این مقاله را به اشتراک بگذارید
دایره المعارف مختصر و مفید هیتلر
پیمان حسینی
نکاتی درباره زندگی شخصی آدولف هیتلر که شاید با تصویر کلیشه ای که از او سراغ داریم و حرف هایی که درباره اش زده اند، چندان همخوانی نداشته باشد.
متن های سخنرانی های انتخاباتی، قراردادها، گزارش های مطبوعاتی و شرح خاطرات آن ها یا نزدیکاشنان همه جا زیر دست و پا ریخته است. یعنی به دلیل کنجکاوی درباره شخصیت آن ها و زندگی خصوصی شان، شایعه ها بیش از منابع موثق وجود دارند و گاهی شنیده ها و خوانده های ما تحت تاثیر این منابع نه چندان دقیق هستند. آدولف هیتلر هم از این قاعده مستثنا نیست و درباره او حکایت هایی- از بی رحمی مطالق تا اشک ریختن از سر عواطف، از صدور فرمان مرگ تا نامه های عاشقانه و…- وجود دارد. خواندن برخی از آن ها خالی از لطف نیست.
عشق به مادر
به علت سرطان بدخیم سینه، کلارا، مادر هیتلر را جراحی کردند. هیتلر ۱۸ ساله، مادر را به خانه خود برد و با دلسوزی، شبانه روز مشغول پرستاری از او شد. او به گفته پائولا، خواهرش، با نگرانی به مادر خیره می ماند تا کوچک ترین نیاز او را فوری برآورده کند. برای او غذا تهیه می کرد و شخصا به رتق و فتق امور خانه می پرداخت. کلارا در ۲۱ دسامبر ۱۹۰۷ درگذشت.
دکتر بلوخ، پزشک معالجش بعدها گفت که هرگز هیچ کس را به اندازه ای که هیتلر برای مرگ مادر متاثر شد، غمگین ندیده است. پس از دفن مادر، هیتلر ساعت ها کنار قبرش مانده بود، حتی تا آخر عمر عکس مادر را همراه خود داشت و تصویرش را در اتاق هایش توی مونیخ، برلین، برشسگادن (آلپ) و حتی آخرین سنگرش (بونکر ساختمان صدارت عظما) نصب کرده بود. با وجود این که هیتلر در حکومتش کار را برای پزشکان یهودی ممنوع کرده بود، هیچ محدودیتی برای دکتر بلوخ یهودی ایجاد نکرد.
علاقه به جنگ و آلمان
آدولف ۹ ساله در میان کتاب های پدرش مجموعه عکس هایی از جنگ سال ۷۱- ۱۸۷۰ بین آلمان و فرانسه پیدا کرد و به گفته خودش این کتاب باعث شد او را جنگ را یک اقدام باشکوه و ارزشمند بداند. در محل تولد و کودکی هیتلر، یعنی مناطق مرزی اتریش با آلمان، چندفرهنگی حاکم بود و برخی مردم خود را آلمانی- اتریشی می دانستند، از جمله هیتلر نوجوان و دوستانش. آنان به آلمانی سلام می کردند و به جای سرود امپراتوری اتریش، سرود «آلمان برتر از همه» را می خواندند. دکتر لئوپاد پوش، معلم تاریخ او در مدرسه، با معرفی شخصیت هایی نظیر بیسمارک و فردریک کبیر حس ناسیونالیستی او را به آلمان برانگیخت.
درس و مدرسه
در سال ۱۸۹۸ خانواده هیتلر نقل مکان کردند و در روستای لینز در نزدیکی یک گورستان ساکن شدند. او در مدرسه روستا بسیار بااستعداد ظاهر شد و با تلاش اندک نمرات خوبی به دست آورد. او استعداد نقاشی به ویژه طراحی ساختمان را همان جا در خود کشف کرد.
او قادر بود به یک ساختمان نگاه کند و جزییات معماری اش را به خاطر بسپارد و آن را به طور کامل روی کاغذ ترسیم کند. اشتیاق او به هنرمندشدن با مخالفت پدرش مواجه شد. او نیز تلاش در مدرسه را رها کرد و رد سال ۱۹۰۰ به دبیرستان فنی رفت و به دلیل ناراحتی و شاید لجبازی با پدرش در سال نخست رفوزه شد و دعوای هیتلر پدر و پسر آغاز شد. خواهرش هم با اشاره به ضعف او در ریاضیات گفته است که او عاشق موسیقی و توانا در برخی درس های هنری بود.
