این مقاله را به اشتراک بگذارید
نقد فیلم اژدها وارد مى شود ساخته مانی حقیقی
اژدها خارج میشود!
شاهپور عظیمی/فیلم
به نظر میرسد بزرگترین بلیهای که میتواند گریبان فیلمی را چنگ بزند و تا آخر رهایش نکند، این باشد که فیلم ما را به دنیای خودش راه ندهد. فیلم میتواند داستانش را روایت کند و اطلاعاتی را از تماشاگرش پنهان سازد تا سر فرصت این اطلاعات را در اختیار تماشاگر قرار دهد. اینها استراتژیهای روایی است که هر فیلمنامهنویس و کارگردانی که برای پسند تماشاگر فیلم میسازد، آنها را رعایت میکند اما به نظر میرسد مانی حقیقی در اژدها وارد میشود، کمتر به تماشاگرش فکر کرده و بیشتر مسحور داستانی بوده که آمیخته به فضاهایی شبیه به برخی آثار ساعدی (حتی با اندکی تسامح چیزی نزدیک به فضای عزاداران بیل) و فضاسازیهایی است که برخی از منتقدان ادبی معتقدند حتی پیش از رئالیسم جادویی مارکز در آثار ساعدی دیده میشود.
فیلم سعی دارد به سبک و سیاق داکیودراما ما را به درون داستانش بکشاند. حضور آدمهای واقعی که دربارهی چیزهایی تخیلی حرف میزنند. کتاب ملکوت بهرام صادقی و تمامی ماجراهایی مثل دختری که گم شده و انگار پدرش او را سربهنیست کرده و ماجرای قبرستان و دیگر ماجراها که هر یک سعی دارند فضایی وهمناک به فیلم بدهند، بیش از آنکه بتوانند به چنین فضاسازیهایی یاری برسانند، فیلم را از تماشاگرش دور میکنند. بسیار طبیعیست که حقیقی بگوید اصولا ًبرای پسند تماشاگرش فیلم نمیسازد و برای دل خودش فیلم ساخته است. این خودش یک استراتژی محسوب میشود و هیچ ایرادی هم ندارد؛ اما اگر چنین اثری در مکانهای عمومی به نمایش درنیاید و در سینهکلوبها و مجامعی از این دست به نمایش درآید، تناسب بیشتری ایجاد خواهد کرد.
راستش در تمام لحظاتی که این یادداشت را مینویسم دائماً با خودم کلنجار میروم که بگویم یا نگویم که اژدها… فیلمی است که بیش از هر چیز دیگری جلوهنما است (گفتم دیگر!). جلوهنمایی نهتنها میتواند در سرشت هر فیلمی موجود باشد بلکه کاری میکند که نگاهها به سوی یک فیلم جلب شود. اما جلوهنمایی تنها در همین حد متوقف میشود و پیشتر نخواهد رفت. به عبارت دیگر جذاب نخواهد بود و فیلم را بزرگ و جدی نشان نخواهد داد. به نظر میرسد زمانی برای یک فیلم این جلوهنمایی رخ میدهد که داستانش ظرفیت جذب مخاطب را پیدا نکرده باشد. این را کارگردان فیلم زودتر از هر کس دیگری متوجه خواهد شد و بدیهیست که تمهیدی برایش خواهد اندیشید و سادهترین تمهید میتواند همین جلوهنمایی باشد. تمهیدی که حقیقی برای پوشانیدن این عیب ذاتی اژدها… (تماشاگرناپسند بودن فیلم) اندیشیده، چیز خاصی نیست و بعضیها را همواره فریفتهی خود ساخته است: پرداختن به فرم. هرچند که این فرمگرایی باعث شده اژدها به جای اینکه وارد ذهن تماشاگر شده و جا خوش کند، از ذهنش خارج شود. دقیقاً با پایان فیلم.
****
اژها وارد میشود (مانی حقیقی)
چند دقیقه زیر آبشار نفست را حبس کن
شاهین شجریکهن/ فیلم
فیلم تازهی مانی حقیقی در هیچ یک از قالبها و الگوهای شناختهشده و رایج در سینمای ایران جای نمیگیرد و یکسره راه خودش را میرود. گذشته از اینکه موضوع و داستان فیلم نامتعارف است، لحنی عجیب و کاملاً ابتکاری برای روایت انتخاب شده که حالوهوایی رها و بیقید به فیلم میدهد؛ حالا این میزان رهایی و آشناییزدایی ممکن است به ذائقهی عدهای خوش نیاید و بهخصوص قدیمیترها را که به اصول و قواعد آشنای سینمای کلاسیک یا الگوهای تثبیتشده و پرکاربرد وطنی عادت کردهاند از دایرهی درک و دوست داشتن فیلم دور کند. اما به هر حال اژدها… از آن تجربههای دلپذیری است که سینمای ایران بهشدت به آنها نیاز دارد.
