این مقاله را به اشتراک بگذارید
چگونه پدر توفیق را در آوردند!
نگاهی به کتاب «چرا توفیق را توقیف کردند؟» اثر عباس توفیق
حمیدرضا امیدی سرور
این روزها به لطف اینترنت و فضای مجازی نسخه الکترونیک بسیاری از نشریات جدید و قدیم در دسترس همگان قرار گرفته است، اما روزگاری بود که دسترسی به نشریات قدیمی محدود و به نسبت همین دشواری، تورق آنها جذاب و سرگرم کننده بود. البته هنوز هم ورق زدن خود مجله که سالها عمر کرده و عطر و بوی گذشته را به امروز آورده با تماشای عکسهای آن روی مانیتور متفاوت است. دیدن کتاب «چرا توفیق را توقیف کردند؟» به قلم دکتر عباس توفیق مرا برد به سالها پیش که (به واسطه آرشیو نشریات قدیمی یکی از دوستان که یادگاری به ارث مانده از پدر او بود) یکی از تفریحات سرگرم کننده ما ورق زدن این مجلهها بود و جالب اینکه هر بار که گوشه و کنار این مجلات زرد و خشک شده خرد میشد و به زمین میریخت، ما به آن دوست میگفتیم که بخشی از ارث و میراثش را بر باد دادیم!
در میان آن نشریات اما ورق زدن دورههای مجله توفیق از همه جذابتر و سرگرم کنندهتر بود. نشریهای فکاهی که بیاغراق بسیاری از مطالبش با وجود گذشت بیش از سی سال (در آن زمان) هنوز لطف و محبوبیت خود را از دست نداده بودند. اما دو نکته بسیار مهمی که از این گشت و گذار نوستالژیک و پر از طنز و فکاهه دستگیر آدم میشد، یکی تاثیر آشکاری بود که این نشریه بر جریان طنزنویسی بعد از خود در شکلهای مختلف گذاشته بود که نمونه مشخص آن هفته نامه گلآقا محسوب میشد که از جنبههای مختلف ادامه همان توفیق بود، البته با در نظر گرفتن مقتضیات زمانه. حتی در حوزه نقددولتمردان، چون نمیتوانست با رئیس جمهور به دلیل روحانی بودن شوخی کند، معاون او دکتر حسن حبیبی پای ثابت روی جلد یا کاریکاتورهای اصلی گل آقا بود، درست مثل قبل از انقلاب که چون امکان شوخی با شاه وجود نداشت، تصویر هویدا یا به قول توفیق نخست وزیر عصایی (!) مدام روی جلد دیده میشد و سرانجام، همین گیر دادنها به هویدا به خصوص در هنگام ازدواج او در میانسالی که سوژه خنده جماعت شده بود، باعث شد که پس از کش و قوس زیاد، هویدا در هنگام جدایی از همسرش فکری به حال این معضل همیشگی کند. شرح این ماجرا در کتاب «چرا توفیق را توقیف کردند؟» با جزئیات و جذابیت بسیار به قلم دکتر عباس توفیق آمده است.
اما نکته دو که به نظرم بسیار مهم بود، گزارشی است که توفیق از شرایط سیاسی اجتماعی روزگار خود میداد که با دیگر نشریات روز بسیار متفاوت بود. بخصوص که توفیق نشریهای انتقادی بود که برای نقد ناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی آن دوران از زبان طنز استفاده میکرد. به همین خاطر پر بیراه نیست این سخن سیدمحمد علی جمالزاده که توفیق آینه تمام نمای جامعه بود.
توفیق در طول پنجاه سالی که منتشر میشد، روزهای پر فراز و نشیبی را تجربه کرد. از طعم شیرین موفقیت و اقبال در میان مخاطبان که روزگاری مثل برگ زر آن را روی دست میبردند، آنها که سواد نداشتند، جمع میشدند دور باسوادها، آنها که پول نداشتند، مجله را کرایه میکردند و…
چشم تنگی رقبا که چوب لای چرخ آن میگذاشتند، درگیری با اهالی قدرت که تاب طنز تیز و برنده آن را نداشتند، تهمت نامردان که آن را سوپاپ اطمینان حکومت میدانستند تا سر مردم را گرم کند و ذهن آنها را منحرف سازد و دست آخر هم با بگیر و ببندهای همان حکومت برای همیشه توقیف شد. البته پیش از آن، توفیق چندین نوبت توقیف و تعطیلی موقت را تجربه کرده بود و سرانجام در اوایل دهه پنجاه به محاق رفت. پس از انقلاب هم با وجود اینکه بسیاری از نشریات توقیف شده فعالیت خود را از سر گرفتند، توقیف اما چند شماره بیشتر منتشر نشد، شاید گردانندگان آن احساس میکردند که دیگر دوران آنها سر آمده است.
