این مقاله را به اشتراک بگذارید
گفتوگو با نیکی کریمی درباره آخرین فیلم و دغدغههایش
نباید بین نسل ها خط کشی کنیم
قصه حوادثی را روایت میکنم که باعث به هم ریختن روان آدمها میشود
بیتا موسوی- شراره داوودی
نیکی کریمی بازیگر و کارگردان سینمای ایران است؛ بازیگری که بیش از سه دهه است در سینمای ایران به ایفای نقش میپردازد. تا چندین سال پیش مخاطب داخلی و خارجی سینمای ایران فقط او را به واسطه نقشهایش در فیلمهایی بهیادماندنی همچون «عروس»، «پری»، «سارا»، «دیوانه از قفس پرید» و… میشناخت. اما این بازیگر سینما، نزدیک به ١٠ سال است که در حوزه فیلمسازی هم فعالیت میکند و حاصل این یک دهه چهار اثر است. فیلمهایی که هر کدام حاصل دغدغههای این بازیگر زن سینما است. کریمی البته یک چهره بینالمللی نیز به شمار میرود و در تمام این سالها در جشنوارههای متعدد خارجی به عنوان داور حضور داشته است. با وجود این آثار او در جشنوارههای داخلی خیلی نتوانستند حضورهای موفقی داشته باشند و عمدتا با بیمهری داوران روبهرو شدهاند در حالی که در جشنوارههای خارجی همیشه مورد توجه بودند. این روزها «شیفت شب» آخرین ساخته این فیلمساز سینمای ایران روی پرده سینماها است و فروش قابل قبولی هم داشته است. با نیکی کریمی درباره «شیف شب» و همچنین دغدغههای اجتماعی این روزهایش که منجر به ساخت چنین فیلمی شده است، گفتوگو کردیم.
شما به عنوان یک زن فیلمساز مستقل تلاش کردید فیلم سوم خود را بدون هرگونه حمایتی اکران کنید. شما به واسطه اینکه سالها در عرصه بازیگری در سینما فعالیت میکنید، میدانید که اگر فیلم را در اکران رها کنید هرگز به خوبی دیده نمیشود. به همین دلیل کنار فیلم ایستادهاید تا از تمام شرایط تبلیغی به خوبی استفاده کنید. قطعا در این شرایط فقط نیکی کریمی به عنوان یک بازیگر که مخاطب شناخت خوبی از او دارد، مطرح نمیشود؛ بلکه فیلمسازی برایتان خیلی جدی است و تمام تلاش خود را میکنید تا «شیفت شب» به خوبی دیده شود.
یک فیلم از زمان شکلگیری فیلمنامه تا پایان مانند بچهای است که باید از آن مراقبت کنیم. در این میان ما هم جزو گروههایی نیستیم که حامی داشته باشیم، بنابراین خودمان باید شرایط را به وجود بیاریم. البته از چند ماه قبل کمپین تبلیغاتی برای این فیلم در نظر گرفته بودیم، ولی به دلیل تاخیری که در اکران فیلم اتفاق افتاد، خیلی شکل کاملی نگرفت.
آیا شما اکران فیلم را به خاطر فیلم «محمد(ص)» عقب انداختید؟
بعد از تمدید اکران فیلم «محمد(ص)»، تاریخ اکرانها تغییر کرد. در نتیجه اکران «شیفت شب» هم به این زمان موکول شد. ما هم مجبور شدیم چون از قبل بیلبوردها را هماهنگ کرده بودیم، در همان تاریخ قبلی تبلیغات شهری را انجام دهیم. جالب بود به دلیل همین تغییرات در حالی که بیلبوردها «شیفت شب» را تبلیغ میکردند، فیلم ما اکران نشده بود! ولی با این حال فکر میکنم که شاید همین تاخیر در زمان اکران هم اتفاقات خوبی را به همراه داشت.
