این مقاله را به اشتراک بگذارید
وجوه گوناگون دموکراسی
دکتر علی غزالی فر
دموکراسی طرفداران زیادی دارد، اما مخالفان آن هم کم نیستند. گستره این افراد هم روزبهروز بیشتر میشود. امروزه حتی مردم عادی و شهروندان معمولی نیز درباره دموکراسی سخن میگویند و اظهار نظر میکنند. ولی به همان میزان هم در مورد این موضوع مهم سوءتفاهم وجود دارد؛ زیرا اساسا کمتر کسی اصل آن را به درستی میشناسد. بیشتر افراد گمان میکنند دموکراسی صرفا یک مقوله سیاسی است که فقط به قدرت حاکمه و دولت مربوط میشود و میتوان آن را در رخدادهای سیاسی بزرگ و مهمی همچون انتخابات دید و سنجید. اما این تلقی از دموکراسی بسیار نارسا است؛ زیرا وجوه گوناگون و بسیار زیادی از آن را نادیده میگیرد. دموکراسی گسترهای به وسعت فرهنگ دارد و شاید به جرأت بتوان گفت که همه چیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم به دموکراسی ربط پیدا میکند. این امر نهفقط برای شناخت درست و دقیق دموکراسی لازم است، بلکه برای داوری درباره آن و سنجش میزان تحقق آن در یک جامعه نیز ضرورت دارد. بر این اساس کافی نیست که صرفا به دلیل برگزاری انتخابات، یک جامعه را دموکراتیک بنامیم و در صورت ناکارآمدی، اشکال را ناشی از اصل دموکراسی بدانیم. دموکراسی، علاوه بر انتخابات، مؤلفههای دیگری نیز دارد که به همان اندازه مهم است؛ مثلا نظام آموزشی، اقتصاد، اخلاق، عقلانیت و… برای سنجش میزان دموکراتیک بودن یک جامعه باید به همه عناصر دموکراسی توجه لازم صورت گیرد.
اما با همه این اوصاف، میتوان حق داد که کمتر کسی از وجوه گوناگون دموکراسی اطلاع داشته باشد؛ زیرا در کمتر نوشتهای یا کتابی چنین گسترهای نشان داده شده است. اگر هم چنین اثری باشد، احتمالا بسیار مفصل و قطور و نیز فهم آن دشوار خواهد بود. خوشبختانه این کتاب مختصر چنین خلئی را پر میکند؛ در عین توجه به ابعاد گوناگون دموکراسی، به زبان ساده و به دور از دشواری و پیچیدگی جنبههای متعدد آن را به خواننده نشان میدهد و در آن ناگفتههای بسیاری در مورد دموکراسی میبینیم. و اینکه تألیفی به زبان فارسی برای خوانندگان ایرانی است، مزیت دیگری برای آن بهشمار میآید.
نویسنده کاملا با دموکراسی همدل است و آن را یک راه و روش کلی برای یک زندگی خوب میداند. لذا میخواهد تصویر خوب و درست دموکراسی را به نمایش بگذارد. البته در این اثر دموکراسی به شکل انتزاعی، کلی و پیچیده بررسی نمیشود، بلکه به صورت انضمامی و جزیی و در ارتباط با مسائل مشخص و ملموس توضیح داده میشود. به همین دلیل تنوع مسائل زیاد است و امور گوناگونی در ارتباط با این موضوع بررسی میشوند که مهمترین آنها این موارد است: دین، بانک، بازار، پول، هنر، موسیقی، تکنولوژی، علم، امنیت، کار، فراغت، اقتصاد، فرهنگ، دولت، آموزش، آزادی اجتماعی، مالکیت، هویت فردی، آنارشیسم، اخلاق، عقلانیت، زبان. نهتنها به اینگونه مقولات میپردازد، بلکه حتی مطالب مهمی در مورد روانشناسی جوامع دموکراتیک هم بهچشم میخورد.