درباره دلایل توقیف شدن مجله توفیق شایعات زیادی بر سر زبانها افتاده بود. اما بیگمان یکی از بهترین کسانی که میتواند در این باره توضیح بدهد، دکتر عباس توفیق بود، یکی از سه رکن اصلی نشریه توفیق که نامشان با ذکر سمت زیر لوگوی نشریه درج میشد و ریاست تحریریه مجله را بر عهده داشت. «چرا توفیق را توقیف کردند؟» به قلم عباس توفیق یکی از چند کتابی است که این روزنامهنگار قدیمی درباره این نشریه فراموش ناشدنی در تاریخ مطبوعات ایران تالیف کرده که دیگر کتابهای این مجموعه همانند «توفیق چگونه توفیق شد؟» در اینده منتشر خواهد شد.
شهرت و اعتبار «توفیق» در تاریخ مطبوعات ایران به دلایل گوناگونی شکل گرفته است: نشریهای بود که قریب به پنجاه سال مردم ایران با آن دمخور بودند، شیوه منحصربه فرد اداره خانوادگی آن (به ویژه در چند دهه آخر فعالیتش)، جریانسازی در حوزه مطبوعات و جا انداختن رسالت اجتماعی سیاسی مطبوعات با اتکاء به طنز، درگیری مداوم با سانسور، صاحب سبک بودن در حوزه طنز، تاثیر انکارناپذیر آن نسلهای بعدی از نشریات فکاهی یا طنز و….
دکتر عباس توفیق در این کتاب که در سیزده فصل نوشته شده، اگر چه اشاراتی نیز به چگونگی تاسیس و پاگرفتن آن در فصل نخست کتاب با عنوان «روزنامه توفیق، بنیانگذاران و همکاران» داشته است و در فصل دوم نیز به شرح چگونگی انتشار توفیق در هنگام دولت حسنعلی منصور پرداخته است، اما عمده دیگر فصلهای کتاب به دوران انتشار توفیق، همزمان با دولت هویدا اختصاص یافته است. دورانی که هم روزگار اوج شهرت و محبوبیت توفیق محسوب میشد و هم اینکه به دلیل انتقاد تند و تیز از دولت هویدا، با مشکلات و درگیریهای گوناگونی روبه رو شده بود. شرح این ماجرا مفصلا در کتاب آمده، اما ویژگی مهم کتاب آن است که نویسنده تنها به چالشهای نشریه توفیق با هویدا بسنده نکرده است، بلکه با نگاهی فراگیرتر گزارشی جالب توجه از اوضاع و احوال نشریات در دوران دولت هویدا و همچنین تلاشهای او برای به زانو در آوردن نشریات منتقد داشته است.
از این منظر کتاب حاضر به اثری جذاب بدل شده که حاوی روایتهایی قابل توجه از تاریخ مطبوعات و سانسور در رژیم پهلوی و همزمان با سالهای نخستوزیری امیرعباس هویدا است. از جذابیتهای کتاب حاضر انتشار و نقل بخشهای جذابی از شمارههای مختلف نشریه توفیق به فراخور ماجراهای مورد اشاره نویسنده است. همچنین در فصول پایانی کتاب که به ذکر ماجرای توقیف مجله توفیق پرداخته شده، نویسنده کتاب برای علاقمندان این نشریه و همچنین ثبت در تاریخ مطبوعات، شماره آخر نشریه توفیق را که منتشر شد اما بدست خوانندگان خود نرسید به طور کامل منتشر کرده است و علاوه بر آن بخشهایی از شمارهای که بعد از توقیف توقیق به صورت مخفی منتشر شد نیز در کتاب آمده است.
خلاصه اینکه خواندن «چرا توفیق را توقیف کردند؟» هم نوستالژیک است و هم لذتبخش، به خصوص برای آنها که به تاریخ معاصر علاقمندند، البته در کنار همه اینها کتاب حاضر به دلیل ارائه اطلاعاتی دست اول از آنچه بر مطبوعات ایران در چالش با تیغ سانسور گذشته اثری ارزشمند به عنوان منبعی در پژوهشهای تاریخ روزنامهنگاری ایران است.
به نقل از الف کتاب
***
«چرا توفیق را توقیف کردند؟»
نویسنده: عباس توفیق
ناشر: هرمس، چاپ دوم ۱۳۹۶
۷۲۲ صفحه، ۶۵۰۰۰ تومان