوظهور قرن نوزدهم.
وکلای مرافعه: هجو تند و روشنگرانه از نظام ناکارآمد قضایی و وکلایی که نه بر مبنای قانون، بلکه بر اساس جهل و منفعت قضاوت میکنند.
مسیو ژوردان: برخورد نمادین میان علم مدرن اروپایی و باورهای خرافی شرقی؛ بازتابی از جدال عقلگرایی و تعصب مذهبی.
ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر: نقدی بر مدعیان علم و فریبکارانی که در قالب شبهعلم، تودههای ناآگاه را فریب میدهند؛ نمایش رسوایی خرافهباوری و جهل.
این شش نمایشنامه، بعدها به همراه یک داستان بلند (یوسف شاه) در قالب یک مجلد با عنوان تمثیلات چاپ سنگی شدند. ترجمهی این آثار گرچه از ظرایف زبانی فارسی تهی بود، اما به دلیل درونمایهی تازه و لحن جسورانه، جایگاه مهمی در آغاز تئاتر مدرن ایرانی یافت.
تماشاخانه: کتاب «تماشاخانه» دربردارنده سه نمایشنامه تمثیلی آخوندزاده است: خرس قولدورباسان، وکلای مرافعه، کیمیاگر
این اثر، ابتدا به فارسی ترجمه و سپس توسط باربیه دومنار، مستشرق فرانسوی، در سال ۱۸۸۵ به زبان فرانسه منتشر شد. هدف از این نسخه، آموزش زبان فارسی به دانشجویان شرقشناسی بود و توضیحات آموزشی فرانسوی نیز به آن افزوده شده بود (که در نسخههای بعدی حذف شد). ویژگی بارز تماشاخانه آن است که علاوه بر جنبهی نمایشی، بهعنوان یک منبع زبانی ساده و روان برای معرفی زبان فارسی نیز در غرب بهکار رفت.
سرگذشت یک مرد خسیس
این نمایشنامهی مستقل، بازتابدهندهی زوال نظام فئودالی و ظهور سرمایهداری نوپاست. آخوندزاده در این اثر، با نگاهی انتقادی به روابط اجتماعی، نظام اربابرعیتی را به چالش میکشد و اخلاقیات حاکم بر ساختار در حال فروپاشی جامعه را به سخره میگیرد.
ستارگان فریبخورده (حکایت یوسفشاه سراج)
این داستان بلند که در سال ۱۲۵۳ شمسی و به زبان ترکی آذری نگاشته شد، از نخستین رمانهای تاریخی ایرانی به شمار میرود. داستان در عصر صفویه روایت میشود اما نویسنده بهوضوح از بستر تاریخی بهعنوان پوششی برای نقد صریح زمانه خود بهره برده است. محتوای داستان آمیزهای از روایت تاریخی، نگرش انتقادی و عناصر فلسفی است و نشانگر تمایل آشکار آخوندزاده به رماننویسی مدرن است.
میراث تأثیرگذار
تأثیر میرزا فتحعلی آخوندزاده محدود به عرصهی ادبیات و نمایش نماند. آثار او الهامبخش بسیاری از روشنفکران عصر مشروطه همچون میرزا آقاخان کرمانی، طالبوف تبریزی و میرزا ملکمخان شد. نگاه رئالیستی، زبان صریح، و نقدهای بیپروا، زمینهساز شکلگیری نوعی از ادبیات اجتماعی انتقادی در ایران شد؛ گونهای که بعدها در جریان نوسازی اندیشه ایرانی به یکی از ارکان تحول فرهنگی بدل گشت.
اجرای صحنهای و نشر آثار نمایشی آخوندزاده
نمایشنامههای میرزا فتحعلی آخوندزاده از دهههای آغازین قرن بیستم تاکنون در نقاط مختلفی از جمله ایران، جمهوری آذربایجان و منطقه قفقاز، چندینبار به روی صحنه رفتهاند. نخستین اجراها عمدتاً در شهرهایی چون باکو و تفلیس و در قالب تئاترهای سنتی یا روشنفکری شکل گرفتند. بهویژه نمایشنامههایی مانند «وزیر خان لنکران» چندبار در سالنهای تئاتر رسمی قفقاز اجرا شدهاند.