مهمترین ویژگی اژدها… این است که ادعای جدیت را با جفنگترین لحن ممکن در هم آمیخته و معجونی از واقعیت و دروغ (مستندات و جعلیات) پیش روی مخاطب میگذارد که در سراسر فیلم هیچ دلالتی برای رد یا اثباتش وجود ندارد. فقط از روی طولوعرض ادعاهای مطرحشده در فیلم است که میتوان با اطمینان از اصالت نداشتنشان حرف زد: از موضوع پیدا کردن صندوقچهای اسرارآمیز در جریان ترکیدگی یک لولهی آب هم جفنگتر ایدهای سراغ دارید؟ برای تدریس مکگافین در کلاسهای فهم سینما، نمونه از این بهتر میخواهید؟ جالب اینجاست که حقیقی این ایدهی سراپا جعلی و پریانی را چنان با جدیت روایت میکند و با ارائهی مستندات در اثباتش میکوشد که مخاطب در لحظاتی دچار تردید میشود و یک قصهی مدل برادران گریم را به جای واقعیتی نویافته میپذیرد. به این اضافه کنید زمینهسازیهای بدون دنبالهی فیلم را که کاملاً آگاهانه و حتی سرخوشانه در لابهلای فیلم تعبیه شدهاند؛ مثلاً موسیقی حجیم و نامتعارف فیلم با آن آواهای شوم و دنبالهدار قرار است چه حسی از وحشت را منتقل کند؟ بچهای که انگار از دل داستانهای ادگار آلن پو آمده و – به سیاق کلیشهی مشهور روایات گوتیک – مادرش هم سر زا رفته است نشاندهندهی کدام تکه از کدام طلسم است؟ ملکوت بهرام صادقی چه ربطی به کشتی نفرینشدهای دارد که معادل قصر کافکا است؟ نوشتههای روی دیوار و ایدهی همسانی دستخطها دیگر چیست؟
راستش این نکته که هزاران پرسش و ابهام از دل یک فیلم نود دقیقهای بیرون کشیده میشود برای هر فیلمی نقطهی ضعف است و دال بر نامیزان بودنش، اما در این مورد خاص اصلاً هدف فیلمساز این بوده که صندوقچهی کذاییاش را با انبوهی ابهام و تردید و تناقض و البته اشارات بیمعنا پر کند و بعد هم با لحنی جدی از تماشاگرانش تقاضا کند که در این صندوقچه دنبال واقعیتی محترم و قابلاتکا بگردند. از چنین فیلمی نباید انتظار داشت که هر گره را با دقتی مکانیکی در جای خود بکارد و سه قدم جلوتر هم باز کند. انتظار روایتی معقول و منطقی از کارگردانی که اژدها… میسازد مثل این است که از کیارستمی توقع صحنههای اکشن داشته باشیم! او سرخوشانه مشغول بازی است و از تماشاگرش هم انتظار دارد که اگر دلودماغ مشارکت در این بازی را ندارد، لااقل با اخمهای گرهکرده به خردهگیری و چونوچرای منطقی هم ننشیند.
سالانه دهها (و اگر همینطور تصاعدی پیش برویم، صدها) فیلم در سینمای ایران ساخته میشود که نصف بیشترشان دورریزند و برای مصارفی جز بحث و تفکر و تدقیق تولید شدهاند. از بین سایرین، اغلب فیلمها به یک جریان تثبیتشده وابستهاند؛ یا برای پسند سفارشدهندهی دولتی ساخته میشوند، یا برای فتح گیشه و یا به نیت صید جوایز جشنوارههای جهانی. از نظر ژانر و قالب و لحن هم تقریباً همهی فیلمها را میتوان در یکی از چند دستهی ملودرام، کمدی، درام خانوادگی و جنگی قرار داد و تکوتوک هم فیلم معمایی و کودک و تاریخی داریم. حالا به کجای دنیا برمیخورد که این یک فیلم را به همین شکلی که هست قبول کنیم و اجازه بدهیم سالی یک فیلم هم در سینمای ایران برای بازی دادن تماشاگر ساخته شود؟ شاید از این به بعد به ویترین فقیر ژانرها و قالبهای سینماییمان، ژانر «سر کاری» هم اضافه شد و یک ژانر جلو افتادیم!
****
گزارش تولید اژدها وارد مى شود ساخته مانی حقیقی:
فیلمبردارى “اژدها وارد مى شود” اوایل بهمن ماه سال گذشته در جزیره قشم آغاز شد و پس از دو ماه نیم فیلمبردارى اواسط فروردین ماه امسال به پایان رسید.
نام فیلم در ابتدا “شن، جن، ین” نام داشت که پس از فیلمبردارى به “اژدها وارد مى شود” تغییر نام داد. ماجرای تغییر نام این فیلم از این قرار است که بخشی که مربوط به این نام در فیلمنامه بود حذف شد و همین باعث تغییر نام فیلمنامه شد. یکى از نقاط قوت فیلم طراحى صحنه فوق العاده آن است که مى تواند مورد توجه قرار بگیرد. همچنین بازى همایون غنى زاده کارگردان مطرح تئاتر در فیلم از نکات قابل توجه است.
فیلم در سکوت کامل خبرى و بدون منتشر شدن عکسى فیلمبردارى شد. مانی حقیقی دلیلش برای ساخت “اژدها وارد می شود” در سکوت خبری را اینطور توضیح می دهد: علت اینکه راجع به فیلم حرف نزدم این است که تماشاگر از صفر و بدون پیش داوری به تماشای این فیلم بنشیند. دوست دارم ببینم وقتی راجع به فیلمی صحبتی نشده و پیش زمینه ای درباره آن وجود ندارد چه تاثیری روی تماشاگر می گذارد.
