این مقاله را به اشتراک بگذارید
گفتوگو با آزیتا حاجیان/ بازیگر«کیمیا»
احساس گناه نمیکنم
بهناز شیربانی
برای بازیگری مثل آزیتا حاجیان، حضور در صحنه تئاتر، کارگردانی و بازیگری نمایش مفهوم دیگری دارد. شاید به این دلیل که وقتی از او درباره دوریاش از تئاتر میپرسیم، با تعصبی خاص از آن حرف میزند و بعد از سالها دوری از صحنه تئاتر عشق به این حوزه در کلامش موج میزند و با تمام علاقهاش، میلی به بازگشت به تئاتر را ندارد. به همان اندازه هم سینما و تلویزیون برای او مفهوم و معنای جداگانهای دارد. مخاطب برای آزیتا حاجیان جایگاه ویژهای دارد. تأثیر همکلامی مخاطبانی که کارهایش را دنبال میکنند در پذیرش بازی در سریال «کیمیا» بیتأثیر نبوده است؛ سریالی که این شبها از شبکه دو سیما در حال پخش است و زمان نسبتا زیادی صرف ساخت این مجموعه شده است. با آزیتا حاجیان درباره حضورش در سریال «کیمیا» و شرایط اینروزهایش صحبت کردیم.
نکتهای که پیش از این در صحبتهای شما درباره مجموعه «کیمیا» توجهم را جلب کرد، جذاببودن فیلمنامه این مجموعه برای شماست، علاوه بر اینکه بارها تأکید کردهاید که داستان این سریال و اتفاقات جاری در آن برای شما غریبه نیست و شما در این مقطع تاریخی زندگی کردهاید، به نظر شما «کیمیا» تا چه اندازه به حوادث و اتفاقاتی تاریخی وفادار مانده و تا چه حد در بهتصویرکشیدن هرآنچه مخاطب از این مقطع تاریخی انتظار دارد، موفق بوده است؟
بههرحال اگر قرار بود این سریال تمامی اتفاقات سیاسی آن دوران را در قالب خودش روایت کند، مخاطبان دیگر نمیتوانستند این سریال را به این شکل ببینند و ماهیتش تغییر میکرد. بنابراین ساخت سریالی سیاسی هدف این مجموعه نبود. «کیمیا» یک سریال خانوادگی است. خانوادهها در آن محور روایت قصه هستند. همین خانوادهها در این قصه به جریانات اجتماعی – سیاسی مبتلا میشوند، که باعث میشود مخاطب از این جریانات نیز باخبر شود.
از طرح پرسش اول، قصد داشتم به این موضوع برسم که تا به امروز، در سریالهایی ایفای نقش کردهاید که هرکدام مخاطب خاص خود را داشته است، مخصوصا به دو سریال «تا ثریا» و «ساعت شنی» اشاره میکنم که نقشهای بسیار متفاوتی را در آنها ایفا کردید. اما خاطرم هست که بعد از بازی در سریال «تا ثریا» از ممیزیهای بیشازحد تلویزیون به این سریال گلهمند بودید و تصور میکردم برای شما حضور در تلویزیون با این شرایط دشوار باشد و شاید تا مدتها دیگر سراغی از این مدیوم نگیرید… .
یکی از دلایلی که باعث شد باز به پیشنهاد دوستان برای بازی در سریال رضایت بدهم، خواست مردم بود. همیشه این اتفاق برای ما میافتد که در کوچهوخیابان مردم بیواسطه نظراتشان را با ما در میان میگذارند. من یا همکارانم در جریان این گفتوگوها با مردم، خواهناخواه تحتتأثیر قرار میگیریم. لطف مردم همیشه شامل حال ما میشود و گاهی علت کمکاربودنمان را جویا میشوند. تلویزیون مدیومی متفاوت با سینماست. طیف وسیعتری از مردم تلویزیون را دنبال میکنند و مثل سینما نیست که مردم فیلمی را برای تماشا انتخاب کنند، هزینه کنند و در یک روز مشخص به سینما بروند. تلویزیون وسیله ارتباط جمعی وسیعتر و عامتری است که با بدنه مردم سروکار دارد. بعد از سریال «دبیرستان خضرا»، دورهای با تلویزیون قهر بودم و مدتی برای تلویزیون کار نکردم و بعد از مدتی برگشتم. بعد از بازی در سریال «تا ثریا» فیلمنامهای که بتواند مرا جذب کند، نخوانده بودم و «کیمیا» این ویژگی را داشت که مرا سر ذوق بیاورد و پیشنهاد بازی در این مجموعه را بپذیرم. زمانی که فیلمنامه «کیمیا» را خواندم، بیشتر ساختار آن پرداخت شده بود و قرار بود دیالوگها بهمرور نوشته شوند. از نظر من این سریال ساختاری قوی داشت و بهلحاظ تکنیکی با قدرت و مستحکم بود. درواقع با این سریال من بار دیگر مقطعی از زندگیام را زندگی کردم. زمانی که ٢٠سالم بود، جای خودم زندگی کردم و حالا در این سریال جای مادرهای آن نسل زندگی کردهام و از این نظر برایم بسیار جذاب بود.
