این مقاله را به اشتراک بگذارید
این درست که به برکت دولت خدمتگزار و خدمات غیر قابل وصف آن وضعیت اقتصادی مردم آنقدر درخشان شده که این چند ساله اولویت اول اقتصاد بوده و هست و دمار از روزگار مردم درآورده، هرچند آقای دکتر محمود احمدی نژاد خوشبختانه تشریف برده اند به محله قدیم خودشان و احتمالا خواهند دید قیمتهای محله خودشان، اعم از قصاب، نانوا و آب حوضی مثل دیگر مناطق کشور سر به فلک گذاشته است (یعنی که ما فرض می کنیم ایشان آن حرفها را از سر عدم اطلاع و صادقانه گفته اند و خدای نکرده نه از روی خلاف واقعیت که به ایشان اصلا نمی چسبد به هر حال چون در آن محل مدتی بود سکونت نداشتند فکر می کردند قیمت ها مثل دوران قبل از خدمت گزاری شان بوده) احمدی نژاد رفت اما چه دیر ! زمانی که گرده های ما را از فشار زندگی خم کرد و حالا رفته به امید اینکه چهار سال دیگر برگردد…باور نمی کنید؟ شک نداشته باشید که اگر امیدی به برگشت نداشت، اینگونه همچون بچه های خوب و سر به زیر از کرسی ای که تا بدان حد دلبسته اش بود که برای نشستن روی آن به هر کاری دست زد، دل نمی کند… هر چند از ما مردم هیچ چیز بعید منیست اما امید وارم بعد از این همیشه دنال رئیس جمهور باشیم نه خدمت گذار رییس جمهوری که به جای خودش اثر مثبت کارهایش تا دورترین مناطق کشور برود…بگذریم …
در نتیجه خدمتگزاری معجزه هزاره سوم همه ی نگاه ها به اقتصاد معطوف بوده ، اما در کوران مبارزات انتخاباتی حسن رو حانی و عارف تنها کسانی بودند که از فرهنگ حرف زدند، و آنگونه که شایسته شأن فرهنگ و اهل فرهنگ بود نیز سخن به میان آوردند. عارف رفت و میدان را به حسن رو حانی داد که حالا باید پاسخگوی انتظارات اهل فرهنگ باشد. او که سخن از امنیت هنر و هنرمند می گفت…
در روزهای گمانه زنی کابینه دکتر روحانی، بیش از همه نام احمد مسجد جامعی برزبان بود، هر چند با احوالی که از مجلسیان دیدیم این همه لطف به اهل فرهنگ (مابه کم هم قانعیم!) خواب و خیالی رنگین بیش نبود، شکی نیست اگر می آمد به سرنوشت دکتر نجفی دچار می شد (که حیف قدرش ندانستند!) در ادامه نام آرامش بخش مسجد جامعی جای خود را به چهره ای داد نا آشنا که اتفاقا بخش آشنای نامش که از پدر به ارث برده بود بیش از هر چیز توجه ها و البته تا حدی نگرانی ها را در میان هنرمندان برانگیخت! هر چند علی جنتی در کلام و حرف نشان داده لااقل در جهت گیریهای سیاسی و فرهنگی اش چندان نسبتی با پدر سخت گیر خود ندارد، اما با این حال افق فرهنگ و هنر همچنان حکایت آن تیتر بسیار بکار رفته «چشم اندازی در مه» است…
علی جنتی در کلام سخن از برداشتن ممیزی کتاب می گوید اما راهکاری هم که ارائه میدهد به نظر نمی رسد به آن شعار به یاد ماندنی حسن رو حانی یعنی امنیت هنر و هنرمند بینجامد.فیرالحال که به نظر می رسد اگر فعلا ناشر ها امر ممیزی را به ارشاد سپرده اند که گاه چیزهایی نیز از دستشان در می رود و البته کسی هم آنگونه بازخواستشان نمی کند که دست و دلشان بلرزد، از این پس خود ناشر و حتی خود نویسنده هنگام نوشتن، سانسورچی خواهند بود که آنقدر دست و دلشان بلرزد که مو را از لای ماست بیرون بکشند. چون اگر پیش از این ناشر کتابی را به ارشاد می فرستاد لااقل در قبال چاپ چیزی که مجوز داشت مواخذه نمی شد. اما از این پس از ترس لغو مجوز ،بعید نیست خود ناشر به سانسورچی سخت گیرتری بدل شود که به دلیل اشراف بیشتر به محتوایی که در دست دارد، بیش از گذشته تیغ بر جای جای پیکر آن بکشد. و در این احوال حکایت نویسنده که قرار است با آرامش بنویسد معلوم است که چندان آرام نخواهد بود.
تنها نقطه مثبت طرح جدید این است که دیگر ناشر و نویسنده در راهرو های ارشاد برای گرفتن ممیزی علاف نمی شوند و آن زمانها چند ماهه و چند ساله که برای انتشار هر کتاب زمان لازم بود از میان برداشته خواهد شد. اما در کنار با گرفتن قیچی از دست ممیزان و دادن ان دست ناشر معضل ممیزی در واقع حل نمی شود بلکه متولی آن تغییر می کند و این راه حل درستی برای ماجرا نیست.
با همه این احوال امیدواریم ماجرا ختم به خیر شود…انشاءالله…
مد و مه . ۳۱ مرداد ۱۳۹۱
1 Comment
آشنا
سلام. ۴ سال دیگر مردم ،همه، به آقای روحانی رای می دهند.امیدوارم که انتخاب آقای جنتی انتخاب مناسبی باشد.