مانی حقیقی که بعد از “اژدها وارد می شود” ساخت “۵۰ کیلو آلبالو” را به پایان رساند. او درباره شباهت و تفاوت این دو فیلم می گوید: این دو فیلم تفاوت های زیادی با هم دارند . طبیعتاً فیلمنامه هر دو را من نوشتم اما فکر می کنم پیدا کردن این نقاط مشترک شان برای کسی غیر از خودم سخت باشد.
طبق شنیده ها فیلم “اژدها وارد مى شود” به شدت مورد توجه هیأت انتخاب قرار گرفته و به احتمال فراوان در بخش سوداى سیمرغ حضور خواهد داشت.
عوامل فیلم اژدها وارد مى شود:
نویسنده و کارگردان: مانى حقیقى، تهیه کننده: مانى حقیقى، مدیر فیلمبردارى: هومن بهمنش، صدابردار: داریوش صادقپور، صداگذار: امیرحسین قاسمى، تدوین: هایده صفى یارى، موسیقى: کریستف رضاعى، عکاس: عباس کوثرى
بازیگران: امیر جدیدى، همایون غنى زاده، احسان گودرزى، کیانا تجمل، نادر فلاح، على باقرى
خلاصه داستان اژدها وارد مى شود ساخته مانی حقیقی:
دوم بهمن ماه ١٣۴٣ است ، یک شورلت نارنجى رنگ از قبرستان باستانى مى گذرد و به سمت کشتى به خاک نشسته اى مى راند. داخل کشتى یک زندانى تبعیدى حلق آویز شده ، روى دیوارهاى کشتى خاطرات روزانه اش را نوشته بود . آیا این نوشته ها به کاراگاه حفیظى کمک
خواهند کرد تا بفهمد چرا سالها است کسى مرده اش را در این قبرستان دفن نکرده است؟
58 نظر
ستاره پسیانی راد
با سلام
اتفاقاً بر خلاف نظر آقای شاپور عظیمی این تنها فیلمی در جشنواره بود که در ذهن من جا خوش کرده و از دیشب که فیلم را دیدم ذهنم درگیر با مسائل فیلم است. و همین الان داشتم در مورد مکانها و اتفاقات فیلم در اینترنت سرچ می کردم. نظر آقای عظیمی را اصلاً قبول ندارم.
ریحانه خزعلی
از دیشب که فیلمو دیدم همش فکرم درگیرشه و همش دارم تو اینترنت مکان های فیلمو سرچ میکنم فیلمی ک من بیننده عام رو تا این حد درگیر خودش کرده نشون میده ک صد در صد فیلم قوی و با محتوایی بوده
کامیار
فیلم فوق العاده ای بود واقعا معرکه بود دم آقای حقیقی گرم
ناشناس
فیلم عالی و بینظیر تو ایران
ary
بی نظیر بود
هنوز ذهنم درگیرشه
مهیار
نظر جناب عظیمی محترم است ، اما منم اژدها وارد میشود را بسیار پسندیدم و از نظر من بهترین فیلم همراه با سلیقه بنده بود ، از حق نگذریم ابد و یک روز هم فیلمی زیبا بود ولی وقتی عمیق و عمیق تر به اژدها وارد میشود بنگریم خواهیم دید در ژرفای وجودی این فیلم حرف هایی سنگین نهفته است و شاید ذهن تخیل گرا و تحلیل گر اینجانب اینگونه می پندارد . سپاس از استاد مانی حقیقی و تیم بوجود آورنده این فیلم زیبا ، خسته نباشی .
ارزو
بنظرم فیلم عالی بود.اصلا حرفهای اقای عظیمی رو قبول ندارم
آزاده
من هنوز فیلم رو ندیدم، ولی دو تا از دوستانم که فیلم رو دیدن ، این فیلم رو یکی از بهترین فیلمهای ایرانی می دونستن، می گفتن که کل تماشاگران میخکوب شده بودن، با این حساب منم بی صبرانه منتظر اکران اون هستم تا یه تجربه جدید بین همه فیلم های پر از بدبختی و نا امیدی ایران داشته باشم
ع.ک
یادداشت آقای شاهین شجریکهن یکی از بهترین یادداشت ها برای این فیلم بود. مرسی
ه.ا
عااااااالی بود واقعا بیننده رو تحث تاثیر خودش قرار میده و هر چی به اخر فیلم میرسیم هیجانش بیشتر میشه…
الما
من فیلم تو جشنواره فیلم برلین دیدم . به نظر من یکی از بهترین فیلم های چند سال اخیر سینما ایران بود .
