این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
مرگِ جیمز باندِ آرام
نگاهی به زندگی راجر مور، محبوبترین جیمز باند سینما
ترجمه و تألیف رضا حسینی
راجر مور، بازیگر خوشتیپ انگلیسی که در هفت فیلم به نقش جیمز باند ظاهر شد و بیش از هر بازیگر دیگری به این شخصیت جذاب بر پردهی نقرهای جان بخشید، پس از مبارزه کوتاهی با سرطان در سن ۸۹ سالگی در سوییس درگذشت. این خبر توسط خانواده مور در توییتر چنین اعلام شد: «ما با قلبهایی بهشدت غمزده این خبر بد را با شما سهیم میشویم که پدرمان، سر راجر مور، امروز درگذشت…»
مور در مقایسه با دوستش شان کانری در فیلمهای رسمی بیشتری – و در طول دورهی زمانی طولانیتری – نقش باند را بازی کرد و در حالی که طرفداران کانری خیلی وفادارتر به نظر میرسیدند، نظرسنجیها نشان میداد که خیلیها طرفدار شخصیت آرامتر و بامزهتری هستند که مور در قالب باند ارائه کرده است.
در سال ۱۹۷۲ بود که از مور درخواست شد تا به سرویس مخفی علیاحضرت درآید و او سال بعد برای اولین بار در زندگی کن و بگذار بمیرد در قالب مأمور ۰۰۷ قرار گرفت تا پس از کاهش موفقیتهای این جاسوس ممتاز انگلیسی در پایان دورهی کانری، یک بار دیگر فرنچایز باند را احیا کند. او خیلی زود بر قیاسهایش با کانری چیره شد و در سال ۱۹۷۷ با جاسوسی که دوستم داشت حرکت روبهجلوی چشمگیری را تجربه کرد و این مجموعه فیلمها را به جایگاه ابربلاکباسترها رساند که با فروشی بیش از ۱۸۵ میلیون دلار در سراسر جهان تحقق یافت. البته این رکورد با فیلمهای بعدی یعنی مونرِیکِر (۱۹۷۹) و فقط برای چشمانت (۱۹۸۱) شکسته شد که بهترتیب ۲۰۲ و ۱۹۴ میلیون دلار فروختند.
او در سال ۱۹۵۳ به ایالات متحده نقل مکان کرد و کمپانی «مترو گولدوین مِیِر» قراردادی با او امضا کرد که باعث حضور در چند نقش مکمل شد. او در فیلم الیزابت تیلر آخرین دفعهای که پاریس را دیدم (۱۹۵۴) نقش یک بازیکن تنیس حرفهای را بازی کرد که یکی از نقشهای دههی ۱۹۵۰ او بود که به خاطر قد بلند و شمایل ورزشکاریاش به دست آمد. او بارها نقش اعضای خانواده سلطنتی یا شخصیتهای نظامی را بازی کرد. مور در خلال سالهای ۱۹۵۶ تا ۵۸ اولین طعم شیرین ستارگی در تلویزیون را با نقش اصلی مجموعهی آیوانهو چشید که با سریالهای دیگری ادامه یافت. خوشمشربی و جذابیت او از ویژگیهایی بود که در این سالها و بعد در تمام طول کارنامهاش موفقیتهای او را رقم زد.
در سال ۱۹۶۲ مور بازی در یکی از نقشهایی را آغاز کرد که شهرت و محبوبیتش را رقم زدند: دزد بیپروایی با نام سایمن تِمپلر که هر هفته در مجموعهی مقدس از آدمبدهای ثروتمند دزدی میکرد (مجموعهای که ۱۱۸ قسمت به طول انجامید و حتی از سیاهوسفید به رنگی تغییر کرد و در ۱۹۶۹ به پایان رسید). جالب بود که قرارداد بازی در این مجموعه باعث شد تا مور نتواند در آزمون بازیگری نقش مأمور ۰۰۷ برای اولین فیلم جیمز باند با عنوان دکتر نو. (۱۹۶۲) شرکت کند.
او در سالهای ۱۹۶۹ و ۷۰ دوباره به سینما بازگشت و در چند تریلر فراموششدنی بازی کرد. پس از آن دوباره در کنار تونی کرتیس در سریال متقاعدکنندهها ظاهر شد که پس از یک فصل خاتمه یافت. مور در طول سیزده سالی که جیمز باند بود، در فیلمهای اکشن دیگری هم بازی کرد اما هیچکدام با این مجموعه فیلمها قابل مقایسه نبودند، از جمله غازهای وحشی (۱۹۷۸) در کنار ریچارد برتن و ریچارد هریس و فوکس (۱۹۸۰) در کنار جیمز میسن و دیوید هیدیسن.
راجر مور در سال ۱۹۹۱ سفیر حسننیت یونیسف شد و در سال ۱۹۹۹ دولت با رتبهی شوالیهگری «فرمانده رتبهی امپراتوری بریتانیا» از او تجلیل کرد. مور در استاکوِل در جنوب لندن متولد شد و با وجود مشکلاتی که ابتدا در سلامتیاش داشت، در مدرسه خودی نشان داد و خیلی زود به نقاشی و هنر علاقهمند شد. تحصیل او با شروع جنگ جهانی دوم دچار وقفه شد و او در کنار مادرش بیشتر جنگ را در شهر آمرشام در ۲۵ مایلی خارج لندن سپری کردند.
