این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به فیلم ناهید ساخته آیدا پناهنده
کارگردانی خلاقانه
احمد طالبینژاد
صرفنظر از دیدگاه کموبیش فمینیستی خانم آیدا پناهنده، بهعنوان نخستین تجربه سینمایی این فیلمساز جوان، فیلم «ناهید»، اثر گرم و گیرا و قرص و محکمی است که نشان از یک استعداد نوظهور در سینمای ایران دارد. فیلمنامه دربرگیرنده جزئیات خوبی است، اما به نظر میرسد با توجه به برخی اعمالنظرها، چندپاره و تا حدودی زیادهگو از کار درآمده است. میشود تا پیش از اکران عمومیاش که ظاهرا اوایل پاییز خواهد بود، حشو و زوایدش را کم کرد تا فیلم ضرباهنگ بهتری پیدا کند. هرچند موضوع آن بهخودیخود، جذابیت و کشش لازم برای جذب حتی مخاطبان عام را هم دارد؛ ولی چیزهایی در فیلم هست که به یکدستیاش لطمه زده. مثلا صحنهای که احمد (شوهر سابق ناهید) توسط گروه طلبکاران به شیوه فیلمهای لمپنی یا بهتر بگویم جاهلی دهه ١٣۵٠، محاصره شده و به باد کتک گرفته میشود. این صحنه میزانسنی تیپیکال دارد و یادآور برخی از صحنههای مشابه در فیلمهایی است که اشاره کردم. پناهنده خیلی تلاش کرده تا از این موضوع تکراری- مثلث عشقی- روایتی تازه ارائه دهد و تا حدود زیادی هم موفق شده است. ناهید، قهرمان اصلی این درام تلخ، زنی است که در میان دو موقعیت قرار گرفته. از یکسو، جوانی به نام مسعود که همسرش مرده، به او عشق میورزد و از او میخواهد به همسریاش درآید؛ و از سوی دیگر، همسر سابقش که برگ برندهاش، مقوله حضانت از فرزندشان است، با سماجت از او میخواهد فرصتی دیگر به او بدهد. ناهید میداند که اگر به عقد رسمی مسعود درآید، طبق قانون، نمیتواند حضانت پسرش را عهدهدار شود؛ یک موقعیت تراژیک و تلخ. در این مخمصه عاطفی/ اجتماعی، هر سه نفر و حتی پسرک نوجوان ناهید، در آنچه میگویند و میکنند، حق دارند. ناهید که تجربههای تلخی را از سر گذرانده، نمیخواهد زیر سایه مردان قرار گیرد و مایل است مستقل زندگی کند. اما در جامعه سنتی و مردسالارانه ما، این گرایش اگر به نابودی ختم نشود، دستکم باعث ویرانی و تنهایی میشود. این همان نگرش بفهمینفهمی فمینیستیای است که از دل موضوع فیلم بیرون میزند. برای من البته هر نوع گرایشی در سینما به شرط آنکه مجابکننده باشد، مورد احترام است و بههمیندلیل، مضمون فیلم برایم در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد. چیزی که برایم حیرتانگیز بود، کارگردانی خلاقانه و بینقص فیلم است. هرچند سازندهاش پیش از این تجربههایی در زمینه ساخت چند فیلم کوتاه و یک تلهفیلم داشته، اما ناهید یک فیلم استاندارد است که برای پرده سینما ساخته شده. میشود ردپای اصغر فرهادی را در شیوه اجرا و نحوه بازیگری و میزانسنهای فیلم دید و البته هیچ اشکالی هم ندارد. فرهادی در بین همنسلان خود، تأثیرگذارترین سینماگر ماست. ساره بیات در نقش ناهید، اگرچه ما را یاد زن جوان و مذهبی فیلم جدایی نادر از سیمین میاندازد، اما آنقدر بازی روان و گرمی دارد که این شباهت به مرور کمرنگ میشود. پژمان بازغی، در نقش یک گیلک عاشق، بازی درخشانی دارد. نوید محمدزاده با ارائه نقشی که در سینمای ایران به تیپ تبدیل شده، همه توان خود را به کار بسته تا از کلیشهها رها شود و انصافا هم بازی روان و باورپذیری دارد. و همه اینها بیتردید، ناشی از هدایت درست خانم پناهنده است که توانسته پس از علیرضا داوودنژاد در دو فیلم نازنین و پناهگاه، تصویری متفاوت و غیرتوریستی از بندر همیشه مهآلود انزلی ارائه دهد؛ بندری که از دور همهچیزش زیباست، اما مثل هر زیبایی ظاهریای، در بطن خود تلخیها و پلشتیهایی نیز دارد؛ شهر مملو از مردان خشنی است که اغلب در کار خلافند و محل تجمعشان قهوهخانهای است در نزدیکی محل زندگی ناهید و تنها پناهگاه پسر نوجوانش در روزهای بیکسی و تنهایی ناخواسته. پسرک تا آستانه تبدیلشدن به کپی برابر اصل پدرمعتادش پیش میرود اما ناهید، خود را به آب و آتش میزند تا پاره تنش را از منجلابی که پیشرو دارد، برهاند. ناهید در بخش نوعی نگاه کن امسال، جایزه «استعدادهای تازه» را از آن خود کرد. ممکن است بخشی از این موفقیت ناشی از مضمون بهشدت موردپسند مدیران کن باشد، اما اگر درباره ارزشهای خود فیلم تردید دارید، حتما و لطفا در اولین فرصت ممکن آن را ببینید. این فیلمی است که باید در کن جایزه میگرفت. چون سازندهاش از همین الان در سینما به بلوغ رسیده است. بیژن امکانیان هم بهعنوان تهیهکننده، حضور مؤثری در فیلم دارد.