مرجان
یکی از بهترین فیلمهای ایرانی بود که تو چند سال اخیر دیدم و واقعا لذت بردم و علی رغم کار زیاد و شلوغی جشنواره و … سه بار این فیلم رو در جشنواره دیدم و لذت بردم
امید
ساده و بی ریا بگم که بر اساس تجربهی تاریخیمون تقریبا مطمئنم در متوسط عمر هر ایرانی ممکنه فقط یک فیلم با خصوصیاتِ اژدها… ساخته بشه و بنابراین عجیب نیست که خیلیها رو مثل آقای عظیمی و دوستان دیگری که فقط از زاویهی دید محدود خودشون فیلم میبینن گیج کرده باشه. اونایی که فیلمُ دیدن میدونن که در آغاز فیلم نوشته شده این فیلم «بر اساس یک داستان واقعی» ساخته شده. شاید به خاطر همین تکجمله، خیلیها خیمه زدن روی گوگل و دارن دنبال شاهین حداد و حفیظی و سمیعی و الماس و چارکی واقعی میگردن، غافل از اینکه «همه چیز تو قبر حلیمهست». مانی حقیقی در نشست خبری این فیلم گفته بود «اگر این فیلم را تا آخر به دقت نگاه کنید داستان آن را میفهمید.» کاش دوستانی مثل آقای عظیمی تا پایان تیتراژ در سالن میماندند چراکه «کسی رازِ مرا داند که از این رو به آن رویم بگرداند…»
مهران
متاسفانه من هنوز این فیلم رو ندیدم، امیدوارم خیلی زود به سینمای شهرم بیاد و ببینمش، ولی قبل از اینکه این فیلم رو ببینم آننس فیلم رو تو یکی از شبکه ها دیدم، به نظرم فیلمی کاملا متفاوت با بقیه فیلمای ایرانی اومد فیلمی با موضوعی به نظر جذاب و مسحور کننده، با قاب های تصویر اغوا کننده و طراحی صحنه جالب و از همه مهمتر روایت جالبش از یه موضوع که نمی دونم واقعیه یا که خیالی
می خوام به منتقدایی منجمله اقای عظیمی بگم که فیلمی که یه تماشاگری مثل من که زیاد اهل فیلمای ایرانی نیست فقط با آننس فیلم جذب فیلم می شه و میره کلید واژه های فیلمی رو که هنوز ندیده رو سرچ می کنه تا درباره موضوع فیلم بیشتر بفهمه
آیا این نشون نمیده که آقای حقیقی تو کارش که شما مدعی شدید این فیلم جذب کننده ی تماشاگر نیست و ایشون فقط واسه دل خودش ساخته موفق بوده؟!
من که فکر می کنم خیلی موفق بوده
امیدوارم با دیدن کامل این فیلم هم همین نظر رو داشته باشم و حس ماورایی و سو رئالی و توام با توهم و واقعیت رو که کارگردانها و نویسندگان فیلمای ایرانی حتی ورود نکردن رو داشته باشم
مهسا
فیلم بسیار قوى ای بود ذهن رو درگیر خودش می کرد و اکثر کسانی از سالن بیرون می آمدن دچار ابهام بوىند و تفسیرهای متفاوتی داشتند
عالی بود
مریم
فیلم رو ندیدم اما از تبلیغاتی که شده میشه حدس زد که چقدر این فیلم جالب و قشنگه مخصوصا براساس یک داستان واقعی. .مانی حقیقی هم از بازی هم از فیلمهایی که ساخته ای متشکر وخسته نباشی
سینا
فوق العاده، بسیار بالاتر از سطح سینمای کنونی ایران و فیلم هایی که فقط برای گرفتن جایزه ساخته میشن. نقد های بالا بیشتر شبیه تسویه حساب های رایج برای کوباندن اندیشه ها و سبک ها نو هست. نقد آقای کیارش خوشباش رو پیشنهاد میدم. البته نه اینکه کاملا باهاش وافق باشم. ولی مانی حقیقی وقتی فیلمی رو توی سکوت خبری میسازه میخواد که بیننده خودش به فکر فرو بره و از ظن خود با فیلمش یار بشه. واقعا ارزش چند با دیدن و فکر کردن رو داره این فیلم. همونطور که گفتم نقد کیارش خوشباش میتونه بعد از اینکه فیلمو بار اول دیدید یه ایده هایی بهتون بده در مورد داستان فیلم نه مثل نقد های دوستان عزیزی که ظاهرا خودشون هم چیزی از فیلم نفهمیدن و زحمت فکر کردن هم به خودشون ندادند.
شیدا
پیشنهاد میکنم این نقد رو هم بخونید، بسیار کامل و جزئیه:
http://www.salamcinama.ir/naghd/article/494/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%DA%98%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF-A-dragon-arrives-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%DA%98%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF
مونا
فیلم کلا سره کاری بود .. از اون جدیت بازجویی ادم فکر میکرد یک اتفاق مهم یا به نتیجه مهم میرسیم فقط اقای حقیقی از بازیگران معروف برای به کرسی نشاندن فیلم بی سروته مایه گذاشت … ضمن اینکه فیلم کاملا حالت فیلمهای غربی دهه ۷۰ -۸۰ را داشت اوجایی که دوست کیوان که زلزله نگار بود با زیریرن سفید واستاده بود و باید زمین را بکنه تا بفهمه چه خبره .. طرز ایستادنش و زاویه دوربین برای نشان دادن کارازماتیک بودن شخصیت همش ترفند های سبک غربی هست.. اما در مورد اینکه موضوع کمی رمز الود و شاید ترسناک جلوه میکند بدون اینکه درون مایه تکراری از روح و جن باشه کلا موفق عمل کرده یه فضا و موضوع جدیدی را تونسته به تصویر بکشه.