شما در «شیفت شب» و «سوت پایان» به سراغ دغدغههای اجتماعی خود رفتید و به نظر میرسد پرداختن به چنین موضوعاتی که برگرفته از دل جامعه باشد در دو فیلم آخرتان پررنگتر شده است. خصوصا در «شیفت شب» که به نظر میرسد ما با فیلمی روبهرو هستیم که لایههای بیشتری دارد. شاید در ظاهر این گونه درباره فیلم صحبت شود که بیشتر فیلمساز از ساخت چنین اثری قصد دارد به زندگی زوجی بپردازد که دچار مشکلاتی شدهاند ولی تلاش میکنند زندگیشان را حفظ کنند. اما این فقط لایه ابتدایی فیلم است.
بله. دقیقا همین طور است. داستان «شیفت شب» روایت زندگی یک زن و مرد نیست، بلکه لایههای بیشتری دارد که حتی در آن به بحث روانشناسی هم پرداخته میشود. وقتی در جامعه ما به دلیل تحریمها، با مشکلاتی روبهرو میشویم، قطعا این اتفاقات میتواند در کانونهای مختلف بازتابهای متفاوتی داشته باشد. در این میان وقتی اوضاع اقتصادی بهم میریزد، افرادی هم تلاش میکنند از این آب گل آلود ماهی بگیرند، اما ممکن است نتوانند به نتیجه دلخواه برسند. مرد قصه «شیفت شب» هم دقیقا همین شرایط را دارد. او حالا به دلیل چنین مشکلاتی، در زندگی و کانون خانوادگی هم دچار مشکل شده است. من در اطراف خودم چنین افرادی را زیاد دیدم. در تمام این سالهای تحریم و شرایط اقتصادی، مردهایی را میدیدم که شب و روز در چند شیفت کار میکنند و در همان زمان فکر میکردم همسران این افراد در خانه مشغول چه کاری هستند؟! البته بعضی خانمها هستند که خودشان هم کار بیرون انجام میدهند. اما برخی دیگر تمام مدت در خانه سرشان گرم ماهواره است و اصلا خبر ندارند که شرایط اقتصادی در جامعه چگونه است. این موضوع دقیقا مسالهای بود که در این فیلم دنبال میکردم.
پس قصه و طرح اولیه از همین جا شکل گرفت؟
محمود آیدن پیش از این برای من داستان مردی را روایت کرده بود که به دلایل مشکلات زندگی، خود و خانوادهاش را کشته بود. او این خط داستان را از بخش حوادث روزنامه خوانده بود. چرا چنین اتفاقی باید رخ دهد؟ مطمئنا حوادثی است که باعث به هم ریختن روان آدمها میشود و فکر میکنند که راه چارهای ندارند. اما من میتوانستم قصه را از نگاه همسر این مرد ببینم. همان خانمی که از چیزی خبر ندارد و مانند این است که به شکل ناگهانی با کوهی از مشکلات روبهرو میشود ولی چون فرد منفعلی نیست، سعی میکند با مبارزه مشکلات را حل کند.
بله. ما در ابتدا شخصیت زن قصه را به شکلی میبینیم که غرق در روزمرّگی است و اصلا خبر ندارد در اطرافش چه اتفاقهایی میافتد. زندگیهایی که این روزها در اطرافمان زیاد میبینیم.
دقیقا زن قصه نیز چنین شخصیتی دارد.
شما در این فیلم تلاش میکنید، نگاه تکبعدی به زنان قصه نداشته باشید. در واقع «شیفت شب» نگاه فمینیستی ندارد. در حالی که عمدتا این تصور وجود دارد که زنان فیلمساز میتوانند به راحتی در آثارشان به این نگاه دچار شوند.
من همیشه در پاسخ به چنین سوالی ترجیح میدهم با مثالی از فیلم صحبتم را تکمیل کنم. در سکانسی که فرهاد، ناهید را کتک میزند. پس از این صحنه ما به جای اینکه با ناهید همراه شویم، فرهاد را میبینیم و با او به ایوان خانه میرویم در حالی که سیگار میکشد. من درماندگی جامعه را برای زن و مرد به یک اندازه میدانم. شخصیت فیلم هم دقیقا با همین موضوع روبهرو است. ما نمیخواهیم بگوییم که زن خوب است و مرد بد. اصلا چنین دیدگاهی ندارم.
