این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
رمزگشایی از اسطوره رابینسون کروزئه واقعی
جک لیتل
ترجمه: علیرضا فدائی پور
قرون متمادی است که دنیای انگلیسی زبان مسحور داستان هایی درخصوص انسان های به دام افتاده در جزایر دوردست است. به عنوان مثال می توان از رمان های "سالار مگس ها"، "دورافتاده" و یا حتی "جزیره گیلیگان" نام برد
رواج روایت هایی از زندگی واقعی بازماندگان دزدان دریایی، یک ژانر ادبی اساسی در دوره ای که دانیل دوفو رمانش را در سال ۱۷۱۹ منتشر نمود محسوب می شد دوفو هم تحت تاثیر این روایت ها بود و این منتج به خلق رمانی با مضمون روایت داستان یک انگلیسی بازمانده از درهم شکستن کشتی اش در دریا شد که در عین اینکه در ژانر پیش گفته تولید می شد همزمان، موجبات تحول و دگرگونی بنیادی آن ژانر را فراهم می ساخت. رمان مزبور در نخستین چاپش تنها در چند نسخه معدود به طبع رسید تا میزان تقاضای عمومی برای آن را بیازماید.
پس از مرگ دوفو در سال ۱۷۳۱ برخی از خوانندگان آن مدعی شدند که منبع الهام این رمان یک دزد دریایی اسکاتلندی به نام الکساندر سلکیرک بوده که چهارسال و نیم از عمرش را در یک جزیره به تنهایی به سر برده بود. امروزه اغلب مفسران مدعی وجود رابطه ای مابین سلکیرک و رابینسون کروزوئه هستند. بااینحال اندرو لیمبر پروفسور تاریخ دریایی در کینگ کالج لندن و مولف کتاب "جزیره کروزوئه" این تفسیر را یک مغالطه قلمداد می نماید. چرا که به باور او ماجرای رابینسون کروزئه، ترکیب پیچیده ای از همه داستان های با مضمون بازماندگان حوادث دریایی محسوب می شود.
پائولا بکشایدر، پژوهشگر ادبیات انگلیسی در دانشگاه آوبرن و مولف کتاب " زندگی دانیل دوفو"، معتقد است سلکیرک قطعا نه منبع اصلی و نه حتی یکی از پنج منبع اصلی الهام رمان نبوده است وی می گوید: " رابینسون کروزوئه یک رمان مطول است و دلایل متعددی در دست است که منبع اصلی الهام تلقی کردن سلکیرک برای این رمان نادرست می باشد"
وی خاطرنشان می کند روایت های فراوان دیگری هم وجود داشته که مضمونشان انسان های دچار کشتی شکستگی در دریا یا گیر افتادن در جزایر دوردست بوده است. در برخی از این داستان ها، انسان ها با قبایل بومی که در این جزایر می زیستند در تعامل قرار می گرفتند یا بخشی از زمانشان را در دوران اقامت در جزایر به داد و ستد با این بومیان یا ساختن اشیایی می گذراندند جملگی مضامینی که در روایت رابینسون کروزوئه حاضر و در روایت سلکیرک غایبند.
به عنوان نمونه، رابرت ناکس پس از غرق شدن کشتی اش در حوالی سیلان یا همان سریلانکای کنونی، به مدت ۲۰ سال مفقود شده بود (بسیار مشابه بازه زمانی که رابینسون کروزوئه در یک جزیره به سر برد)
به گفته بکشایدر، " وی شروع به کشت محدود غله کرده همینطور به ساخت کلاه های پشمی کوچک می پردازد و دوفو نیز شخصا با داستان وی آشنایی داشته است." این واقعه و موارد دیگر، دال بر این است که افراد بسیاری بوده اند که بر دوفو تاثیر گذاشته اند.
به گفته بکشایدر، دوفوشناسان، تلاش می کردند تا این فرضیه که ماجرای سلکیرک منشاء الهام رابینسون کروزئه بوده است را به جای این فرضیه که سلکیرک تنها یکی از میان بسیاری از کشتی شکستگانی که دوفو آنها را می شناخته بوده است، مطرح نمایند. وی در ادامه می گوید: وقتی آنها چنین داستان پردازی می کنند تنها می توانیم بخندیم.
هنگامی که این نکات را در نظر می گیریم درمی یابیم سلکیرک که به نوبه خود ماجراهای غیرعادی زیادی را پشت سر گذاشته بود با رابینسون کروزوئه معروف افسانه ای تفاوت دارد.
او دچار حادثه دریایی نشده بود:
در رمان رابینسون کروزوئه، قهرمان داستان، تنها بازمانده از یک حادثه دریایی ناشی از غرق کشتی است و تصادفا در یک جزیره ، پناه می گیرد – اما سلکیرک بر خلاف کروزوئه نه تصادفا بلکه تعمدا تصمیم می گیرد در یک جزیره اقامت نماید.