ب.م
از وقتی فیلم رو دیدم ذهنم خیلی درگیرش شده، و واقعا متوجه نشدم آه این داستان واقعی بود یا نه
بابک
فقط یک کلام. : عالی بود
ساسان
فیلم رو با همسرم دیدیم… به نظرم فیلم خوبى بود… نظر منتقدان عزیز مغرضانه است و میتونم بگم که ازاین دوستان منتقد واقعا نا امید شدم
مجیده
فیلم فوق العاده بود موزیک هم عالییییی بود صحنه ها جادویی بودن همه چیز باورپذیر بود تا اومدم خونه و دنبال کشتی شکسته و قبرستون پرتغالیا می گردم ولی نمیتونم چیزی پیدا کنم بعد الان که دارم میبینم واقعا چه جوری اون همه دروغ چجوری باورپذیر برام جلوه کرده که با حدت و هیجان تو تاکسی گوشه های فیلم رو کنار هم گذاشتیم تا جواب پیدا کنیم خخخ ولی دست مریزاد داشت واقعا کار تکی بود البته یخورده از ریل خارج شد و بعضی گوشه های فیلم هنوز جواب داده نشد اگر بر اساس یک داستان واقعی بوده کدوم قسمت فیلم واقعی بوده کدوم قسمت تخیلی بوده من هنوز نمی فهمم چرا تسخیر شده ها آلمانی حرف می زدن آیا اگر موجودی در کار نبوده پس شهرزاد قصه چرا میگه از خاک یه حیوون در آوردن پس شهرزاد هم تخیلیه اصلا چی راسته چی دروغ یه سر کار گذاری جالب و هیجان انگیز بود من که راضی راضی هستم هنرپیشه ها عالی بودن
ارزش دیدن داره حتی بیشتر از یه بار
مسعود رحيمي
فیلم زیبایی بود واقعا از این سبک فیلم ها در سینماهای ما کم هست و همینطور فیلم های اکشن الان بیشتر فیلم ها اجتماعی شده یا به این دلیل که هزینه های ساخت فیلم های اینطور و اکشن گران تموم میشه بیشتر کارگردانان سعی میکنند فیلم های ارزان قیمت بسازند و بیشتر به مسائل اجتماعی وارد میشوند ولی در کل میشه گفت این فیلم با سبک جالبی اومد جلو و البته که میتونست اکشن تر وجالب تر باشه ولی با این وجود مخاطب پسند بود چرا که مردم با این فیلم ها کم اشنا هستند یا اکثر فیلم ها اجتماعی هستند و یا کمدی که البته کمدی ها هم خنده دار نیستن بخاطر همین هست که این فیلم مورد استقبال قرار میگیره و به نوعی خودش رو تو ذهن مخاطب جا میکنه مثل ندیدن چهره اون اژدها که چه شکلی بود
و…
عباس
به نظر بنده این فیلم یکی از بهترین فیلم هایی بود که تو این ده ساخته شده بودو هر چند که بینندگان نظرات متفاوتی در مورد این فیلم داشتن . ولی هر کسی این فیلم رو نبین شاید ضرر کرده باشه
عرفان
به نظرم فیلم اقای حقیقی شاید کمبود های مطرحی داشته باشه به عنوان مثال. یکیش اینه که بیننده با یه بار دیدن نمیتونه کل ماجرا فیلم بفهمع و باید چند بار دیدن و به نظرم اگه سیدی فیلم بعد از اکران سینما دربیاد قطعا بازخورد بیشتری نسبت به سیننا داره در کل فیلم اقای حقیقی. نمره قابل قبولی میگیره و نکنه جالب اینه که این فیلم با ادغام چند ژانر مختلف درست. شده
نجم الدین
خدای من ، فیلم ، فیلم ، فیلم . اسمش روشه .. اگه اخرش عروسی داشت یا یه روحانی میومد توی قبرستون و همه چی اوکی میشد و الماس گریه کنان نوه ش رو می بوسید و بزرگ میکرد منتقدا میومدن میگفتن فیلم تاثیر گذاری بود؟ یا می فرمودن تماشاگرا هنوز ذهنشون درگیر ه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه چهار چوب درست کردیم خودمون توش گیر کردیم . هر کی هم بخاد یه ذره بزنه بیرون باید جلوشو بگیرم !!؟!! رسوایی بسازید اقا .. رسوااااااااااااااااااااااااااااااییی
سهى
فیلم خیلى خوب بود و بخصوص اینکه روایت مستند فیلم کاملا موازی و هم ریتم بود با خود قصه! عالى بود
کاظمی پور
فیلم واقعا عالی بود.دم اقای حقیقی گرم.سینمای ما به این فیلما احتیاج داره نه یه سری فیلمای مزخرف که بصورت مافیا ساخته میشه و کاملن زرد
لیلا حیدری
اگه ببینده بخواد به کارگردان اعتماد کنه و باور کنه که این فیلم واقعیه مطمئنن این فیلم میتونه بیش از اندازه براش جذاب باشه و اونو به سمت خودش بکشونه از نظر من قشنگیه این فیلم به مستنداتی که نشون میده اونقدر معتبر نیس که هیچ جای شکی نذاره و از طرفی میتونه واقعی باشه وبنظر من همینه که باعث میشه فیلم فوق العاده باشه.گذشته از اینا فضا سازی و دیالوگای جدید و قشنگی که تو فیلم بود به اندازه ی کافی این فیلمو منحصر به فرد میکرد من که خوشحال شدم از تجربه کردن این فیلم
کامران
من نمیفهمم چرا اگر فیلمی را نمی فهمیم باید از آن تعریف کنیم؟؟؟واقعا هدف از ساخت چنین فیلم بی مایه ای چه بوده؟؟؟؟چرا ملت جوگیری هستیم که هرکسی از چیزی تعریف کرد ماهم پرچمدار میشویم که بله فلان فیلم شاهکاری در سینمای ایران است!!!چرا انقدر نادان شده ایم…آقا یا خانمی که ادعا میکنی این فیلم شاهکار است…این فیلم پر است از گره ها و معماهای مجهول و بی اساس که فقط ذهن مخاطبش را درگیر میکنه و در پایان جواب هیچ سوالی رو نمیده تا وقتی چراغ سالن روشن شد و بیرون امدیم بگوییم فیلم سنگینی بود، چرا که خیلی از مفاهیم و لایه های درونی اش را نفهمیدم…اژدها….فیلمی است که مخاطبش را نادیده میگیرد و فقط داستان خود را به بدترین شکل روایت میکند
نگین
دلیل این که انقدر مورد نقد واقع شده رو نمیدونم
ولی خودم به شخصه مطمینم یکی از بهترین پیچیده ترین خوش ساخت ترین و تاثیر گذارترین فیلم هایی بود که تا حالا دیدم و وافعا از سینمای ایران بعید بود و من به کارگردانس افتخار کردم!
