این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به «در کشور مردان» اثر هشام مطر
«در کشور مردان»، تنها رمانی است که از هشام مطر به فارسی ترجمه شده. این رمان را انتشارات نیکونشر با ترجمه مهدی غبرایی منتشر کرده است. راوی «در کشور مردان» داستان کودکی، نوجوانی و جوانی خود را بازمیگوید. او کشورش را در نه سالگی برای همیشه ترک کرده است. البته بیشتر رمان مربوط به سالهای کودکی اوست. هشام مطر در این رمان فضای سیاسی – اجتماعی حاکم بر لیبی، در دوران معمر قذافی را در قالب داستان زندگی یک خانواده ترسیم میکند.
از خلال تصاویر تکهتکه این رمان که راوی آنها را از زمان کودکی به خاطر سپرده، میتوان تصویری بزرگ و مخوف از خشونتِ حاکم بر لیبی دوران قذافی را بازشناخت. بدن شکنجهشده پدر، پخش صحنه اعدام از تلویزیون و سوزاندن کتابهای پدر نمونههایی از این تصاویرند. از طرفی مطر در این رمان خشونت مردانه و قبیلهای را که جامعه لیبی گرفتار آن است به تصویر میکشد.
خشونتی که در وجود همه مردم لیبی نهادینه شده است. برای همین بسیاری از آنها در عین مبارزه با حکومت خشن معمر قذافی، خود نهتنها از خشونت عاری نیستند بلکه به نحوی دستبهکار تکثیر و بازتولید آنند. این خشونت حتی در رفتار خود راوی نیز هست. از طرفی «در کشور مردان»، روایتی است از کشوری که در آن آدمها یا باید با حکومت ستمگر همکاری کنند و یا بمیرند. انسانهای این رمان، همگی ترس و تحقیر و احساس ناامنی را تا مغز استخوان تجربه میکنند و هشام مطر بهخوبی توانسته دهشت حاکم بر سرزمینش را از خلال تصاویری از زندگی مردم لیبی و رفتارهایشان به نمایش بگذارد. جالب اینکه در این فضای پر از دهشت که خشونت مردانه به صریحترین شکل خود اعمال میشود، شخصیت زن رمان که مادر راوی است میکوشد به صورت خاموش علیه این خشونت مقاومت کند. شیوه مقاومت او البته درافتادن مستقیم و آشکار با این خشونت نیست، بلکه در تاروپود زندگی روزمره او و زیر سطح این زندگی پنهان شده است. تلاش او برای دورکردن فرزند کمسنوسالش از این خشونت یکی از مصداقهای این مقاومت خاموش است. راوی رمان سرانجام در همان سن نه سالگی به اصرار مادرش از کشور بیرون فرستاده میشود. پس از این مهاجرت اجباری حس او نسبت به وطن و خانوادهاش حسی دوگانه است. هم از آنها میگریزد و هم مشتاق دیدارشان است. او میان غربت و وطن دوپاره شده و هیچچیز قادر نیست خلاء و شکاف حاصل از این دوپارهگی را پر کند.
گویی هشام مطر غربت این راوی از وطنش را نمادی از وضعیت همنسلان خود گرفته است. در پایان ترجمه فارسی رمان، گفتوگویی کوتاه هم با هشام مطر منتشر شده است.