البته همان طور که اشاره کردید شما در نگارش فیلمنامه «شیفت شب» یک همکار فیلمنامهنویس هم داشتید که قطعا در به تصویر کشیدن این نگاه نقش مهمی داشته است.
در حقیقت محمود آیدن در همان ابتدا به من سیناپس یک صفحهای داد که در آن درباره مردی نوشته شده بود که به بنبست رسیده و از لحاظ روانی شرایط خوبی ندارد و میخواهد خودکشی کند. او در تمام مدت به این فکر میکند که باید کسی را بکشد. اما من فکر کردم که میخواهم فیلمی درباره ایران امروز تعریف کنم. چیزی که باعث بروز خشونت در جامعه امروز شده است. همین موضوع که اصلا خشونت از کجا میآید؟ یا اینکه یک فرد در چه شرایطی عصبی میشود؟ یا فشار مالی میتواند منجر به چه اتفاقاتی بشود. مسائلی بود که دوست داشتم در این فیلم به آنها بپردازم. در اصل کل داستان را خودم نوشتم و بعد برای پروانه ساخت اقدام کردیم. البته پس از آن با علی اصغری متن را بازنویسی کردیم.
خیلیها در شرایط تحریم سعی کردند درباره این موضوع فیلم بسازند و داستانهایی را روایت کنند که در آن به شکل زندگی افرادی پرداخته میشود که با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم کردند. چه تمهیداتی اندیشیدید که فیلم شما نسبت به این آثار تفاوتهایی داشته باشد ولی همچنان لایههای اجتماعی را به تصویر بکشد. خصوصا اینکه چنین فیلمهایی به راحتی میتوانند به ورطه شعار بیفتند.
من سینمای مستند و سینمای مینیمالی که درباره واقعیت صحبت میکند را دوست دارم. حالا این قرار نیست که حتما در خارج از شهر باشد. خودم فکر میکنم زیباترین فیلم رئالی که ساخته شده است، «گزارش» عباس کیارستمی است که درباره یک خانواده است. ولی ما به قدری آنها را باور میکنیم که من در کمتر فیلمی این واقعیت را دیدهام. به هر حال من سالها دستیار آقای کیارستمی بودهام و این سبک و نوع کار را میشناسم. بنابراین به این معتقدم که حتی اگر به دنبال روایت داستان هستیم، به شکلی این کار را انجام دهیم که باورپذیر باشد. البته خود من در این فیلم دوست داشتم، بیشتر قصه بگویم و همین موضوع «شیفت شب» را از دیگر فیلمهایم متفاوت کرد.
بله، دقیقا این نگاه مستندگونهای که به آن اشاره کردید را ما در فیلمهای قبلیتان پررنگتر دیدیم.
بله. اما در این فیلم لازم بود که ما به سمت قصهگویی برویم. چون باید شرایط شخصیتهای قصه را تعریف میکردم.
ما در این فیلم با شخصیتهایی فرعی روبهرو میشویم که در برخی مواقع به کمک قصه میآیند و هر کدام از آنها خرده داستانهایی دارند. مانند شخصیت زن همسایه که خودتان آن را ایفا کردید یا سحر قریشی. البته به نظر میرسد هر کدام از این شخصیتها برای شما بیانگر قشری از جامعه هستند.