در ایران، اجرای آثار او با فراز و فرودهایی همراه بوده است. پس از انقلاب مشروطه و بهویژه در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ شمسی، برخی از این نمایشنامهها در محافل روشنفکری، دانشگاهی و گروههای تئاتر دانشجویی به اجرا درآمدند. با این حال، به دلیل زبان صریح، محتوای انتقادی و نگاه انتزاعی و سیاسی حاکم بر نمایشها، اجرای عمومی این آثار همواره با محدودیتهایی مواجه بوده است.
وضعیت نشر و انتشار رسمی
آثار آخوندزاده تاکنون به دفعات توسط ناشران مختلف در ایران و جمهوری آذربایجان منتشر شدهاند. چاپ رسمی مجموعه نمایشنامهها، تحت عنوانهایی مانند «تمثیلات»، توسط ناشران ایرانی صورت گرفته است. از جمله کتابهای مرجع و قابل استناد در این زمینه میتوان به موارد زیر اشاره کرد میتوان به کتاب «اندیشههای میرزا فتحعلی آخوندزاده» نوشته فریدون آدمیت اشاره کرد که در سال ۱۳۴۹ توسط نشر خوارزمی به چاپ رسیده اشاره کرد این اثر یکی از دقیقترین و مستندترین تحلیلها درباره سیر اندیشهای و نگاه انتقادی آخوندزاده به مذهب، سیاست و مدرنیته در ایران است همچنین بخشی از کتاب ادبیات نمایشی ایران که به تحلیل آثار او اختصاص دارد
محدودیتها در اجرا
اگرچه آثار آخوندزاده از نظر نشر رسمی در ایران مجاز به انتشار هستند، اما اجرای عمومی برخی از نمایشنامهها همچنان نیازمند بازبینی و اخذ مجوزهای خاص است. در مواردی که نقد صریح به سنت و یا ساختارهای قدرت سیاسی وجود دارد، متون نمایشی باید مورد اصلاح یا تطبیق محتوایی قرار گیرند تا امکان اجرای صحنهای پیدا کنند. به همین دلیل، اجراهای آثار او در ایران بیشتر در قالب نمایشنامهخوانیهای محدود یا در فضاهای دانشگاهی و آکادمیک اتفاق میافتد.
جایگاه در پژوهشهای درامنویسی
آخوندزاده یکی از چهرههای کلیدی در مطالعات تطبیقی نمایش در حوزه فرهنگی و ادبیات ایران است. تحلیل ساختار دراماتیک آثار او، بهویژه از منظر تلفیق کمدی اروپایی با مفاهیم بومی، در سالهای اخیر به موضوع پژوهشهای تخصصی متعددی بدل شده است. با اینکه آثارش واجد ارزش تاریخی و انتقادیاند، از نظر ساختار فنی و دراماتیسم، گاه با ضعفهایی چون سطحیبودن شخصیتپردازی یا خط روایی سادهسازیشده همراهاند.
*
تحلیل ساختاری و ادبی آثار نمایشی آخوندزاده؛
از طنز انتقادی تا بنیانگذاری تئاتر مدرن ایرانی
بخش اعظم محتوای نمایشنامههای آخوندزاده نقد مستقیم به ساختارهای کهنه و قدرتهای فاسد است: از استبداد سیاسی گرفته تا فساد قضایی، جهل دینی، تبعیضهای اجتماعی و باورهای خرافی. این درونمایهها که با زبان صریح و ساده بیان میشوند، نمایشنامههای او را به آیینهای برای بازنمایی جامعهی بیمار دورانش بدل میسازند.
شخصیتپردازی تیپگونه
شخصیتهای نمایشنامهها اغلب تیپهایی برجسته از یک خصلت اخلاقی یا اجتماعی هستند: مانند خسیس، جاهطلب، قاضی رشوهگیر، زن معترض یا روحانی نادان. برخلاف شخصیتپردازی روانشناختی، تیپسازی در آثار او برای برجستهسازی ناکارآمدی و فساد در ساختار جامعه به کار رفته است. گرچه این رویکرد به سادهسازی میانجامد، اما در خدمت طنز و کارکرد انتقادی اثر قرار دارد.
زبان ساده، محاورهای و بیپرده
یکی از ویژگیهای مهم در نمایشنامههای آخوندزاده، زبان گفتاری، عامیانه و صریح اوست. او بهجای نثر ادیبانه، زبانی قابلفهم برای مخاطب عام بهکار میبرد. اصطلاحات کوچهبازاری، ضربالمثلها و طنزهای زبانی، نقش کلیدی در انتقال پیامهای اجتماعی دارند. در بسیاری از دیالوگها، زنان نیز لحنی صریح و معترض دارند و برخلاف کلیشههای زمانه، در نقد اجتماعی فعال ظاهر میشوند.