توی این ۱۱۰ دقیقه من با فیلم ترسیدم خندیدم و حتی گریه کردم…
رها
وای از دست این روشنفکر نماها.خود مانی حقیقی گفته فیلنامه خوبی نداشتم و فقط فیلمو دراوردم.قبول دارم لوکیشنها.موزیک و بازیا خوب بود ولی در کل فیلم بدی بود.
آرش
بسیار زیبا و جسورانه ساخته شده و دیدنش تجربهء لذت بخشی بود، و مانی حقیقی هم به جرگهء فیلمسازان نامتعارف و غیر قابل پیشبینی سینما پیوست. واقعا چه قرابتی ست ببن پنجاه کیلو آلبالو و اژدها وارد میشود؟!
بهر حال دوست دارم نوه ابراهیم گلستان و فرزند زنده یاد نعمت حقیقی، راه اژدها رو ادامه بده بجای ورود به دنیای میوه و تره بار!
امیر
فیلم فوق العاده ای بود که تا بحال شبیه اون رو در سینمای ایران ندیدیم یا بهتر بگم کم دیدیم فیلم محسور کننده که تماشگر رو سوق میداد در دل حادثه داستان طوری که وقتی از سینما بیرون میای مطمئن نیستی فیلم دیدی یا خودت یکی از اون سه نفر بودی فیلم فرای سینما گیشه ای و کلی حرف برای گفتن داره حتما ببینید اونم دوبار
آرزو
به نظر من فیلم بسیار عالی بود ، تا حالا تو سینما ایران این سبک فیلم رو ننداشتیم ، و اینکه فیلم داستان متفائتی دارد و یه کپی با چند تا بازیگر کمدی نیست که فقط به فکر گیشه باشه
ع
فیلم عالی بود
عالی
ذهنم واقعا درگیرشه
دوشو برم خودم بسازم!
کارگردانی محشری داشت این فیلم
فاطمه
سلام راستش فیلم کاملا پرمغز و جذاب بود ولی مشکل اینجاست که فیلم با کلی سوال تو ذهن بیننده تموم میشه اگه کسی متوجه شد که بالاخره اخرش چیشد بگه لطفا مرسی
ارزو
به عنوان یه ادم معمولی رفته بودم یه فیلم ببینم و چند ساعتی از روزمرگی دنیا و زندگی دور باشم رفتم و با یه فیلم غیر متعارف بیدرو پیکر و مبهم و بی ارزش روبرو شدم به فقط نیم ساعتی باید بگذره که بفهمی چی به چیه وسطای فیلم کسایی میان که نمیفهمی به فیلم اصلی واقعا چه ربطی دارن بیشتر شبیه یه مستند بود تا فیلم . لطفا اقای حقیقی اگه میخوان یه فیلم متفاوت رو بسازن برا کسایی هم اکرانش کنن که دنبال یه فیلمنامه متفاوت هستند نه یه کارگر که میخواد چند ساعتی با دوستش خوش باشه بره برا منتقدا و فیلمسازا این فیلم رو نمایش بده نه عوام مردم با نظر اقای عظیمی صد درصد موافق هستم
پیمان
فیلم را دیشب دیدیم؛ به اتفاق عیال؛ که بد جور شیفته اش شده. اما نظر من، که به شناسنامه دار بودن اعتقاد دارم، به نظر نقادانه فوق، نزدیک تره. اگر صحبتی از حقیقی بودن داستان فیلم نمی شد، می شد به عنوان یک کار سورئال و نماد پرداز و چند لایه نمره خوبی هم بدان داد. ولی در یک ‘گزارش’، چنین فضایی فقط به ‘خرافه’ می انجامد. این خلط فضا ها، همان ‘سر کار گذاشتن’ تماشاگر است. صدور شناسنامه ای درست و حسابی و ممهور به مهر ثبت احوال برای شخصیتی ذهنی.
