این مقاله را به اشتراک بگذارید
گفتوگو با لطفالله آجدانی، استاد تاریخ
مشروطه زنده است
لطفالله آجدانی نقدهای جدیای به اجرای پروژه مشروطه خواهی ایرانیان دارد، او معتقد است آشوب طلبی، افراطگرایی توام با خشونت گرایی و قدرت طلبی طبقات اعیان و اشراف مانع از پیشروی دموکراتیزاسیون در مشروطه شد. با این همه از نظر او مشروطیت ایران یک فرآیند در حال شدن است و ایران به جهان مدرن گام گذاشته و از این حیث انقلاب مشروطه نقطه عطفی بازگشت ناپذیر در تاریخ ایرانیان است.لطفالله آجدانی متولد ١٣۴٣ آمل از متخصصان و پژوهشگران شناخته شده تاریخ مشروطه ایران است که آثار فراوانی در این زمینه چون روشنفکران ایران در عصر مشروطیت را نگاشته است:
کارنامه و عملکرد احزاب و گروههای سیاسی مشروطه طلب را در جهت تثبیت و تحکیم نظام حکومتی مشروطه و مشارکت ملت در حکومت و توزیع قدرت سیاسی در یک فرآیند دموکراتیک چگونه ارزیابی میکنید؟
بر اساس مدارک و مستندات تاریخی میتوان گفت که فعالیتهای حزبی عصر مشروطه غالبا با ایجاد جنجال و آشوب طلبی و ایجاد موانع در مسیر تداوم و تکامل جنبش از نهادینه شدن آرمانهای انقلاب و حکومت مشروطه و روند دموکراتیک آن جلوگیری میکرد. غالبا جناحبندی پارلمانی احزاب و دستهبندی نمایندگان به گروههای اقلیت و اکثریت نتیجه و برآیند دستهبندیهای سیاسی نیروهای اجتماعی بیرون از پارلمان نبود. حزب دموکرات که خود را پشتیبان منافع گروههای اجتماعی کشاورزان و پیشه وران و خرده بورژوازی شهری معرفی میکرد، به سبب فقدان توان لازم و کافی آن حزب برای ارتباط موثر با نیروهای اجتماعی نتوانست منعکسکننده و رهبریکننده خواستهها و منافع آنان باشد. افراطیگریهای توام با خشونت گرایی و قدرت طلبی دموکراتها که از گذرگاه غفلت از مصالح و منافع ملی عبور میکرد، عامل مهمی در ناکامی سیاسی و اجتماعی آرمانهای دموکرات حکومت مشروطه بود. در این تراژدی سیاسی و اجتماعی شکل گرفته شده برای دموکراسی اعتدالیون نیز همپای دموکراتها سهیم بودند. درست است که اعتدالیون بر خلاف دموکراتها غالبا معتقد به فعالیتهای سیاسی صلحجویانه بودند، اما فعالیتهای سیاسی آنان نیز بهطور عمده مطابق با اصول پارلمانتاریستی نبود. بیشتر اعضای فرقه اعتدالیون تحت نفوذ و مورد حمایت خوانین و تجار ثروتمند بودند و به اقتضای خواستههای اقلیت صاحب نفوذ و منافع با آنکه اکثریت مجلس را که خانه ملت بود در دست داشتند، اما عملا در جهت حفظ منافع همان اقلیت ثروتمند، خواهان حفظ وضع موجود و توقف انقلاب بودند. اکثریتی در مجلس شکل گرفت که در واقع نماینده خواست و منافع اکثریت جامعه نبود.
یکی از آرمانهای اصلی مشروطیت عدالت خواهی بود؛ مفهومی که چهره اولیه خود را در تلاش برای تاسیس عدالتخانه در صدر مشروطیت نشان داد. انقلاب و حکومت مشروطیت را در راستای تحقق مفهوم و آرمان عدالت چه قدر میتوان موفق یا ناکام دانست؟
عدالت و برابریهای اجتماعی یکی از مهمترین آرمانهای اولیه انقلاب مشروطه به شمار میرفت. آرمانی که این امید را به ویژه در طبقات پایین و محروم اجتماعی بر انگیخته بود که مشروطیت تغییرات اساسی و بنیادی را به دنبال خواهد داشت. یکی از این خواستهای تحولگرایانه بهبود موقعیت و منافع اجتماعی و اقتصادی زارعین و خرده مالکان بود. هر چند در مجلس اول مشروطیت رسم تیول داری برانداخته شد و چنین به نظر رسید که یکی از موانع رشد تولید و سرمایه و یکی از ارکان حاکمیت استبدادی سلطنت در ایران برچیده شد، اما در عمل چنین نبود. نه تنها تغییرات و تحولات بنیادی در جهت بهبود زندگی زارعین و خرده مالکان به وجود نیامد، بلکه نفوذ و قدرت اقتصادیزمین داران بزرگ تقویت و اعتراضات و جنبشهای دهقانی نیز از سوی حکومت و مجلس مشروطه محکوم و سرکوب شد. نمایندگان ملاکین که در مجلس اول ٢١ درصد را شامل میشدند، در مجلس دوم به ٣٠ درصد و در مجلس سوم به ۴٩ درصد افزایش یافت، در حالی که تعداد نمایندگان اصناف بازار که در مجلس اول ٣٧ درصد بودند، در مجلس دوم به ٧ درصد و در مجلس سوم به ۵ درصد کاهش یافت. این تغییر به خوبی نشان میدهد که حکومت مشروطیت در یک انحراف از روند دموکراسی بهشدت زیر سایه نفوذ و قدرت اشرافیت زمیندار قرار گرفت. به اینترتیب اشرافیت زمیندار با در دست گرفتن بخش مهمی و مجلس قانونگذاری مشروطیت به یکی از مهمترین عوامل انحراف و ناکامی مشروطه از بسیاری از آرمانهای اولیه آن و به وجود آمدن بیثباتیهای سیاسی در ایران تبدیل شد. ۵١ سقوط کابینه طی یک دوره ١۴ ساله از اول مرداد ١٢٨۵ تا ١٢٩٩ شمسی یعنی تقریبا هر سه ماه یک سقوط و تغییر کابینه به خوبی منعکسکننده این بیثباتیهاست؛ بیثباتیهایی که از نقش مهمی در تسهیل و تسریع زمینههای روی کار آمدن رضاخان و تشکیل دولت پهلوی در ایران برخوردار بود.