به هر حال وقتی ما قصه را در یک آپارتمان به تصویر میکشیم، باید به همسایهها هم میپرداختیم. اما همه این شخصیتهای فرعی داستان که اتفاقا خودم هم در یکی از آنها بازی کردم، برایم بسیار اهمیت داشت. اتفاقا این شخصیت ابتدا قرار بود آرایشگاهی از خودش داشته باشد که با علی اصغری به این نکته رسیدیم، بهتر است محل کارش در خانه نباشد. شخصیت این زن، نماد زنانی است که همه ما آنها را به خوبی میشناسیم. آنهایی که با داشتن فرزند بزرگ، طلاق گرفتهاند و نباید به دلیل نگاهی که در جامعه وجود دارد، با فرد دیگری ارتباط داشته باشند. اما در قصه میبینیم این زن چون مستقل است و کار میکند، حالا با فردی آشنا شده و ازدواج هم کرده است. ولی نمیتواند به دخترش بگوید. اتفاقا یکی از دوستان من دقیقا با چنین مشکلی در زندگیش روبهرو شده است. به همین دلیل میخواستم خودم این نقش را بازی کنم چون این افراد در جامعه خیلی مورد قضاوت قرار میگیرند. البته میدانید که در کشور ما بحث قضاوت همیشه وجود دارد. برای این نقش بازیگرهای زیادی را در ذهن داشتیم و حتی چند نفری هم به دفتر آمدند، اما شاید برای اینکه کمی بیشتر دیده شود و مورد توجه قرار بگیرد، خودم آن را بازی کردم.
شاید برایتان جالب باشد، که من از وکیلی شنیدم، جامعه امروز ما پر از دخترهایی شده است که به دلیل فرار از خانواده ازدواج میکنند و اتفاقا با یک فرد پولدار آشنا میشوند و بعد از مدتی بهانهای برای طلاق پیدا میکنند و حالا که پول زیادی به دست آوردهاند، سراغ شوهر دوم و سوم میروند. نقشی که سحر قریشی در «شیفت شب» بازی میکند، برای من نمادی از همین افراد است. میخواستم ما این دو خواهر را در کنار یکدیگر ببینیم. اینکه ناهید اصلا فرد مادیای نیست ولی خواهرش دقیقا برعکس اوست. همان طور که ما امروز با بمباران تبلیغاتی در شبکههای مختلف روبهرو هستیم. همه انگار به ما میگویند که چطور خوبتر زندگی کنیم و افراد را راهنمایی میکنند. در حقیقت فرهاد و ناهید در معرض بمباران چنین موضوعاتی هستند تا یک قدم به جلو بردارند و بیشتر زندگی مصنوعی خود را بچرخانند. در این مورد هم من آدمهای زیادی را دیدهام که میخواهند زندگیهایشان را جور دیگری نشان دهند. البته در میان همکاران بازیگر خودمان هم چنین افرادی دیده میشوند. آنها برای این کار مجبور هستند زیر بار مسائل مختلف مالی بروند. درست مثل شخصیتی که فرهاد در این فیلم دارد. او برای اینکه همپای شوهرخواهر زنش و همین طور جامعه حرکت کند، مجبور است کارهایی را انجام دهد که باعث گرفتاریاش میشود.
ما با اینکه در ابتدا شخصیتی از ناهید در قصه میبینیم که اصلا متوجه نیست زندگیاش دچار چه مشکلاتی شده است، اما کمکم که جلو میرویم، میبینیم که او اتفاقا برخلاف آنچه نشان میدهد، تلاش میکند بنیان خانوادهاش را نگه دارد. با اینکه کتک میخورد و حتی مجبور به ترک خانه میشود.
دلیل این موضوع را میتوان در دوست داشتن ناهید دید، چون از زمان دانشگاه همسرش را دوست داشته و حالا نمیخواهد به هیچ قیمتی زندگیاش را از دست بدهد.
حرفهای که برای شخصیت فرهاد در فیلم در نظر گرفتید، خیلی بکر است؛ یک موشکش! آیا انتخاب این شغل به دلیل گرهی است که میتواند در قصه به وجود آورد یا کدهایی که میتواند ذهن مخاطب را به هم بریزد. به طور مثال مرگ موش.
واقعیت این است که ما اول شغل را انتخاب کردیم و بعد کدها را پیدا کردیم.