نویسنده خاطرنشان میکند که دموکراسی سه قدرت دارد: سیاسی، اقتصادی و فرهنگی. اگر سیاست یا اقتصاد میداندار شود، دموکراسی دچار مشکل میشود. شکل درست دموکراسی آن است که قدرت فرهنگی بر دو قدرت دیگر تفوق داشته باشد. قدرت فرهنگی نیز با نقد جدی در همه زمینهها گره خورده است. بنابراین اشتباه بزرگی است اگر دموکراسی را صرفا یک پدیده سیاسی تلقی کنیم. بلکه پدیدارهای سیاسی معلول دموکراسی هستند. یکی از چیزهایی که در سراسر این اثر میبینیم همین است که نویسنده دموکراسی را از منظر رابطه میان علتها و معلولها تحلیل میکند. عدم توجه به این امر باعث میشود که هم در شناخت دموکراسی بدفهمی رخ دهد و هم در عمل، تحقق دموکراسی با مشکل مواجه شود. توجه به علتها و معلولها برای جامعه دموکراتیک حیاتی است. اگر علتهای اصلی را نشناسیم، در شناخت معلولها به اشتباه میافتیم و در عمل دچار مشکل میشویم. از طرف دیگر، اگر علتها فراهم باشد و به معلولها توجه لازم صورت نگیرد، مدیریت جامعه گرفتار بحران میشود. علاوه بر این، باید رابطه میان علت و معلول نیز درست و همانگونه که هست لحاظ گردد. متأسفانه در بسیاری از موارد رابطه میان علت و معلول وارونه دیده شده است. برای مثال بیشتر افراد گمان میکنند که رجوع به آراء عمومی علت دموکراسی است. این تصور اشتباه است. حقیقت امر کاملا وارونه است؛ یعنی ارزش و اعتبار آراء عمومی ناشی از دموکراسی است. در واقع دموکراسی رجوع به آراء عمومی را الزامی میسازد و علت آن بهشمار میآید. همچنین زندگی جمعی مدرن از سه جزء فرد، سازمان و جامعه تشکیل شده است. در دموکراسی واقعی هر سه مورد در نظر گرفته میشود. دیگر آنکه یکی از ویژگی اصلی دموکراسی فعالکردن چهار حوزه زندگی انسانهاست: خانه، کار، فراغت و معبر. از ترکیب همه این موارد مسائل متعددی بهجود میآید که در این اثر با آنها آشنا میشویم.
در بررسی موضوعات به دیکتاتوری نیز اشاره شده است؛ زیرا امروزه دیگر هیچ دیکتاتوری خود را دیکتاتور نمیداند و حتی بدترین دیکتاتوریها نیز از جهت صوری خود را به دموکراسی شبیه ساختهاند. به همین دلیل نویسنده نشان میدهد که یک موضوع در جامعه دموکراتیک چه تفاوتی با مشابهش در یک حکومت دیکتاتوری دارد. برای مثال میخوانیم که «غم در جامعهی دموکراتیک، در جریانِ "یافتن مدام" فعال است، اما در جامعهی استبدادی در جریانِ "از دست دادن" پدید میآید. به همین دلیل غمِ اول کوشش برای یافتن را پدید میآورد، اما غمِ دوم به حسرت و احساس غبن تبدیل میشود. علت آن است که در جامعهی دموکراتیک امکان ردیابی وجود دارد ولی در جامعهی استبدادی موضوع ردیابی به حسرت بهدست آوردن قدرت سیاسی بدل میشود… بهشتی که در گذشته ازدست رفته است، تبدیل به نوستالژی قدرتمند میشود، حال آنکه غم در جامعه آزاد معطوف به آرزویی است که هنوز آینده دستیابی به آن نیامده. این غم، غم نایافتههاست، نه ازدستدادهها».
به جز دو بخش مدخل و مقدمه، سیویک فصل وجود دارد که حجم آنها بین دو تا ده صفحه در نوسان است و در هر کدام از آنها یکی از جنبههای دموکراسی بهطور مختصر و مفید تحلیل میشود. با این فصلهای کوتاه کار خواندن سادهتر شده است. البته اگرچه این اثر برای عموم مخاطبان نگاشته شده است، اما نکات بسیار دقیق و ظریف و مهمی را در مورد دموکراسی گوشزد میکند. ما که نیاز داریم خیلی بیشتر از آنچه میدانیم دموکراسی را بشناسیم، از این کتاب چیزهای بسیاری میآموزیم.
*دکترای فلسفه
به نقل از الف کتاب
****
«جلوهها و جنبههای دموکراسی»
(فرد، سازمان و جامعه)
نویسنده: محسن قانعبصیری
ناشر: قطره، چاپ اول ۱۳۹۵
۲۰۸ صفحه، ۱۶۰۰۰ تومان