این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به هشتاد وهشتمین دوره جوایز اسکار
بهتر است آکادمی اسکار بسته شود
محمد تقیزاده
مراسم اسکار بیستوهشتم فوریه در حالی در شهر لس آنجلس و با اجرای کریس راک آغاز شد که نتایج جالب و دور از ذهنی نداشت ولی نشان از رویکرد جدید آکادمی اسکار در دهه گذشته و تکمیل نگاه هنری سالهای گذشتهاش داشت. در حالی که اسکار به عنوان ویترین اصلی سینمای صنعتی و سرگرمی ساز امریکا سالهاست از فیلمهای عظیم هالیوودی با جلوههای ویژه پرهزینه و قهرمانهای رویایی و دستنیافتنی آنها حمایت میکند و مدل خاصی از سینمای عامهپسند و قهرمانمحور را در سراسر جهان با این نوع فیلمها اشاعه داده است. فیلمهایی چون بربادرفته ١٩٣٩، بن هور ١٩۵٩، لارنس عربستان ١٩۶٢، اشکها و لبخندها ١٩۶۵، پدر خوانده ١٩٧٢، شکارچی گوزن ١٩٧٨، آمادئوس ١٩٨۴، خارج از آفریقا ١٩٨۵، سکوت برهها ١٩٩١، گلادیاتور ٢٠٠٠، ارباب حلقهها ٢٠٠٣، که همگی برندگان اسکار دهه ٣٠ و۴٠ تا همین اوایل قرن بیست و یکم بودند را به یاد بیاورید که همگی الگوی فیلمهای قهرمان پرور با هزینههای هنگفت را دارند.
حالا چه اتفاقی میافتد که اینقدر نگاه آکادمی اسکار تغییر میکند و فیلمهایی مانند افشاگر ٢٠١۵، مرد پرندهای٢٠١۴، دوازده سال بردگی ٢٠١٣، آرتیست ٢٠١١، مهلکه ٢٠٠٩، که در طبقهبندی فیلمهای مستقل و هنری جای میگیرند برندگان اصلی اسکار و ایجادکننده جریانهای سینمایی جدید در امریکا و جهان میشوند. میتوان سه فرضیه برای این پاسخ در نظر گرفت که به بررسی آن میپردازیم:
یک: جشنواره بینالمللی فیلم کن به عنوان هنریترین فستیوال سینمای جهان هر ساله بر خلاف اسکار توسط هیات داورانی اداره میشود که هر سال از سوی مسوولان این جشنواره و از سراسر جهان انتخاب میشوند که سیاستهای خاص خود را دارند. نگاهی کلی به برندگان بهترین فیلمهای جشنواره کن نشان از آن دارد که هیات برگزارکننده بیشتر به دنبال کشف استعدادهای نو و فیلمسازان خلاق و ایدههای جسورانه هستند و توجهشان معطوف به نگاه جدید در بیان محتواست. این نگاه وقتی آشکارتر میشود که معمولا فیلمهای امریکایی به جشنواره کن راه نمییابند یا اگر هم آثاری مثل فیلمهای دیوید لینچ نخل طلا میگیرند، درونمایه و محتوایی که دارند باعث میشود از جریان سینمای اصلی امریکا یا هالیوود فاصله گرفته باشند. بنابراین احتمال میرود مسوولان آکادمی اسکار تحتتاثیر یا فشار نادیدهگرفتن کن قصد تغییر رویه داشته باشد و کمی روی هنر فیلمها تمرکز کند تا سیاست و سرگرمی.
دو: فرضیه دوم این است که امریکاییها متوجه این نکته شدهاند که تاریخ مصرف سینما با قهرمانهای باورنکردنی تمام شده و این عناصر مناسب فیلمهای انیمیشن است و از آنجایی که خط داستانی آنها شبیه به یکدیگر و با عناصری تکراری است مورد پسند منتقدان و سینماگران حرفهای نیست. از سوی دیگر کیفیت فیلمهای موفق و فیلمهای پرهزینه در گیشه سینمای امریکا پایین آمده و با وجود بزرگانی چون ریدلی اسکات هنوز فقدان فیلمسازان بزرگی مانند ویلیام وایلر احساس میشود.
سه: فرضیه آخر به تغییر نگاه آکادمی اسکار بازمیگردد به طوری که اعضای آکادمی تحت تاثیر جریان یا حتی سیاستهای جدید، تصمیم به تغییر آرای خود دادند و ماحصل آن برنده شدن فیلم مستقلی مانند افشاگر در زمینه بهترین فیلم امسال و نامزد شدن و برگزیده شدن فیلمهای سرگرمکنندهتر و هالیوودیتر مانند از گور برگشته و مکس دیوانه در بخشهای فنیتر اسکار هشتادوهشتم است.
از سوی دیگر بحث داغ «اسکار سفید» صدای بازیگران و فیلمسازان و حتی رییسجمهوری امریکا را درآورد؛ آکادمی اسکار برای دومین سال متوالی تمامی بیست نامزد بخش بازیگری زن و مرد نقش اول و مکمل را از میان بازیگران سفیدپوست انتخاب کرد. اسپایک لی، ویل اسمیت، جادا پینکت اسمیت، ادریس البا، دیوید اویلو، دان چیدل و… از جمله هنرمندانی بودند که برای اعتراض به اسکار سفید در مراسم اسکار ٢٠١۶ شرکت نکردند. امریکا کشوری است که مساله نژادپرستی در آن زنده است و صحبتهای طعنهآمیز کریس راک، لحن و آهنگ مراسم را به خوبی نشان میدهد.
پس از بحثهایی که بر سر اسکار سفید پیش آمد، شریل بون آیساکس، رییس این آکادمی اظهار کرد اعضای آکادمی مناسب جایگاهشان نیستند و آنها را عوض خواهد کرد. روزنامه گاردین این اقدام آیساکس را ریاکاری بیشرمانهای مینامد و مینویسد: «شاید مقصر اصلی آیساکس باشد، او نزدیک ٢۵ سال است ریاست این آکادمی را بر عهده دارد و عضویت در این آکادمی تبدیل به لطیفهای مضحک شده است: همه اعضا سفیدپوست هستند، تعداد زنها، رنگینپوستها، اعضای جوان کم است و چه کسی قبل از رای دادن فیلم را میبیند؟ تقریبا هیچکس. چرا؟ بدین دلیل ساده که اعضای آکادمی اسکار شبیه به اعضای کلاب الیتها در صنعت سرگرمی هستند و از ورود جوانها و خارج از گودیها به جمعشان هراس دارند.»
آیسکاس خود این موضوع را تایید میکند که روند کار این آکادمی بسیار کهنه و قدیمی است و آینه تمامنمای امریکا به شمار میرود و به همین دلیل است که باید در آن بسته شود یا شاید هم بهتر بود سالها پیش ساختار کلی و روند کارش را تغییر میداد. به طور مثال دانشگاهی که ضوابط و قوانین ورود به آن مانند آکادمی اسکار است، با شکست روبهرو میشود.
اعتماد