این مقاله را به اشتراک بگذارید
در گفتگو با جواد مجابی عنوان شد:
مردم کتاب نمیخواهند؛ معاش میخواهند
مردم اصلا سبد کتاب ندارند که شعر و ملحقات آن بخواهد جزوش باشد یا خیر. آنها خواهان کتاب نیستند بلکه درگیر زندگی و معاش خودند.
شعر یکی از قدیمیترین گونههای ادبی است که به دلیل قدمت و عجین شدن با مردم از دیربار مورد توجه اقشار مختف جامعه بوده است. طی سالهای اخیر که عوامل متعددی مثل بالارفتن قیمت کتاب، افت محتوایی آثار و … به کاهش خرید کتاب در حوزههای مختلف (غیر از درسی و دانشگاهی) منجر شده؛ ظاهرا کتابهای شعر بیشتر از آثار داستانی این افت را تجربه کردهاند. برای بررسی درستی چنین نتیجهگیریهایی و همچنین پرسش درمورد چندوچون شعر و تاثیر فضای مجازی بر شعر مدرن به سراغ جواد مجابی(شاعر، نویسنده و منتقد) رفتیم.
چرا وضعیت چاپ و نشر شعر از ادبیات داستانی بحرانیتر است؟ چرا شعر کمتر از رمان و داستان در سبد خرید کتاب مردم جای دارد؟ آیا میتوان گفت روزگار ما؛ زمانهی ادبیات داستانی است؟
مردم که اصلا سبد کتاب ندارند که شعر و ملحقات آن بخواهد جزوش باشد یا خیر. کلا مردم و ملت مخاطبان کتاب نیستند و درگیر زندگی و معاش خودشان هستند. اگر هم دایرهی مخاطبان را درمیان قشر فرهنگی درنظر بگیریم؛ در اینصورت شعر به اندازهی داستان و رمان خوانده میشود. اما اگر توجه به داستان و رمان بیشتر است که عموما و در همهجای دنیا هم اینطور است، به زبان سادهتر و قابل فهمتر داستان برمیگردد و اینکه مسائل و دغدغههای مردم را بیشتر و راحتتر مطرح میکند. هرچند در شعر و داستان کارها و اثرات چندان درخشانی را هم شاهد نیستیم که گلایه داشته باشیم چرا مردم کتاب نمیخرند و نمیخوانند. البته چند عنوان اثر خوب و خواندنی هم از نویسندگان کاربلد داریم.
جایگاه و دغدغهی مسائل اجتماعی در شعر و ادبیات کجاست؟
قبل از دههی ۶۰ تعمدا بر مسائل اجتماعی تاکید میشد، اما بعداز دههی ۶۰ مسائل اجتماعی و سیاسی آگاهانه در روبنای ادبیات ما چه داستان و چه شعر دیده نمیشود، بلکه در عمق نوشتهها و در لایههای زیرین آثار خودش را نشان میدهد و پدیدار میشود. اساسا نمیشود کسی در یک جامعه زندگی کند، نویسنده، شاعر یا هنرمند باشد اما از شرایط جامعه و دغدغههای اجتماعی تاثیر نپذیرد یا نسبت به آنها بیاعتنا باشد. ممکن است همانطور که گفتم بیان این مسائل با زبانی صریح و بیپرده نباشد، رسا و نیرومند نباشد یا با زبانی الکن و بریده بریده باشد، اما به هرحال هر اثری که نوشته میشود نشاندهندهی روحیهی نویسنده و تاثیر آن از رمان است. نمیشود گفت هنرمند و نویسنده بیتاثیر از شرایط اجتماعی است و یا به آن بیاعتناست و آنها را انعکاس نمیدهد.