هر چند مشروطیت را یک تجربه ناتمام دانستهاند، اما ارزیابی شما از دستاوردها و اهمیت انقلاب مشروطیت به ویژه از منظر افکار و آرمانهای دموکراتیک طلبانه در عصر مشروطه چیست؟
با وجود پارهای کاستیها و ناکامیهای انقلاب مشروطه این انقلاب دارای دستاوردها و اهمیت فراوانی است. با تجربه مشروطه طلبی در ایران، تاریخ ایران بهطور هر چه جدیتر وارد مرحله جدیدی از تحول و حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شد. آگاهی به ضرورت ترقی و تجدد که تا پیش از آن محدود به درک عده معدودی از نخبگان فکری بود، به صورت نسبتا همگانی تبدیل به یک وفاق سیاسی و اجتماعی در میان گروهها و اقشار مختلف سیاسی و اجتماعی شد. هر چند این آگاهیها و تمایلات اصلاحطلبانه و تجددگرایانه و دموکراتیک هنوز چندان عمیق نبود و حتی از بعضی بدخوانیها و بدفهمیها نیز تهی نبود، اما نقطه عطفی در تاریخ ایران به شمار میآید. ایران با انقلاب مشروطه به دنیای جدیدی قدم نهاد و در میراث مدرنیته سهیم شد. با انقلاب مشروطیت برای نخستینبار در تاریخ ایران بهطور گسترده مفاهیم و نهادهای جدیدی چون دموکراسی، پارلمان، قانون، آزادی و عدالت اجتماعی مفهوم جدید ملت، جامعه مدنی و حقوق شهروندی به عنوان اصلیترین مطالبات سیاسی و اجتماعی شکل گرفت. گفتمان سیاسی درباره نظریه حکومت دستخوش تحول جدی شد. در شیوه نگرش سیاسی جدید مشروطه خواهان دولتی را به رسمیت میشناختند که قانونی و نهادهای آن برخاسته از اراده عمومی و حاکمیت ملی در مفهوم جدید آن باشد. مبنای مشروعیت حکومت دیگر وابسته به موروثی بودن نبود، بلکه ریشه در نوعی قرارداد اجتماعی داشت. هر چند گفتمان سیاسی جدید به وجود آمده درباره حکومت هم در مقام نظری از پارهای بدخوانیها و ضعفهای فکری تهی نبود و هم در مقام عمل در مواردی نتوانست به تغییرات چندان اساسی در ساخت قدرت و حکومت و تحقق آرمانهای مردم سالارانه بینجامد، اما تحول نسبی به وجود آمده مبنای فکری نظریه سنتی درباره قدرت و حکومت را بهطور جدی با چالشهای اساسی روبهرو کرد. استبداد سنتی به مدد قانون تا حدودی مهار شد و در بستر جامعه سنتی ایران نهادها و سازمانهای مردم سالارانهای با هدف حاکمیت قانون و آزادیها و برابریهای اجتماعی پدیدار شد. در واقع هم فرآیند چرخه قدرت سیاسی و هم شکل و بنیاد دولت و حکومت دستخوش تحول و دگرگونی نسبی اما مهمی شد. با نهضت مشروطیت در ایران پرسشها و مطالبات جدیدی پیگیری شد که گرچه بسیاری از آنها بدون پاسخ و برنیامده باقی مانده است، اما تداوم طرح و پیگیری بسیاری از آن پرسشها از عصر مشروطه تاکنون به روشنی نتیجه و نشانه ماندگاری، و اهمیت آن درتاریخ ایران است.
اعتماد