ذهنیت این شغل از کجا شکل گرفت؟
من و علیاصغری، زمانی که روی فیلمنامه کار میکردیم، اصلا پایان را ننوشته بودیم و شغلی را برای این شخصیت در نظر نداشتیم. کامبوزیا پرتوی و کیانوش عیاری هم دستیاران ما بودند و ماهی یک بار بعد از اینکه ما روی فیلمنامه کار میکردیم، جلسه مشترک میگذاشتیم و صحبت میکردیم. برای شغل ایدههای مختلفی داشتیم تا اینکه یک روز آقای اصغری عکسهای واقعی از افرادی که به استخدام شهرداری درآمدهاند و شبها موش میکشند، آورد. من فکر کردم که چرا این افراد از خواب شبانه خودشان میزنند و برای کشتن موشها بیرون میآیند و از همین رو قضیه برایم جالب شد که این آدمها با وسیله و خیلی مجهز این کار را با تفنگ و کنار جوبها انجام میدهند. آن شغل به ما کمک کرد و در مسیر داستان چیزهایی را اضافه کردیم و با تسلط کامل از آن بهره بردیم. از طرفی وقتی علی اصغری این شغل را به من گفت، هم به این فکر کردیم که چقدر شبیه به نشانهگذاریهای جامعه خودمان است و خیلیها پولهای بیشماری به دست میآورند و اختلاس میکنند ولی هیچ اتفاقی نمیافتد، اما آدمی به خاطر ۵۰۰ میلیون تومان باید با چنین مشکلاتی روبهرو شود و جامعه ما همین افراد را مانند موشهایی از بین میبرد، چون هرکدام به نوعی در حال از بین رفتن هستند.
پس بیشتر این حرفه برای شما یک نوع نماد است.
بله، چون هم نشاندهنده خشمی است که آن را خالی میکند و هم اینکه شخصیت فرهاد از کودکی به تفنگ علاقه زیادی داشته است.
درباره انتخاب بازیگران توضیح بدهید. آیا حضور سحر قریشی صرفا برای جذب گیشه بود؟
بحث توجه به گیشه اصلا برایم مهم نبود. وقتی ترکیب بازیگران درست باشد قطعا بخشی از راه را رفتهایم و نتیجه هم خوب خواهد بود. برای من بیشتر انتخاب بازیگرانی مهم بود که با نقش همخوانی داشته باشند.
آیا براساس بازیگر خاصی فیلمنامه را نوشتید؟
در زمان بازنویسی لیلا زارع را در ذهن داشتیم و بعد از اینکه کمی جلوتر رفتیم به محمدرضا فروتن هم برای نقش فرهاد رسیدیم.
شما در «شیفت شب» تلاش میکنید ارزشهای اخلاقیای را که در جامعه کمرنگ شده است دوباره یادآوری کنید. از این جهت معتقدم که فیلم دارای چندین لایه است. به طور نمونه بحث قضاوت کردن افراد درباره یکدیگر مسالهای است که در فیلم به درستی دیده میشود.
بله این موضوع برای خودم هم خیلی مهم است. و بارها شاهد این موضوع بودم و شنیدهام که افراد به راحتی با یک برداشت اشتباه درباره یکدیگر قضاوت میکنند. اتفاقا همیشه هم درباره این موضوع واکنش نشان دادم. شرایط جامعه ما به گونهای است که همهچیز به افراد امر و نهی میشود و به نوعی مرز بین خوب و بد خطکشی شده است. در چنین شرایطی کمتر با رفتار واقعی افراد روبهرو میشویم. همین موضوع باعث میشود که مردم به راحتی یکدیگر را قضاوت کنند. اما من سعی کردم از این موضوع دور شوم و همیشه تلاش میکنم آدمها را کمتر قضاوت کنم.
شاید به خاطر همین موضوع است که شما همیشه از حاشیه دوری میکنید.
اتفاقا چند روز قبل خبرنگاری در گفتوگویی عنوان کرد که نسل شما در بازیگری نسل دیگری بود. اتفاقا من اصلا موضوع را این گونه نمیبینم. قصد قضاوت ندارم. اما ممکن است در نسل من هم افرادی اینگونه باشند. نباید بین نسلها خط کشی کنیم. اتفاقا در نسل جدید هم ما بازیگرانی داریم که کار خودشان را بلد هستند. من هیچوقت با این فاصلهگذاریها ارتباط برقرار نمیکنم.