خیلی از شاعران فضای مجازی را یک تهدید برای شعر امروز میدانند و میگویند این امکان که هرکسی نوشتههایش را به اشتراک بگذارد و به صرف لایک و پسند دوستانش فکر کند شعر گفته؛ برای آیندهی شعر خوب نیست. شما چقدر با این نظر موافق هستید؟ از دید شما فضای مجازی چه تاثیری بر شعر امروز گذاشته؟
فضای مجازی یک امکان تازه داشت برای رشد و شنیدن افکار جدید در یک دورهی خاص. همانطور که در کارهای چاپی و کتابها؛ فضای میانمایه و کمارزش وجود دارد در فضای مجازی هم هست و این مسئله تنها مختص به فضای مجازی نیست.
به نظر من؛ فضای مجازی در کنار ایراداتی که میتواند داشته باشد چندین حسن هم دارد، از جمله اینکه یک ابزار دموکراتیک است تا همهی مردم بتوانند حرفشان را بزنند و این برای کشور ما یک موهبت است. درواقع هم بر مرزهای سانسور غلبه کرده و هم یک امکان دموکتراتیک در اختیار عموم افراد گذشته تا حرف خودشان را بزنند. اما اینکه مردم در این فضا چه حرفی میزنند و چه میگویند هم مهم است. اگر آزادنه حرف بزنند و اندیشههایشان را آشکار کنند نیازی نیست در فضای مجازی پنهانی و در پستو حرف بزنند. اساسا اگر فضای واقعی در یک جامعه سالم و باز بود، فضای مجازی آن جامعه هم از سلامت برخوردار است، و برعکس اگر افراد یک جامعه در فشای واقعی تحیت فشار و بسته باشند در فضای مجازی با اسامی مستعار به هجوگویی و بیهودهگویی میافتند و در شبکههای اجتماعی یا فضای مجازی هرجومرج میشود.
درباره انتشار شعر و در فضای مجازی هم همینگونه است؟
در مورد انتشار شعر در فضای مجازی هم باید بگویم؛ فضای مجازی یک ابزار کاملا آزاد است و اصلا هرکسی حق دارد فکر کند مطلبی که نوشته و منتشر کرده؛ شعر است. نیازی نیست که حتما سرکوب شود یا با او برخورد شود که چرا این مطلب را نوشته است. بالاخره کشور ما مهد شعر است و اسطوره و حتی عامیترین مردم هم با شعر عجین شدهاند و حق دارند مطلبی بنویسند و خودشان نام شعر بر آن بگذارند. قضاوت در مورد این نوشتهها و اینکه چقدر شعر هستند هم فعلا نمیتواند صورت بگیرد. تکلیف این دسته از کارها را زمان و سپری شدن روزگار مشخص میکند. یک جریان و نوشتههای یک شبکهی عمومی را نمیتوان یکباره و کلا کنار گذاشت. از هر چیزی سوء استفاده میشود، حتی از آزادی و دموکراسی.
فکر میکنید شعر زاییدهی شعور درونی و الهام است یا یک حرفه و هنر که میتواند آموخته شود؟
سرودن شعر چند پیششرط دارد. شاعر و کلا هر هنرمندی باید استعداد و قریحه هنری داشته باشد و در ساختارهای ذهنیاش چیزهایی داشته باشد که خلاقیت و ابداع از مهمترین آنهاست. همه فکر میکنند این استعداد را دارند. اگر این استعداد با استمرار چند دههای و دقیق رشد کند؛ میتواند به شعر والا برسد. بدون کوشش مداوم، شعرخوانی زیاد و نقدپذیری امکان شاعر شدن نیست.
برای نمایشگاه کتاب تهران آثار تازهای دارید؟
غیر از مجموعه داستان کوتاه «کتیبه و ایوب» «دیوانگان زیر باران» که شامل ۴۰ داستان کوتاه میشوند و نوبت چاپ جدیدی از آنها قرار است به بازار بیاید، «شکل نوشتنم هستم» که در واقع مجموعه مقالات ادبی که طی این سالها از من در نشریات مختلف منتشر شده بود؛ است. این کتاب در قالب یک مجلد توسط نشر آمه منتشر میشود. همچنین آخرین اثر داستانیام تحت عنوان «بنفشههای سراشیب» سرانجام بعد از دریافت مجوز به همت نشر بهنگار برای بیستو هشتمین نمایشگاه کتاب تهران آماده میشود.