مینو
فیلم خیلی خوبی بود. دوستش داشتم. محو طراحی صحنه و موسیقیش شدم. به چند بار دیدن هم می ارزه.
ناشناس
فیلمی که در شهر ما تماشاگر رو میخکوب کنه باید به سازندش آفرین گفت.
پریسا
واقعا در یک کلام عالی بود مدتها بود دلم میخواست یه فیلم متفاوت ببینم من امشب این فیلم رو دیدم واقعا دوست دارم یه بار دیگه ببینم واقعا باید بگم اقای حقیقی خسته نباشید عالی بود
سیروس
فیلم دارای طراحی صحنه و دکوپاز خوبیست و بازی بازیگران قابل قبولست .اما به دلیل فیلمنامه ی ضعیف و نوع روایت فیلم در نهایت راضی کننده نیست . هر فیلم سینمایی باید یا سرگرم کننده باشد یا پیامی داشنه باشد و چه بهتر که هم پیام داشته باشد و هم سرگرم کننده باشد . این فیلم نه حال کسی را خوب میکند و نه حرف خاصی دارد. گارد روشنفکرانه ی فیلم این را به ما القا میکند که اگر از فیلم تعریف و تمجید کنیم ما هم روشنفکریم در غیر اینصورت ما از عوام هستیم .فیلمساز اگر حرف پیچیده ای هم دارد باید انرا با سادگی بیان کند . سبک جدید اوردن و خلاقیت باید در کنار سادگی باشد .نه اینکه پیام و حرف فیلم در ادای روشنفکری و کنجکاوی بیش از حد گم شود.فیلم نه حال ما را خوش میکند و نه چیزی به ما اضافه میکند .فیلمساز که قرار نیست با تماشاگرکشتی بگیرد.هنر باید همانند غزلهای سعدی ساده و شیوا و عمیق باشه .
محمد
فیلم نامه یک دست و روان نوشته نشده اکر کارکردان خواسته ذهن مخاطب را به جالش بکشد بنظرم موفق نبوده و با استفاده از نما دها که یکى بس از دیکرى بصورت کلیشه اى به تصویر کشیده شده است نتوانسته منظورش را انتقال نماید شاید اکر فیلم کاملا مستند قابل درک می بود بهر حال با دیدن این فیلم هیج درک درستى از فیلم دستکیرم نشد امیدوارم اقای حقیقی در فیلم هاى اینده دجار این همه هذیان فکر دجار نشوند
نازی
یکی به من بگه چی شد؟!؟!من هنوز هنگم.یعنی خیلی سنگین بود؟خخخ.فکر کنم همه میخکوب بودن منتظر بودن اژدها بیاد بیرون ملاقاتش کنن
علیرضا
من امشب این فیلم رو دیدم. از سبک فیلم خوشم اکمد. آمیزه ای از فیلم و مستند. ظاهرا فیلم در ژانر وحشت ساخته شده بود. ولی یک قسمت فیلم که صدای کیوان پخش میشد که مدعی بود اون اژدها رو سالها بعد در تهران دیده ولی بی رمق و فرسوده بوده فهمش خیلی سنگین بود. با لااقل من نفهمیدم.
محمد
به نظر من فیلمه جذابی بود و از دیدنش لذت بردم و در اولین رسالت سینما به نظر بنده یعنی سرگرمی موفق ظاهر شده است.
فیلم به نظر بنده منتقدان فیلم های درام و واقع گرا که در چارچوب های سینمایی آکادمیک می اندیشند از عهده ی تحلیل و نقد یک فیلم غیر واقع گرایانه و به نظر بنده نمادگرا بر نخواهند آمد همانطور در نقد آقای عظیمی و فراستی و سایر هم قطارانشان دیده ایم . اما منتقدانی تیز بین تر که مرز خیال و نماد را از واقعیت به خوبی تمییز می دهند مانند نقد زیبا و هوشمندانه ی آقای کیارش خوشباش که به نظر بنده به خوبی از پس تحلیل این فیلم برآمد و با موشکافی استادانه مفاهیم ارزشمند پنهان در پس فیلم را نمایان ساخت.
در کل به نظر بنده اژدها وارد میشود فیلمی نوآورانه و جذاب در این برهوت خلاقیت در سینمای ایران مانند واحه ای آباد تشنگان سینمای متفاوت را سیراب می کند و حرف هایی جدی و ارزشی در لایه های آن مستتر است که این اثر را به یک شاهکار در سینمای ایران بدل می کند.
سروش
قشنگ نبود
متین
فیلمش خوب بود چند برداشت میشه ازش کرد به نظر من چون این فیلم نشونده مکانی دور افتادس که یه سری آدم بومی اونجا که با یه سری آیین جادویی که منتقدین این فیلم اونو رئالیسم جادویی میگن و این تو کشور ما تاریخی هزاران ساله داره اگه دقت کرده باشین اون زن بومی تو اون مراسم به کاراگاه یه چیزی میده میگه تا نکشی حرفامو نمیفهمی. و این که اون آدمی که ریش و مویی ژولیده داشت آبی میاره که به هر سه اون اشخاص و کارگران هندی میده تو اون آب قطعا چیزی ریخته و خودش هم از آب نمیخوره. اون کارگری که میوفته تو چاه میاد آلمانی اون اژدهارو توصیف میکنه و یا اون پدر الماس که تو مراسم خودشو خونی کرده بود داشت میرغصید بعد اون کاراگاه آخر فیلم اون شترو دید اومد خونه فرد بومه گفت پیغامم بهت رسید منتظرت بودم خلاصه در تاریخ ما کسانی بودند که از چیز هایی برای رفتن در حالت خلسه و ارتباط با دنیایی دیگر استفاده میکردند.