شما در طی تمام این سالها درباره دیدهنشدنهای کارهایتان هم سکوت کردید. فکر میکنم شما به عنوان بازیگر در طی تمام این سالهایی که در سینمای ایران فعالیت کردید، آن طور که باید تقدیر نشدید. البته در خارج از ایران بیشتر آثار شما حضورهای بینالمللی داشته و اتفاقا در این بخش به دیده شدن سینمای ایران در مرزهای بینالمللی هم کمک کردید.
من نباید جوابی به این مسائل بدهم و دیگران باید درباره آن صحبت کنند.
نیکی کریمی به خاطر دغدغههای اجتماعیاش به فیلمسازی رو آورده یا اساسا کارگردانی برایش دغدغه است و میخواهد کارهای تازهای انجام دهد؟
هر دوی آنها باهم.
بازیگرهایی که وارد دنیای کارگردانی میشوند، یا ظرف بازیگری آنها پر شده یا دغدغه فرم و محتوا دارند. برای شما این ظرف بازیگری پر نشده و همچنان حضور دارید، دغدغهای که به دنبالش هستید، چیست که شما را در این حوزه با جدیت و تلاش نگه میدارد؟
فکر میکنم علاقه است. از طرفی نمیخواهم فیلم سفارشی بسازم و واقعا بر اساس موضوعاتی که در ذهن دارم به سراغ ساخت فیلم میروم. من به همه آنها ایمان داریم و مدام به این فکر میکنم که چطور آنها روایت کنم. همه آدمها وقتی با خودشان تنها میشوند و به قطعیت انجام کاری میرسند، در آن صورت با جان و دل حاضر هستند برایش وقت بگذارند. همین موضوع دلیلی است که من میخواهم همیشه روی این دغدغهها کار کنم و همچنان ادامه بدهم.
چقدر به حضور بینالمللی فیلم فکر کردید.
این موضوع همیشه برایم مهم است. همیشه تلاش میکنم که فیلم عمدتا در جشنوارههای مختلفی دیده شود. البته این مدت درگیر اکران «شیفت شب» بودم و نتوانستم خیلی در نمایشهای فیلم در جشنوارههای خارجی حضور پیدا کنم.
قطعا از حالا به فکر فیلم بعدی هم هستید.
عمدتا مرحله نگارش فیلمنامه برایم طولانی است. اینبارهم میخواهم با تمرکز زیادی کار کنم. سراغ قصهای از یک نویسنده ایرانی رفتم. و هدفم اقتباس ادبی است. اما اینبار فیلم درباره زنان نیست.
جملههای کلیدی
حوادثی است که سبب به هم ریختن روان آدمها میشود که فکر کنند راه چارهای ندارند. اما من توانستم قصه را از نگاه همسر این مرد ببینم. همان خانمی که از چیزی خبر ندارد و مانند این است که به شکل ناگهانی با کوهی از مشکلات روبهرو میشود ولی چون فرد منفعلی نیست، سعی میکند با مبارزه مشکلات را حل کند.
من درماندگی جامعه را برای زن و مرد به یک اندازه میدانم. شخصیت فیلم هم دقیقا با همین موضوع روبهرو است. ما نمیخواهیم بگوییم که زن خوب است و مرد بد. اصلا چنین دیدگاهی ندارم.
جملههای کلیدی
نباید بین نسلها خطکشی کنیم. اتفاقا در نسل جدید هم ما بازیگرانی داریم که کار خودشان را بلد هستند. من هیچوقت با این فاصلهگذاریها ارتباط برقرار نمیکنم.
نمیخواهم فیلم سفارشی بسازم و واقعا بر اساس موضوعاتی که در ذهن دارم به سراغ ساخت فیلم میروم. من به همه آنها ایمان دارم و مدام به این فکر میکنم که چطور آنها را روایت کنم. همه آدمها وقتی با خودشان تنها میشوند و به قطعیت انجام کاری میرسند، در آن صورت با جان و دل حاضر هستند برایش وقت بگذارند.