این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به رمان «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» اثر کن کیسی
دنیا یک تیمارستان بزرگ است!
حسام اسماعیلی
در رمان پرواز بر فراز آشیانه فاخته نوشته کن کیسی نه تنها شاهد یک داستان بلکه شاهد یک نظریه ی اجتماعی هستیم. در این داستان از "دستگاه" سخن می رود. دستگاهی که ورودی و خروجی بی انتهاست و از انسان ها فقط جسمی بی روح و احساس باقی می گذارد. انسان هایی که نیاز به منجی دارند. و دقیقا این جاست که داستان آغاز می شود. درست وقتی که "مک مورفی" این منجی سرخ موی وارد ماجرا می شود.
پرستار دیوانه
سرنوشت کسانی که با "دستگاه" به دشمنی بر می خیزند شوک الکتریکی است. مک مورفی ابتدا با شخصیتی رو به رو می شود که خود یکی از چرخ دنده های این دستگاه عظیم است: پرستار راچد. در اوایل داستان شخصیت پرستار راچد به خوبی توسط کیسی توصیف می شود. شخصیت پرستار راچد از همان اوایل داستان به عنوان شخصیت منفی معرفی می شود. شخصیتی که روحیه ی خشک و دیکتاتور مآبانه اش از همان توصیف اولیه برای خواننده معلوم می گردد. پرستار راچد اگر برترین شخصیت منفی تاریخ ادبیات و سینما نباشد به حق یکی از برترین های سینما و ادبیات است. پرستار کل (پرستار راچد) یک انسان نیست. در واقع ماشینی است که از انسان ها ماشین می سازد و آنچنان به دستگاه وفادار است که از جنس "دستگاه" به شمار می رود. گویی در پس جسمش یک ربات بی احساس نهفته است. نگاه نافذ پرستار کل درون هر انسانی رسوخ می کند و به راحتی یک قاضی که همیشه از قضاوت خویش مطمئن است راجع به انسان ها حکم می دهد. او برای رسیدن به هدفش از هیچ عملی دریغ نمی کند. خبرچینی، تفرقه افکنی و تحقیر کردن ابزار های اصلی او به شمار می رود. او می کوشد از انسانها مترسکی بسازد که هیچ شباهتی به مفهوم "انسان" ندارد.
منجی
مک مورفی درست زمانی وارد می شود که پرستار بر تمام بیماران سلطه ی کامل دارد. اطاعت بی چون و چرا از پرستار کل به عنوان یک اصل شناخته می شود و سزای کسانی که از پرستار پیروی نکنند شوکی است که انسان بودن را از انسان می گیرد! مک مورفی سرخ مو ابر به دست می گیرد و بت پرستار راچد را می شکند. پرستاری که نه تنها دیکتاتوری نفرت انگیز است بلکه در لباس فرشته ظاهر می شود و خود را الهه ای معرفی می کند که برای کمک به بیماران آمده است. مک مورفی با شور و هیجان و شوخ طبعی خود چنان روحیه ای به بخش دلمرده ی بیماران می بخشد که خیلی زود بیماران می فهمند او قهرمانشان است. مک مورفی از رفتار بیماران متعجب است. او انسانی آزاد است .از بی اراده بودن بیماران و سلطه ی کامل پرستار کلافه است و می خواهد دوباره احساس را به بیمارهای بخش همانند ماده ای تزریق کند. مک مورفی جوانه ی احساس در دل بیمار های بی اختیار است.
تیز بین بودن آقای نویسنده!
کن کیسی در رمان عادات و رفتار های هر کدام از اشخاص را هر زمان که نیاز است توصیف کرده است. توصیف های زائد در رمان او جایی ندارد. به گونه ای که یکی از شخصیت های مهم و تعیین کننده ی این داستان در اواخر آن توصیف می شود زیرا قبلا به این توصیف نیاز نبوده است.
دید داستان
دید داستان دیدی اول شخص است. سرخپوستی تنومند نقش راوی داستان کن کیسی را ایفا می کند. خواننده در داستان با تصورات و خیال این سرخپوست همراه می شود تا پیامد های اعمال ظالمانه ی پرستار کل را مشاهده کند. و "دستگاه" را از درون و از زبان شخصی که آن را تجربه کرده درک کند. تصورات این سرخپوست از "دستگاه" آمیخته به خیال اما عین واقعیت است.
یک شعر کودکانه!
اسم این داستان از روی شعری کودکانه برداشته شده که در قسمتی از آن می خوانیم:
….یکی پرید غرب یکی پرید شرق
یکی رو آشیونه فاخته کشید پر….
و اینگونه است که این رمان بی نظیر "پرواز بر فراز آشیانه فاخته" نام گرفت.
و در پایان…!
در پایان خواندن این رمان بی نظیر را که از بزرگترین اثر های ادبی جهان چیزی کم ندارد را به شما خوانندگان عزیز پیشنهاد می کنم. کن کیسی در این داستان به عمیق ترین لایه های روحی شخصیت های داستان خود می پردازد و از دل تک تک آن ها قهرمان ها و انسان های منفوری خلق می کند که بازتاب دهنده ی جهان واقعی است. از نوشته ی او می توان درک کرد که منظورش تنها تیمارستان نبوده است. کیسی دستگاه را به کل جهان مدرن نسبت می دهد.