کتاب اتوبیوگرافیک این بازیگر با نام کلام من تعهد من است/ My Word Is My Bond که بازی کلامی خودش را دارد، در سال ۲۰۰۸ منتشر شد؛ و از دیگر کتابهای او میتوان به یک حرامزادهی خوششانس و باند درباره باند اشاره کرد.
واکنش بعضی از چهرههای سرشناس به درگذشت مور
– مایکل کین: «واقعاً بههم ریختم و ویران شدم که یکی از قدیمیترین و صمیمیترین دوستانم را از دست دادم؛ دنیای من هرگز مثل سابق نخواهد بود.»
– راسل کرو: «دهساله بودم و سعی میکردم مثل سایمن تمپلر لباس بپوشم. مادرم پارهوقت در سفارت اندونزی کار میکرد؛ و اینها باعث شد توطئهچینی به شخصیتم اضافه شود.»- میا فارو: «معدود آدمهایی مثل راجر مور مهربان و بخشنده هستند. اعضای یونیسف هم دلتنگ او خواهند شد.»
– برایان کرنستن: «شش ماه پیش گپ فوقالعادهای داشتیم درباره بازیگری و زندگی. او بخشنده و مهربان بود. روحت شاد آقای باند.»
– ادگار رایت: «روحت شاد سر راجر مور؛ اولین جیمز باند من و یکی از اولین بازیگرانی که در کودکی عاشقش شدم؛ و همین طور آدمی دوستداشتنی، بامزه و صمیمی. بدرود.»
– بوی جرج: «روحت شاد سر راجر مور؛ پادشاه آرام.»
– مرکز یونیسف در انگلیس: «قلبمان شکست از شنیدن خبر درگذشت دوست و سفیر حسننیت محبوبمان. ما با خانواده و بازماندگان سر راجر همدردیم.»
بعضی حواشی جالب زندگی مور
– او در طول اولین سالهای بازیگریاش از هتلهایی که در آنها اقامت میکرد حوله بلند میکرد! و زمانی دست از کار کشید که یک روزنامهی انگلیسی گزارشی با عنوان «راجر مور دزد حوله است» منتشر کرد. او سال ۱۹۹۸ در سریال حسابی گراهام نورتن افشا کرد که همچنان از مجموعهی حولهها در خانهِی سوییس نگهداری میکند.
– او در سال ۲۰۰۰ برای کارهای نیکوکارانهاش جایزه بشردوستی بینالمللی را از باشگاه واریته لندن دریافت کرد.
– قراردادهایش برای بازی در فیلمهای جیمز باند شامل تهیهی نامحدود سیگارهای مانتهکریستو در زمان فیلمبرداری میشد؛ این صورتحسابها به طور معمول هزاران پوند میشد.
– مور سنوسالدارترین بازیگری بود که برای بازی در نقش باند انتخاب شد. او اولین بار در ۴۵ سالگی و آخرین دفعه در ۵۷ سالگی نقش باند را بازی کرد؛ شان کانری در ۵۲ سالگی در آخرین فیلم باندیاش با نام دوباره هرگز نگو هرگز (۱۹۸۳) ظاهر شد.
– او به طرز جالبی در اولین نامزدی جایزه رَزیاش (تمشک طلایی بدترین بازیگر مکمل برای دنیای اسپایس محصول ۱۹۹۷) در مقابل دیگر جیمز باند سابق یعنی شان کانری قرار گرفت که او هم برای اولین بار به خاطر بازی در انتقامجویان (۱۹۹۸) نامزد شده بود. البته در نهایت هیچ کدام برنده این جایزه نشدند.
– در سال ۱۹۹۳ هم برای سرطان پروستات جراحی شده بود.
– مور کاملاً به زبان ایتالیایی مسلط بود و یکی از همسرانش، لوییزا ماتیولی شهروند ایتالیایی است.
– جالب است که این بازیگر نقش جیمز باند از فیلمبرداری صحنههای تیراندازی با سلاحهای گرم متنفر بود و همین موضوع باعث میَشد تا برداشتهای بیشماری را در این زمینه خراب کند.
– در سال ۱۹۷۱ و پس از نطق تندوتیز تونی کرتیس سر صحنهی سریال متقاعدکنندهها کشیدن سیگار را کنار گذاشت!
– دبورا مور دختر راجر هم در فیلمی از مجموعهی جیمز باند ظاهر شد: در روز دیگری بمیر (۲۰۰۲) به نقش مهماندار هواپیما!
– در تمام عمرش حامی حزب محافظهکار انگلیس بود که ظاهراً دلیل آن به پدر پلیساش برمیگشت.
– مور یک کنفرانس سوئدی با موضوع کودکآزاری را انتخاب کرد تا به جهان اعلام کند که خودش یک قربانی بود. او که مورد خودش را چندان جدی ندانست در شانزده سالگی موضوع را با مادرش در میان گذاشت چون از آن سرافکنده بود.
ماهنامه فیلم
‘