با این توضیحات، در انتخابهای شما گاهی میل مردم از خواست شما پیشی میگیرد و حتی ممکن است نتیجه این انتخابها آنطور که تصور میکردید نشود… .
کارهایی که تا به امروز انجام دادهام، عمدتا با مردم در ارتباط بوده است. شاید یک یا دو فیلم یا سریال آنقدرکه بایدوشاید در ساخت نتوانست حق مطلب را ادا کند. اما سریالهایی مثل «آپارتمان»، «آوای فاخته»، «سفر سبز»، «ساعت شنی»، «دبیرستان خضرا»، «تا ثریا» و… با طیف وسیعی از مردم ارتباط گرفت. همانطور که اشاره کردم، تلویزیون با بدنه مردم ارتباط تنگاتنگی دارد و مردم از اینکه رنجها یا دغدغههایشان را در رفتار شخصیت یا قصه در سریال یا مجموعهای ببینند احساس خوبی دارند. من بهعنوان یک بازیگر یا یک فردی که کنار دیگر هموطنانم زندگی میکنم، دلم میلرزد و دوست دارم برای آن قشری از جامعه که انگار هیچجا به حساب نمیآیند، کاری انجام بدهم.
بخش دیگری از زندگی هنری شما بازی و کارگردانی تئاتر است. ما از سال ٨۴ به بعد دیگر شما را در صحنه تئاتر ندیدیم. خاطرم هست حتی زمانی از ایدههایی برای کارگردانی تئاتر صحبت میکردید که هیچوقت عملی نشدند. چه اتفاقی افتاد که تئاتر را کنار گذاشتید؟
کارگردانی در تئاتر هفتخان رستم است! وقتی در تئاتر کار میکنید، مدام فکر میکنید شاید الان کار اشتباهی انجام میدهم و سرزنشم میکنند! باور کنید این احساس تمام مدت با شماست. حتی گاهی در شب آخر تمرین، بعد از ششماه کار، دوباره اصلاحیه میدهند. حقیقتش این است که من دیگر حوصله بودن در تئاتر را ندارم. انرژی جنگیدن برای ارائه یک کار فرهنگی در قالب یک کار نمایشی دیگر در توان من نیست. ممکن است زمانی به انجام کاری در این حوزه میل پیدا کنم که بابت کارم تشویق شوم؛ اتفاقی که بهندرت در تئاتر میافتد! متأسفم که بعد از سالها کار در تئاتر باید این را بگویم که در این حوزه با برخوردهایی که صورت میگیرد مدام احساس گناهکاربودن میکنید. من در این سنوسال احساس گناهکاربودن را دوست ندارم، درحالیکه یک کار فرهنگی مثبت برای جامعهام انجام میدهم.
فکر میکردم به دلیل اینکه شرایط مالی تلویزیون و سینما کمی از تئاتر بسامانتر است، از تئاتر فاصله گرفتید.
وضع ناامنی مالی مطلقا وجود نداشت. بحث همان بود، توان جنگیدن برای مسائل مختلف را نداشتم. خداراشکر جوانهای حوزه تئاتر هنوز این روحیه را دارند و برای خواستههایشان تلاش میکنند، طبعا وقتی جوانتر بودم از پس این مشکلات برمیآمدم و برای رسیدن به خواستههایم تمام تلاشم را میکردم. من آنقدر در زندگیام جنگیدهام که الان به استراحت نیاز دارم. وقتی از سینما یا تلویزیون صحبت میکنیم موضوع فرق میکند در این دو مدیوم بهعنوان بازیگر، مسئولیت همهچیز با شما نیست. وقتی من در مقام کارگردان تئاتر هستم باید برای همهچیز جوابی داشته باشم و مسئولیت تمام امور با من است.