نمونهای از دیالوگ / گزیدهای از پرده دوم از نمایشنامه «وزیر خان لنکران»
وزیر خان: ما وزیر شاهیم! قانون، آن است که ما بگوییم.
زن وزیر خان: اما توی خانه، وزیر خان نیستی! یک لقمه نان هم نمیدانی کجاست!
خدمتکار: قربان، قاضی آمده. میگوید اگر رشوه ندهید، حکم به نفع طرف مقابل میدهد…
وزیر خان: بده، بده! ما که به عدل قاضی دل خوش نکردهایم!
زن وزیر: این است آن عدالتی که دمش را میزدی؟! سگ هم بگریزد!
در نمایشنامهی «وزیر خان لنکران» دیالوگهایی ساده و محاورهای، اما با بار انتقادی و موقعیتهای کمیک، بهکار گرفته شدهاند. زبان آثار آخوندزاده محاورهای و ساده است تا مخاطب عام بتواند بهراحتی با آن ارتباط برقرار کند. طنز اجتماعی در نمایشنامههایش برجسته است و فساد قضایی، بیعدالتی و ریاکاری قدرت را به زبان کنایه و طنز نقد میکند. برخلاف کلیشههای زمانه، زنان با صدایی فعال و انتقادی حضور دارند و در بیان نقدهای اجتماعی نقش مهمی دارند. ساختار نمایشی بر موقعیتهای متضاد و کمیک استوار است، مانند تضاد میان قدرت ظاهری وزیر خان و ناتوانی او در خانه. شخصیتها بیشتر تیپیکاند؛ زن منتقد، مرد فاسد و خدمتکار مطیع که همه در خدمت نقد اجتماعی هستند.
ضعفهای نمایشی در برابر قدرت روشنگری
آثار آخوندزاده اگرچه از حیث تعلیق دراماتیک و کشمکشهای روایی دچار ضعف هستند، اما در کارکرد فرهنگی و اجتماعی خود بسیار مؤثر بودهاند. هدف او ایجاد تئاتری بود که بهجای سرگرمی، تفکر و نقد اجتماعی را در جامعه ترویج دهد. از این رو، زبان، فرم و محتوای نمایشها همه در خدمت روشنگری قرار گرفتهاند.
نظر برخی منتقدان و پژوهشگران درباره آثار آخوندزاده:
دکتر علیرضا احمدی در کتاب «ساختار نمایش در ایران» میگوید: آخوندزاده نه تنها بنیانگذار نمایش مدرن ایرانی است، بلکه از نخستین کسانی بود که درک ساختاری مناسبی از پیرنگ و صحنهپردازی در قالب نمایشنامه داشت. با این حال، نمایشنامههای او بیشتر به شکل خطابه هستند تا درام.
بهرام بیضایی درباره آخوندزاده معتقد است: او نمایشنامهنویس بود، نه نمایشپرداز؛ یعنی حرف و پیام داشت، اما هنوز تکنیکهای صحنهای و اجرایی را به سطح کارگاهی حرفهای نرسانده بود.
جعفر مدرس صادقی نیز معتقد است که نمایشنامههای آخوندزاده از ساختار کلاسیک برخوردارند، اما از پویایی شخصیتها محروماند و بیشتر شبیه مقالهنویسی در قالب تئاتر هستند تا نمایشنامههای روان و زنده.
این نظرات جمعبندی خوبی از نقاط قوت و محدودیتهای آثار آخوندزاده ارائه میدهند و نشان میدهند که او بیشتر در جایگاه یک روشنفکر و منتقد اجتماعی فعال بوده تا یک دراماتورژ کامل و حرفهای. در انتها باید گفت:
نمایشنامههای فتحعلی آخوندزاده را باید در بستر تاریخی و فکری دورانش سنجید. او نخستین کسی بود که نمایش را بهعنوان رسانهای برای آگاهیبخشی و نقد اجتماعی در ایران و قفقاز به کار گرفت. گرچه از منظر فنی و روانشناختی، آثار او ساده و گاه ابتدایی بهنظر میرسند، اما همین سادگی در زبان و فرم، ابزار انتقال مفاهیمی عمیق درباره استبداد، جهل و فساد در جامعهای سنتزده شد به همین دلیل آثار او همچنان منبعی مهم برای پژوهش در تئاتر اجتماعی و روشنگری در ایران محسوب میشوند.