موسیقی و اپرا
ریچارد واگنر نخستین آهنگسازی بود که هیتلر را به خود علاقه مند کرد. آدولف در ۱۲ سالگی نخستین بار به اپرا رفت و جذب موسیقی آلمانی، اسطوره های بت پرستان، داستان های پادشاهان و نفرت آن ها از دشمنانشان شد.
تجربه تلخ آوارگی در وین
در دوران اقامتش در وین از گرسنگی و تنهایی رنج برد. در خیابان ها آواره بود و لباس های دست دوم می پوشید. به یک مرد جوان با ریش های نزده، کثیف و بدبو تبدیل شده بود و حتی یک اورکت نداشت. در دسامبر ۱۹۰۹ یک بی خانمان و قحطی زده بود که برای فرار از سرما به مراکز نگهداری از بی خانمانان رفت و چند سالی در آن جا ماندگار شد.
می گویند در این زمان او در طول روز با کاسه ای سوپ خود را سیر می کرد. هیتلر گاهی درآمد اندکی به عنوان یک کارگر باربر در راه آهن به دست می آورد. سپس فهمید می تواند تصاویری از نمادهای وین، به عنوان کارت پستال تهیه کند و بفروشد. گاهی هم پنجره مغازه ها را رنگ می زد و درآمدی کسب می کرد، با این حال، اشتیاق زیادی به خواندن داشت طوری که روزنامه های موجود در گرمخانه را مطالعه می کرد. حجم عظیمی از جزوه های سیاسی را می خواند و کتاب های زیادی را درباره تاریخ و اسطوره های آلمان از کتابخانه امانت می گرفت.
سربازی در دوران جنگ جهانی اول
هیتلر در دوران جنگ جهانی اول، در ۲۵ سالگی، یک سرباز داوطلب بود و بارها در معرض خطر جراحت و مرگ قرار گرفت اما شانس همیشه با او همراه بود و دو سال پس از ورودش به جنگ تنها یک بار در آلمان بستری شد و بار دیگر به جبهه رفت. او در دوران جنگ جهانی اول به جای صحبت کردن درباره بدی غذا، شرایط سخت و زنان، ترجیح می داد از تاریخ و هنر صحبت کند. جالب است که این سرباز هرگز درخواست مرخصی نکرد.
نامه به اوا، رابطه متفاوت عاشقانه
نگران من نباش. خوبم، تنها کمی خسته ام. امیدوارم زود به خانه بازگردم و در آغوش تو آرام گیرم. اشتیاق زیادی به استراحت دارم و اما بیش از هر چیزی نسبت به مردم آلمان وظیفه دارم. فراموش نکن خطراتی که من با آن ها مواجهم، در مقایسه با آنچه سربازان خط مقدم با آن رو به رو هستند، چیزی نیست… از صمیم قلب، آدولف هیتلر تو.
رابطه با گیاهان و حیوانات
بسیاری معتقدند علاقه او به طبیعت و حیوانات یک حرکت تبلیغاتی بود و درباره گیاهخوار بودن یا نبودن او حرف هایی مطرح شده است. اما براساس گفته خدمتکار شخصی اش، گوشت و نوشیدنی های الکلی مصرف نمی کرد، با این حال، برای مهمانانش همیشه غذاهای گوشتی و مشروبات الکلی تهیه می کرده است. در تاریخ آمده است که حتی در ضیافت دیدار با موسولینی از خوردن گوشت اجتناب کرد و تنها یک ظرف سبزیجات خورد. درباره عشق او به حیوانات هم مبالغه هایی وجود دارد. برخی نوشته اند که او به دلیل علاقه به حیوانات اجازه انجام آزمایش های تحقیقاتی روی انسان ها صادر کرده است.
سیگار کشیدن یا نکشیدن
درباره سیگاری نبودن هیتلر ادعاهای مختلفی مطرح شده است. گفته شده که د رجوانی سیگارکش قهاری بوده است اما منطقی نیست که یک فرد سیگاری بتواند آن را در ایام سخت ۱۹۴۳ به بعد ترک کند. ادوارد دئوس نوشته است که سربازان او حتی اجازه نداشتند سیگار روشن کنند. ظاهرا او یکی از افراد گروه رسانه ای خود را به جرم سیگار کشیدن به شدت مواخذه کرده بود.
هفته نامه کرگدن