اشكان
من اصلا کاری ندارم فیلم خوبی بود یا بد بود
فقط یکی بگه اون همه اسم الکی روی تیتراژ پایانی آخر فیلم یعنی چی؟
یعنی چی با تشکر از کیوان حداد و بابک ساکت؟
پریسا
فیلمی عالی و منحصر بفرد
مهرنوش
من نتایج خواندن نقدها و همچنین نظر خودم رو در مورد این فیلم بیان میکنم. بر خلاف گفته خود مانی حقیقی این فیلم نمادین و استعاری است.
در این فیلم کشتی به گل نشسته نماد جامعه دهه چهل ایرانه، مردم خرافه زده و سنتی جزیره هم نمادی از مردم ایران در آن روزگار، روشنفکر مارکسیست کشته شده توسط الماس نماد درگیری سنت و مدرنیته، والیه فرزند نا مشروع مارکسیسم و سنت در این فیلم هست و زنده ماندن او تا زمان حال نشان موجودیت سوسیالیزم اسلامی بعد از انقلاب هست که چهل ساله بر اقتصاد و جامعه ما سایه داره، کشته شدن پدر خوانده و فرزند والیه هم استعاره از، از بین رفتن افراد موثر در ایجاد این سوسیالیزم اسلامی در اتفاقات بعد از انقلاب داره، اژدها نماد قدرت کشور ایران هست که در زیر خاک کشتی به گل نشسته مدفون است و با مرگ فرزندان ایران به غرش در میآید و اثر این زلزله محدود به همان مکان هست، جوان هایی با تیپهای شاعرانه و عاشق پیشه(کیوان) و علمی و عملگرا (بهنام) و روشنفکر و البته امنیتی و سیاسی (حفیظی) به دنبال کشف این اژدهای خفته هستند. ساواک که همان ساواک است و دستگاه سرکوب که از کشف و ظهور اژدها جلوگیری میکنه، و در آخر کیوان هست که میگه ۲۰ سال بعد یعنی در دهه ۶۰، اژدها رو در تهران میبینه که از زیر خاک درش آوردن (نماد انقلاب) اما معلوم نیست چه بلایی سرش آوردن که آسیب دیده و داغون فقط سکوت کرده که این هم نمادی از دهه ۶۰ و اتفاقات بعد از انقلاب میتونه باشه. دستیاران جوان مانی که در آخر فیلم و در دهه ۹۰ به دنبال کشف ماجرا و یافتن دوباره اژدها هستند.
انتقاد من به این فیلم اصرار مانی بر واقعی بودن داستان و مصاحبه با افراد سیاسی هست که به این فیلم ضربه زده.
نقل قول از آقایی به نام احمد در سایت نقد فارسی( چون این نقد رو قبول دارم کاملا خودمم نقل قول کردم!)
ناشناس
این فیلم تونست مخاطب رو میخکوب کنه، مجبورش کنه تمام روز به فیلم فکر کنه و بالاخره فیلمی ساخته با فیلمبرداری و موسیقی فوق العاده خوب و به دور از کلیشه های سینما و برای کسایی که به کلیشه ها عادت کردن و چیز دیگه ای رو نمیتونن تحمل کنن دیدن یه همچین فیلمی مسلما سخته! اما واقعیت اینه مردم از این تجربه ی جدید لذت بردند این تجربه ی معمایی و سورئال!
یلدا
درسته این فیلم قشنگ بود تونست من و میخکوب کنه و مجبور کنه که تا اخرش نگاه کنم که بفهمم بالاخره راز این قبرستون چیه؟ ولی من هیچی نفهمیدم
اگه این فیلم واقعیت داره و همچین قبرستونی هم هست خوب پس رازش چیه؟ این وسط شتر چی میگه؟
فرشید
همین الان فیلم رو دیدم ذهنم رو در گیر کرد برای همین دنبال نقد فیلم دارم می گردم . ایا این موفقیت برای کارگردان نیست؟
محیا
چقد خوب بود
همین که گیجمون کرد واقعیته عالی بود:-)
ناشناس
چه فیلم مزخرف و مسخره ای بوووود چی بود این
از اول فیلم سوتی بود تا آخر فیلم
یعنی اونایی که میگن بی نظیر بود و چیزای دیگه دقیقا چه برداشتی از فیلم کردن
خیلی از ابهامات فیلم رو رفع نکردن خیلی چرت و بیخود تموم شد میخواست دقیقا چیو نشون بده که توی قبرستان جنازه دفع میکنی زلزله میاد خب که چی
واااای خیلی مسخره بود خیلی چیزاش بی ربط و نامفهوم بودن
کلی سوتی داشت فیلم