این مقاله را به اشتراک بگذارید
این یادداشت را در حالی دربارهی مجموعه داستان «کافه پری دریایی» می نویسم که به چاپ سوم رسیده و بدین اعتبار میتوان گفت که خوانندگان خود را یافته و توسط مخاطب خاص و عام هم دیده شده. شاخصترین ویژگی مضمونی داستانهای میترا الیاتی در این مجموعه، تم اجتماعی آنهاست. او در این داستانها به مسائل خانوادگی و اجتماعی انسان معاصر میپردازد. «کافه پری دریایی» مشتمل بر هشت داستان کوتاه است، بهنامهای (رفاقت ، نرد، بالابر، آسمان خیس، زیر باران ، نامه به یک دوست قدیمی ، خاطره سه شنبه برفی و کافه پری دریایی).
در این مختصر اما، از بین داستانهای این مجموعه به بررسی داستان «زیرباران» میپردازم و به فراخور اشارههایی نیز به وجوه مشترک داستانهای گرد آمده در این کتاب میکنم.
هر چند که دیر زمانیست ادبیات به جای شرح دلاوریها و دلدادگیهای پادشاهان، به میان مردم کوچه و بازار آمده و در لایههای مختلف اجتماعی نفوذ کرده و بدین تناسب زندگی اقشار مختلف جامعه را روایت میکند و از این سبب ارائه داستانهایی اجتماعی با شخصیتهایی معمولی از همین لایههای اجتماعی، متضمن تازگی و نوآوری یک اثر محسوب نمیشود؛ اما نوع رویکرد نویسندگان به سوژههایی این چنین است که می تواند، طراوت و تازگی را به رگ و پی و داستانها تزریق کند، کاری که میترا الیاتی، در سطح ادبیات داستانی معاصر، کم و بیش از عهدهی آن بر آمده است و این ویژگی یکی از عمدهترین دلایل جذابیت داستانهای «کافه پری دریایی» محسوب میشود.
«زیر باران» از جمله داستانهای شاخص کتاب از این منظر به حساب میآید که در عین برخورداری از رویکرد اجتماعیگرایانه نویسنده، بر روی مسائل درون خانوادگی و مشکلاتی که سر راه خانوادههای مطلقه متمرکز شده است، و از این لحاظ نیز نه در سطح که به شکل قابل توجهی با تعمق بدان پرداخته شده است.
داستان «زیر باران»، روایت برشی کوتاه از زندگی زوجیست که زندگی مشترکشان با وجود یک فرزند، به جدایی انجامیده، داستان شرح موقعیتیست که زن زیر بارانی که به شدت می بارد، درخیابانی شلوغ، انتظار پسرش را میکشد. گویا پسرک مهمان پدرش بوده. با وجود تأخیر زیاد اما بالاخره پسر خود را به مادرش میرساند . مادرعلت تأخیر را میپرسد پسرک اذعان میکند که پدرش مشغول گیتار زدن برای او بوده و همین مسئله باعث تاخیرش شده. مادر پسرک را بغل کرده و به رستورانی می برد تا شب خوشی داشته باشند…
پیرنگ داستان بسیار ساده به نظر و فاقد فراز و فرود به نظر میرسد، اما با وجود همین پیرنگ ساده که ویژگی دیگر داستانهای «کافه پری دریایی» نیز هست. الیاتی موقعیتی را پیش روی خواننده ترسیم میکند که در لایههای زیرین آن می تواند، ایدهها و نکاتی را رد یابی کند که حاصل تم اصلی داستان، یعنی بیان مشکلات خانوادگی ناشی از قهر و جدایی در خانواده و تاثیرات آن بر آدمها و نوع روابط شان را پس از این مسئله دید. داستان فضایی ملموس و باور پذیر دارد که این باورپذیری نیز تا اندازه زیادی ناشی از روایت موقعیتهایی آشنا و البته پذیرفتنی و زنده از زندگی روزمره آدمهایی تقریبا از طبقه متوسط شهری امروز است.
نویسنده از شدت بارش باران و شلوغی خیابانی که زن در آن به انتظار ایستاده، به شکل موفقی برای فضاسازی داستان و همچنین القای شرایط روانی مادری نگران و در انتظار فرزندش استفاده برده است. در همین حال دیالوگهایی که بین مادر و پسرک رد و بدل می شود نیز از نوع رابطه ای که میان آنها برقرار است، حکایت می کند. پسرک بیشتر تحت تاثیر خود مینماید، نویسنده حتی از با استفاده از تکیه کلامهای او و لحنی که در جوابهای سربالا به مادرش، می دهدببراین نکته تاکید می کندکه این پسربچه با این که سن و سال کمی دارد، اما در غیاب پدر میکوشد که نقش او را برای مادرش بازی کند…
«- خب معلومه بغل مامانی به آدم خوش می گذرد، مگه نه؟
– نع
– نع یعنی : آره ؟
پسرک بلندتر گفت : نع »
شخصیتهای این داستان به لحاظ سنخشناسی، درخور توجهاند و در همین برش کوتاه نیز نویسنده در شخصیتپردازی آنها موفق مینماید، هرچند که این شخصیتپردازی تا اندازه ای تابع نگاه زنان هو البته نه چندان خوشبینانه به مردان است! زن در این داستان مسئولیت پذیر، حساس ، مهربان، مودب و صبور، .و در عین حال از استقلال مالی نیز برخورداراست . درعوض مرد بیمسئولیت و یکدنده است که از مرد بودن تنها به ادای آنها را درآوردن، بسنده کرده است. مرد سرشار از عقده کینه و نفرت نسبت به زن است و دوست دارد پسرش را نیز طبق باورهای خود تربیت کند . پسرک، همانند اغلب بچهها، تاثیرپذیر و مقلد است به ویژه از پدرش و هرگاه که شبی را پیش پدر میماند، متاثر از او ادایش را درمیآورد؛ بنابراین تحت تاثیر اعمال و افکارمغرضانه پدرش که توام با بدبینی نسبت به همسرش است، سعی میکند مادر را برنجاند.
البته به نظر میرسد، الیاتی بیتمایل نیست که اگرچه تصویری چندان جالب از شخصیت مرد داستان ارائه نمیکند، اما لااقل از ارائه قضاوتهای مستقیم پرهیز کرده و از این منظررویکردی بیطرفانه داشته باشد، بر این اساس سعی نویسنده براین بوده تا با پیش روی مخاطب قرار دادن این وضعیت، دریافت پسر کوچک را از تجربه پیش کشیدن چنین رابطهای میان پدر و مادرش، بازگو کند. به ویژه آنکه در این داستان اگرچه به نظر میرسد زن و مرد هر دو از شرایط موجود رنج میبرند، اما قربانی واقعی همین پسر بچه کوچک است.