این مقاله را به اشتراک بگذارید
هنر در تمایز از معرفت
شهرام پازوکی در همایش «حکمت و معنویت» به مناسبت روز جهانی فلسفه: آیا در هنر اسلامی چیزی به نام معرفت و حکمت داریم یا نه؟ در پاسخ به این سؤال دو دسته آرا وجود دارد؛ دسته اول معتقدند این دو به صورت مطلق با هم رابطه دارند و هنر هیچگاه از دین جدا نبوده است. سنتگرایان و افرادی مثل سیدحسین نصر از این دستهاند. در همین دسته فیلسوفانی هم مثل هگل بر این باورند که دین، هنر و فلسفه از جلوههای اصلی امر مطلقاند ولی امروز زمان هنر به پایان رسیده است. چون دیگر نمیتواند حقیقت را نمایش دهد. این دسته از افراد به ماهیت هنر و دین نظر دارند ولی بهسادگی از آن نمیگذرند. گروه دوم به نسبیت و اعتباریبودن امور اعتقاد دارند و میگویند نسبتی میان هنر و دین وجود ندارد. هنر یا همان «Art» به معنای امروزی کاملا مدرن است و ما چیزی با این نام نه نزد قدما داشتیم، نه در قرون وسطا. در عصر جدید علم زیباشناسی تأسیس شد. حال آنکه مؤسسان این علم معتقدند هنر اگر مقرون به معرفت و علم باشد دیگر هنر نیست. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هنر بهمثابه مهارت انسانی متمایز از معرفت است. کانت هم در رابطه با این موضوع تأکید دارد که اگر هنر مقرون به معرفت باشد دیگر هنر نیست. به بیان دیگر یکی از میراثهای فکری کانت این است که نه در دین و نه در هنر معرفت و نظر نباید وجود داشته باشد پس ما چیزی به نام معرفت هنری نداریم. چیزی که امروز از هنر میفهمیم نیز ذیل آرای کانت است. کانت در نظریاتش مطرح میکند که معرفت باید کنار گذاشته شود و نقد جای آن را بگیرد. بنابراین با این طرز فکر منتقدان هنری جایگزین اهل حکیمان، عالمان و عارفان میشوند. پیرو بحث نقد، رولان بارت در سال ۱۹۶۳ دو سبک نقد را معرفی کرد: نقد دانشگاهی و علمی و نقد تفسیری. نقد تفسیری از ایدئولوژیهای موجود اما نقد علمی یا دانشگاهی از ایدئولوژی علمی استفاده میکند.
در پاسخ به این سؤال که آیا چیزی به نام حکمت هنری در جهان اسلام وجود دارد یا نه، باید بگویم پاسخ به این سؤال به نقطهنظر ما از دین بستگی دارد؛ به اینکه از چه منظری به دین بنگریم. اما از هر منظری این موضوع غیرقابلانکار است که در اسلام معماری و هنر وجود نداشته است. بااینحال مسئله مهم این است که چگونه میتوان نمونه هنر اسلامی معماری مساجد و اماکن مذهبی را فهمید. در غیر اینصورت نمیتوان گفت هنر اسلامی وجود ندارد؛ بلکه باید گفت هنر اسلامی وجود دارد ولی ما آن را نمیفهمیم. دراینمیان مخالفان مسلمان هنر اسلامی اعم از شیعه و سنی بر این باورند که اگر هنر اسلامی وجود دارد چرا در هیچیک از منابع اصلی و دینی سخنی از هنر به میان نیامده است؟ معتقدان به این گرایش فقط به متن کتاب توجه دارند ولی برای باطن آن ارزشی قائل نیستند. این دسته از مخالفان، وجود هنر اسلامی را ممتنع و گاهی حرام میدانند درحالیکه معرفت هنری در اسلام وجود دارد.