این مقاله را به اشتراک بگذارید
هشام مطر، راوی غیبشدگان
داستانِ مردمِ زیرزمین
علی شروقی
در سال ٢٠١١ وقتی معمر قذافی بهرغم خطونشانی که برای مخالفانش کشیده بود و آنها را موش و مگس و از این دست جانوران موذی خطاب کرده بود، از ترس همین مخالفان مجبور شد در کانال فاضلاب مخفی شود، نمیدانم فرصت کرد به این موضوع هم فکر کند که زیرزمینها فقط مکان برقراری بازداشتگاهها و گورهای جمعی و مخفیگاه مخالفان حکومت او نیستند و گذر پوست دیکتاتور لیبی نیز، که طولانیبودن حکومتش شائبه ابدیبودنش را پدید آورده بود، سرانجام به این دباغخانه میافتد، که افتاد. در کشورهای استبدادزدهای مانند لیبیِ دوران زمامداری قذافی، مکانهای زیرزمینی مکانهایی هستند که پدیده شایعِ غیبشدن آدمها در چنین کشورهایی را به ذهن متبادر میکنند، چراکه در لیبیِ قذافی آدمها بهراحتی آب میشدند و در زمین فرومیرفتند. پس چیز غریبی نیست اینکه در لیبی، زیرزمین، چه در مفهوم حقیقی و چه در معنای استعاریاش، بهصورتی بیواسطه با سیاست پیوند بخورد. ازهمینرو داستان مردمِ لیبی، حتی داستان زندگی روزمرهشان، خواهناخواه داستان زیرزمین است. داستان غیبشدگان و بهزمینفرورفتگان. این مردم چه از جماعت طردشدگان باشند و چه از بین کسانی که «دیگران» را طرد کردهاند، بالاخره روزی گذارشان به زیرزمین میافتد. پدرِ هشام مطر، نویسنده لیبیایی و برنده جایزه پولیتزر امسال در بخش اتوبیوگرافی، یکی از کسانی بود که یک روز ناگهان آب شد و به زمین رفت.
از هشام مطر در ایران تنها یک رمان به فارسی ترجمه شده است؛ رمان «در کشور مردان» به ترجمه مهدی غبرایی. همین یک رمان نشان میدهد که مطر خوب میداند چهطور پشتِ داستانی که به ظاهر درباره مردمی است که روی زمین راه میروند و به زندگی روزانه خود مشغولند، داستان مردمِ غایب و طردشده، داستان مردمِ زیرزمینی، را روایت کند. «در کشور مردان» داستان یک خانواده از بیشمار خانوادهای است که در لیبیِ تحت حکومت قذافی میزیستند. داستان مردمی خاموش، ترسخورده و گرفتار انواع و اقسام خشونتهایی که بر آنان اعمال میشود و البته داستان مردمی که پشت نقاب زندگی روزمره به فعالیتهای زیرزمینی علیه حکومت لیبی مشغولند. راوی داستان مردی است که زندگی خود را در لیبی از چشمِ کودکیِ خود بازمیگوید. در روایت او مادر جایگاهی کانونی دارد. یعنی کسی که بهواسطه جنسیتش یک طردشده مضاعفِ «کشور مردان» است و میکوشد فرزندش را از این کشور به جایی دیگر بفرستد تا از آینده او محافظت کند. غیاب فرزند تضمین آینده اوست و مادر که عنصر حذفشده و غایب «کشور مردان» است میکوشد این غیاب رهاییبخش را تحقق بخشد. در رمان هشام مطر از هر دری که وارد میشوی این غیاب مقابلت ایستاده و خود را هرلحظه به شکلی مینمایاند.