سلکیرک یک عضو ساده دزدان دریایی کینک پورتس بود که به سال ۱۷۰۴ در جزیره ماسه تریرا از مجموعه مجمع الجزایر خوان فرناندز که از خاک اصلی شیلی، پرت افتاده بود متوقف شد در این نقطه، سلکیرک با ناخدای کشتی به مشاجره پرداخت چرا که فکر می کرد کشتی به قدر کافی برای دریانوردی ایمن نیست. همین امر باعث شد به جای اینکه همراه با سایر خدمه کشتی، جزیره را ترک نماید همانجا بماند و از سایرین جدا شود.
پروفسور لمبر می گوید: " کشتی مذکور در شرایط نامساعدی به سر می برد و اوبر این اعتقاد بود که عاقبت غرق خواهد شد که البته همین اتفاق هم افتاد." بنابراین مبنای تبعید خودخواسته اش به اندازه کافی روشن به نظر می رسد. کشتی مذکور هم غرق شد و بسیاری از خدمه آن کشته شدند.
سلکیرک تصور می کرد یک کشتی انگلیسی دیگر ظرف هفته ها یا ماه های آتی از حوالی آن جزیره عبور خواهد کرد و او خواهد توانست به زودی دریانوردی را مجددا تجربه نماید. شوربختانه، کشتی مورد نظر که وی منتظر آن بود، تا چهار سال و اندی بعد پیدایش نشد.
او یک دزد دریایی بود:
سلکیرک پیش از تبعید خودخواسته در جزیره ماسه تریرا، همراه با گروه دزدان دریایی کینک پورتس، به چپاول و تاراج کشتی های اسپانیایی و شهرهای ساحلی آمریکای جنوبی می پرداخت چرا که سلکیرک برخلاف رابینسون کروزوئه یک دزد دریایی بود
او تنها بود:
درحالی که جزیره سلکیرک غیرمسکونی بود جزیره ای که رابینسون کروزوئه در آن به سر می برد مسکن تعدادی از قبایل بومی محسوب می شد یکی از مهمترین شخصیت های داستان – در کنار خود رابینسون کروزئه – شخصیت جمعه بود که عضو یکی از همین قبایل بود.
پروفسور لمبر فکر می کند شخصیت جمعه تا اندازه ای برگرفته از یک سرخپوست میسکیتو به نام ویل است که دو دهه پیش از سلکیرک در جزیره ماسه تریرا به سر برده و نهایتا از آنجا نجات یافته بود. به گفته لمبر، ماجرای ویل، توسط یک دزد دریایی به نام ویلیام دامپیر ثبت و ضبط گردید
به باور لمبر، تصویرسازی رمان رابینسون کروزئه از رقص مبسوطی که جمعه و پدرش در ساحل انجام می دهند یادآور مواجهه سرخپوست های میسکیتو در ساحل جزیره خوان فرناندز است. منبع الهام دوفو مستقیا خود دامپیر و نه سلکیرک بوده است و این ماوقع، پیش از ماجرای سلکیرک رخ داده است.
یک رابطه مدرن:
در دهه ۱۹۶۰ میلادی، دولت شیلی نام جزیره ماسه تریرا که سلکیرک دوران سرگردانی خود را در آن به سر برده بود به جزیره رابینسون کروزئه تغییر داد و این تغییر نام براساس همان پیشفرض ربط سلکیرک با کروزوئه صورت گرفت ( مهم است خاطرنشان کنیم که جزیره توصیف شده توسط دوفو در رمان رابینسون کروزئه، حائز برخی ویژگی های جزایر منطقه دریای کارائیب است) دولت شیلی همچنین نام جزیره دیگری به نام ماس آفیوئرا را به جزیره سلکیرک تغییر دادند با وجود اینکه سلکیرک هرگز در جزیره مزبور به سر نبرده است.
به اعتقاد پروفسور لمبر این تغییر اسامی در اشاعه توریسم تاثیر قابل توجهی داشته درعین حال آنها با این کارشان دست به خلق یک تحریف عجیب و غریب زدند.
رابینسون کروزوئه قصه ما، هرگز در جزیره ای که بعدها نامش بر تارک آن قرار گرفت به سر نمی برده درست همانطور که سلکیرک هرگز در جزیره ای که به نامش مزین شده حضور نداشته به هرحال این تحریف بازتاب این واقعیت است که رابینسون کروزوئه و سلکیرک به واقع ربط چندانی به هم نداشته اند
این مقاله ترجمه ای است از:
(http://news.nationalgeographic.com/2016/09/robinson-crusoe-alexander-selkirk-history/ )
‘