این مقاله را به اشتراک بگذارید
حامد بهداد خیلی زود محبوب شد؛ در «آخر بازی» حضوری قدرتمند داشت و نامش سر زبان علاقه مندان سینما افتاد و کمی بعد با «بوتیک» شهرتی فراگیر به دست آورد. بهداد در سال های حضور مقابل دوربین اندک اندک به پختگی رسیده و سعی کرده نقش هایی به کارنامه اش اضافه کند که هم امضای کارگردان های مطرح پایش باشد و هم رد پررنگی از قدرت خودش. در این میان بعضی انتخاب های او قابل دفاع نیستند اما برآیند کلی کارنامه اش می گوید مسیر بازیگری را درست پیموده. در این مطلب ۱۰ نقش مهم حامد بهداد گزینش و آنالیز شده است.
آخر بازی/ ۱۳۷۹
«آخر بازی» شروعی طوفانی برای بازیگری جویای نام است. حامد بهداد در نقش پویا صادقی نگاه ها را به خود معطوف کرد و مزد چند سال انتظارش را از فیلم همایون اسعدیان گرفت. داوران هم به او روی خوش نشان دادند و برای این نقش نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. اما حالا معلوم می شود بهداد برای «آخرین بازی» چه انرژی صرف کرده.
بوتیک/ ۱۳۸۱
بعد از «آخر بازی» حامد بهداد نقشی مثل مهرداد را لازم داشت تا توانایی بازیگری اش را به همه ثابت کند. او برای این حضور کوتاه انرژی زیادی صرف کرد و در نهایت «بوتیک» شد یکی از بهترین نقش های کارنامه او؛ البته کارگردانش حمید نعمت الله او یک نشئه باز حرفه ای است که به زنش شک دارد و همین خود عاملی است برای راه انداخت یک دعوای درست و حسابی. صحنه رو کردن دست زنش برای جهان و اینکه او به شکل رمزی قرار مدارهایش را می گذارد اوج این سکانس است.
سایه آفتاب/ ۱۳۸۱
حامد بهداد برای سینماروها نام و چهره ای آشنا بود اما مخاطبان انبوه او را نمی شناختند. برای همین وقتی محمدرضا آهنج پیشنهاد سریال «سایه آفتاب» را مطرح کرد بهداد پذیرفت و البته نقش هم جای کار داشت؛ کوتاه بود اما در همین ۱۲ قسمت پتانسیل به چشم آمدن را داشت. بهداد هم از فرصت استفاده کرده و خود را به مخاطبان گسترده تلویزیون شناساند. ری اکشن و دیالوگ های او خطاب به رفیقش (پژمان بازغی) هنوز در ذهن مانده.
کافه ستاره/ ۱۳۸۳
نقش خسرو در «کافه ستاره» کوتاه بود اما دقیقا منطبق با ویژگی های بهداد بود. کاری نداریم که سامان مقدم از پیش نقش را برای بهداد نوشته بود یا نه؛ مهم این است که خسرو خیلی خوب به قامت او نشست. بامزگی های خسرو که زنی میانسال (فریبا با بازی رویا تیموریان) عاشقش شده، آن قدر بامزه از آب درآمد که بخشی از جذابیت فیلم را به دوش کشید. بهداد با این نقش بر محبوبیت خود افزود و توانست دل هوادارانش را به دست بیاورد.
روز سوم/ ۱۳۵۸
ویژگی بارز فواد تفاوتش با کلیشه هایی بود که از افسران عراقی دیده بودیم. این بار این افسر عراقی در بحبوحه محاصره خرمشهر از یک سو به حکم وظیفه باید شهر را ویران کند و از آن طرف دل در گرو عشق کسی دارد که حالا از نظر عقیدتی با او یک دنیا فاصله پیدا کرده. این حس نباید فقط در کلام که در بازی و میمیک چهره دربیاید. «روز سوم» در جشنواره بیست و پنجم فجر به خوبی دیده شد. بازی بهداد هم تحسین مخاطبان را به همراه داشت.
یک مشت پر عقاب/ ۱۳۸۶
بهداد می خواست در برابر مخاطب میلیونی تلویزیون یک بار دیگر خود را محک بزند. «یک مشت پر عقاب» اتفاقا این پتانسیل را داشت. او نقش پسری به نام امیرحسین دانشور را بازی می کرد که در حال گذراندن دوران سربازی در پادگان عجب شیر است. از آن سو در بحبوحه اتفاقات قبل از انقلاب برای خواهرش مشکلی پیش آمده و حالا مسیری تازه در برابر خود می بیند. ویژگی مهم نقش، آرام بودنش بود؛ یعنی دقیقا نقطه مقابل تصویری که از بهداد در ذهن مخاطب حک شده بود.
جرم/ ۱۳۸۹
مسعود کیمیایی در سال های اخیر به شکلی مشخص به نوستالژی هایش رجوع کرده. ناصر هم ترکیبی از شخصیت های ماندگار آثار این کارگردان است. بهداد سعی کرد به ذهنیت کیمیایی نزدیک شود و شمایی کلی از کاراکترهای محبوب این فیلمساز را یادآوری کند. هنرش بود که این یادآوری را به تقلید تنه نزد و شخصیت ناصر هویت مستقل پیدا کرد. همکاری با کیمیایی برای بهداد خوش یمن بود. او برنده سیمرغ بهترین بازیگر مکمل مرد جشنواره بیست و نهم فجر شد.
سعادت آباد/ ۱۳۸۹
بازی در نقش محسن «سعادت آباد» برای بهداد یک ریسک محسوب می شود. مازیار میری برای نقش یک آدم شلوغ و انرژیک می خواست و چه کسی بهتر از بهداد. یعنی کارگردان به جای آشنازدایی روی ور پرجنب و جوش بهداد دست گذاشت. همین است که بعضی با شروع فیلم، ذهن شان در پی مقایسه است. اما هر چه جلوتر می رویم بهداد صحنه را مال خود می کند و با بذله های کلامی و حرکات بدن نگاه ها را معطوف.
آرایش غلیظ/ ۱۳۹۲
مسعود در «آرایش غلیظ» بیش از همه برای پیگیران سینما یک فرامتن را به یاد می آورد و آن هم خاطره خوش همکاری حامد بهداد و حمید نعمت الله سال ها پس از «بوتیک» است. مسعود ظاهری زیبا دارد، بانمک است، به دختر مقابلش احترام می گذارد اما در خلوت آدمی معتاد و کلاش است که به همه کسی و همه چیز نگاهی ابزاری دارد. بهداد در انتقال این حس دوگانه و البته کنترل خشم آنی اش آن قدر کنترل شده عمل کرده که نقش را از ورطه تکرار نجات می دهد.
آسمان من/ ۱۳۹۳
سریال «آسمان من» نوروز روی آنتن شبکه افق رفت و فرصت قضاوت گسترده پیدا نکرد. یکی از ویژگی های بارز سریال محمدرضا آهنج حضور متفاوت حامد بهداد است. او نقش جوانی عقب مانده را بازی کرده که از روی جهل می رود که یک هواپیما را سرنگون کند! بازی او که شروع می شود این ظن به وجود می آید که بهداد یک بار دیگر سراغ نقشی روان پریش رفته اما خیلی زود بازی متفاوتش بیننده را متقاعد می کند که این نقش ربطی به سابقه ذهنی قبل ندارد.
هفت صبح