من در سینما یا تلویزیون در مقام بازیگر یا چینش بازیگران مسئولیت مشخصی دارم. بهعنوان بازیگر تنها مسئولیتم این است که یک سناریو خوب را انتخاب کنم و به نحو احسن نقشم را ارائه بدهم. دیگر مسئول توقیفشدن یا نشدن و مسائل اینچنینی فیلم نیستم. اما از سوی دیگر ضربات عاطفی عجیبی هم وجود دارد. مثل اینکه من بعد از سریال «تا ثریا» که چند قسمت از بازی تمام بچهها و کارگردانی آقای سیروس مقدم را حذف کردند، به مدت دوماه افسردگی گرفتم. دکتر رفتم و دارو مصرف کردم. فقط به این دلیل که صحنههایی که زحمت زیادی برای آنها کشیده شده بود حذف شدند. سناریوی این سریال بسیار جذاب نوشته شده بود و بعد از حذف این صحنهها تبدیل به شیر بیدم و یال و کوپال شد. گاهی تعجب میکنم با تمام نظارتی که برای ساخت یک سریال انجام میشود و از فیلترهای مختلفی تا رسیدن به آنتن طی میشود، چرا با سرمایه اقتصادی و انسانی این مملکت چنین رفتاری میشود؟
البته نکتهای که شما به آن اشاره میکنید تا حد زیادی باعث شده بسیاری دیگر مایل به همکاری با رسانه ملی نباشند. غیر از مقاطعی که بین کارهای شما در تلویزیون فاصلههایی ایجاد شد و گاهی این دلگیریها مقطعی بود، هیچوقت به عدم همکاری با این رسانه فکر کردید؟
البته قبل از پاسخ به پرسش شما این را بگویم که احساس میکنم رفتار تلویزیون کمی با گذشته فرق کرده است و این اواخر، با ذهن روشنتری به کارها نگاه میشود یا شاید کمی انعطاف بیشتری از جانب مدیران و برنامهسازان لحاظ میشود. شاید رقابت با سریالهای ماهوارهای این حس را بیشتر کرده است که درحالحاضر مدیران در مقام تصمیمگیری با اشراف بیشتری مسائل را بررسی میکنند؛ اینکه سعی میکنند مسئله را ببینند و صورتمسئله را چندینبار بخوانند و تصمیم بگیرند ممیزیها را کمتر کنند و تماشاچی ازدسترفته تلویزیون را برگردانند. شاید مدیران تلویزیون الان به این موضوع که تماشاچی ایرانی چه میخواهد؟ بیشتر فکر میکنند. در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که من هیچوقت به اینکه کار و شغلم و کشورم را ترک کنم، فکر نکردهام. من بازیگرم، چینش بازیگران را در فیلمها و سریالها انجام میدهم و بازیگر و کارگردان تئاتر هستم. هربار حضورم در یکی از این حوزهها قویتر شده است، اما کماکان ادامه دارد. اینطور نیست که راهم بسته شود. بههرحال سیواندیسال است که سرسختی در انجام کارها، کمی ما را پوستکلفت کرده است. اما در زمینه تئاتر که عشقم است، حساسیتم بالاست و همچنان معتقدم خودم را به شرایطی دچار نمیکنم که آسیبهای بیشتری ببینم.
برگردیم به سریال «کیمیا». یکی از نکاتی که برای مردم جذاب است، همبازیشدن شما و مهراوه شریفینیا بود. این همکاری سابق بر این هم در مجموعههایی اتفاق افتاده است. اما ارتباط عاطفی شما بهواسطه رابطه مادر و فرزندی در این سریال طبعا باورپذیرتر است. یکی از اتفاقاتی که معمولا برای افرادی که خانوادههایشان در هنر هستند و آنها هم به این حوزه وارد میشوند این است که مدام زیر سایه و اسم خانوادههایشان قرار میگیرند. فکر میکنید مهراوه شریفینیا، آن استقلالی را که باید، پیدا کرده است و آیا شما در چینش بازیگران مهراوه یا ملیکا را در اولویت قرار میدهید؟
بازیگردانی من با مهراوه و ملیکا تمام شده است. تا وقتی بچهها کوچکتر بودند، شاید مشورتهایی وجود داشت. اما خدا را شکر الان هردو بزرگ، عاقل و بالغ شدهاند و میتوانند برای خودشان تصمیم بگیرند و به اندازه کافی تجربه کسب کردهاند و مستقل هستند. مهراوه و ملیکا الان مشاور متقابل هستند. همانطور که ممکن است من به بچهها مشاوره بدهم، آنها هم به من مشاوره میدهند. در سریال «کیمیا» هم همینطور بود و گاهی مهراوه به من مشورتهای خوبی میداد.
بهعنوان یک پیشکسوت بازی، مهراوه شریفینیا توانسته توقع شما را در بازیگری پاسخ بدهد؟
همانطور که در مورد باران کوثری میتوانم این را بگویم یا پگاه آهنگرانی یا …، بچههایی که مادر یا پدر آنها هنرمند هستند همه آنها حضورشان در فیلمها و سریالهای مختلف و نوع ارائه نقشها و بازیها این قضیه را تأیید میکند که موفق بودهاند. مسئله من تأییدکردن یا نکردن نیست. بههرحال بازی مهراوه را همه مردم در سریالها و فیلمهای مختلف دیدهاند و سریال «کیمیا» بازخوردهای بسیار خوبی از سمت مردم داشته و به نظر من مردم از بازی مهراوه بسیار استقبال کردند.
ارائه نقش مادر در فیلمها و سریالهای مختلف برای شما حسوحال متفاوتی داشته است و«مهری» سریال«کیمیا»که طبعا برای شما بهگونهای دیگر بوده است. نکتهای در ارتباط با شخصیتپردازی نقش «مهری» بود که در فیلمنامه نباشد و شما به آن اضافه کرده باشید؟
در سریال بهصورت مکتوب همهچیز خوب و قابلدفاع بود. نقش «مهری» از ابتدا نقش سخت و بسیار پرکیفیتی بود و به همین دلیل هم پذیرفتم که بازی کنم. هرچند که در ابتدا بازی در این نقش برایم سخت بود و به این دلیل که کمی خسته بودم، در ابتدا حاضر به پذیرش آن نبودم و بعد از بازگشت از سفری کوتاه و بعد از مطرحشدن پیشنهاد مجدد، بازی در این نقش را پذیرفتم. شخصیتپردازی این نقش برایم جذاب بود. یکی از کارهایی که برای این نقش انجام دادم، تولید فرهنگ لغت بود. بههرحال هر شخصیتی براساس فرهنگ و طبقهای که به آن تعلق دارد، فرهنگ لغت مخصوصبهخود را دارد و از نویسنده خواهش کردم فرهنگ لغت «مهری» را خودم طراحی کنم.
این فرهنگ لغت شامل چهچیزی میشد؟
به نحوه گویش «مهری» در سریال دقت کنید. او یک اصطلاحاتی دارد و از کلماتی استفاده میکند که با «ثریا»ی سریال «تا ثریا» متفاوت است. همانطور که به فرخنده «آوای فاخته» شبیه نیست یا باقی نقشها. همانطور که فرهنگ لغت شما با همکارتان متفاوت است. این موضوع در شخصیت «مهری» نیز لحاظ شد.
پس با این شرایط مدتزمان زیادی را به تحلیل این نقش اختصاص دادید… .
بله، در هر مدیومی که کار میکنید، هر نقش یا شخصیتی، نیاز به پیشتولید شخصی دارد. ممکن است شما حال امروز یک نقش را به تصویر بکشید اما مهم است که گذشته این آدم را بدانید تا حال حاضر او را بازی کنید. این شخصیت نمیتواند گذشته نداشته باشد. اینها نقش را میسازد و ساختار نقش را شکل میدهد. به این دلیل است که وقتی بیننده با نقش روبهرو میشود پیش خودش میگوید این نقش چقدر واقعی است. شاید باور نکنید چقدر از سمت مردم پیغام داشتم، زمانی که قرار بود «مهری» را اعدام کنند میگفتند دعا میکنیم اعدام نشود. اینها برایم جذاب بود. این یعنی اینکه مردم شرایط «مهری» را باور کردهاند.
با توجه به صحبتهای شما گویا از نتیجه سریال «کیمیا» راضی هستید؟
نتیجه کار را مردم به شما میگویند. مردم میگویند نتیجه زحمت و کار درست بوده یا غلط. با توجه به نظرات مردم سریال موفقی بوده است و استقبال از آن زیاد است.
حس خودتان چیست؟
وقتی کار خودم را میبینم، با حساسیت خیلی بالا تماشا میکنم و درواقع بیشتر از انعکاس ماجرا و نظرات مردم نتیجه میگیرم حاصل کار خوب بوده یا نه. قضاوت برای خودم سخت است. فکر میکنم قاضی مناسبی برای خودم نیستم.
شرق
1 Comment
حسن
اتفاقا دو نقش خوب را خانم حاجیان و شریفی نیا بازی میکنند و خیلی انرژی گذاشته اند اما در کل سریالی ضعیف و تا حدی آبکی می باشد که این دو نقش و بازی را تحت تاثیر قرار داده.