این مقاله را به اشتراک بگذارید
ویرجینیا وولف از تجربه هایش می گوید
مترجم : مهرناز زاوه
کیست که نوشتن مثل ویرجینیا وولف را دوست نداشته باشد و توصیههای او برای نویسندگی را نخواهد؟
به گزارش مدومه، ایبنا به نقل از لیتهاب نوشت : وولف صاحب ذهنی تکرارناشدنی بود و به عنوان ناشر و نویسنده اعتقادات محکمی در این باره داشت که چگونه میتوان یک قطعه ادبی فوقالعاده نوشت. خوشبختانه او بسیاری از ایدههایش را در طول زندگی برای ما در نامهها و مقالههایش نوشته است. در اینجا مجموعهای از اندیشههای وولف درباره مهارت و هنر رمان برای نویسندگان جویای نام آورده شده است.
– برای نوشتن رمان از کاراکترها شروع کنید
من باور دارم که همه رمانها با یک بانوی پیر که در گوشهای ایستاده آغاز میشوند. باور دارم که همه رمانها با کاراکترها سروکار دارند و برای توصیف کاراکترهاست که فرم رمان تکامل مییابد.
از مقاله «آقای بنت و خانم براون» ۱۹۲۴
– هرچقدر که میتوانید بخوانید و بعد راجع به کسی غیر از خودتان بنویسید
هنر نوشتن، هنر فرمانبردار بودن و صدا زدن هر کلمه با دانستن وزن، رنگ و صدای آن و برقراری پیوند میان آنها که در زبان انگلیسی بسیار ضروری است، نشان میدهد که کلمات بسیار بیشتر از آن هستند که نشان میدهند و این میتواند از طریق خواندن آموخته شود. چطور میتوانید نوشتن را یاد بگیرید اگر فقط درباره یک شخص خاص بنویسید؟
از «نامهای به یک شاعر جوان» ۱۹۳۲
-با خواننده زمینه مشترک پیدا کنید
در زندگی و ادبیات لازم است که راههایی برای از بین بردن شکاف میان میزبان و میهمان ناشناساش از یکسو و نویسنده و خواننده ناشناختهاش از سوی دیگر داشته باشیم. میزبان فکر میکند که صحبت از آب و هوا، یک علاقه جهانی مشترک میان تمام انسانهاست. او از این طریق با میهمان خود ارتباط برقرار میکند و زمینه را برای بیان علایق مشترک بزرگتر فراهم میکند. در مورد ادبیات هم همینطور است. نویسنده با خوانندهاش ابتدا از طریق نشان دادن چیزی که او میشناسد شروع میکند و به این طریق قوه تخیل او را تحریک میکند و کاری میکند که او در موقعیتهای پیچیدهتر هم مشارکت کند.
از مقاله «آقای بنت و خانم براون» ۱۹۲۴
– بازی با کلمات را در جستوجوی حقیقت و زیبایی یاد بگیرید
کلمات ذاتا پر از انعکاس، خاطره و ارتباط هستند. در طول قرون در خانه و خیابان روی لبهای مردم بودهاند و امروز این یکی از عمدهترین دلایل دشواری نوشتن آنهاست؛ اینکه با معانی و خاطرات اندوخته شدهاند. در زمانهای قدیم وقتی انگلیسی یک زبان جدید بود، نویسندگان میتوانستند کلمات جدید اختراع کنند و از آنها استفاده کنند. امروز اختراع کلمات جدید آسان است اما نمیتوان از آنها استفاده کرد، چون زبان دیگر قدیمی است. نمیتوان از کلمات جدید در یک زبان قدیمی استفاده کرد؛ چرا که این واقعیت روشن وجود دارد که یک کلمه، یک واحد جدا و تنها نیست، بلکه بخشی از کلمات دیگر است. برای اینکه از کلمات جدید درست استفاده کنید باید یک زبان جدید اختراع کنید؛ اما این وظیفه ما نیست. وظیفه ما حالا این است که ببینیم چطور میتوانیم کلمات قدیمی را در ترکیبات جدید به کار ببریم تا نجات پیدا کنند، زیبایی را خلق کنند و واقعیت را بگویند.
از مقاله «هنرمندی» ۱۹۳۷
– قواعد را کنار بگذارید
نویسندگان خوب تلاش میکنند که به زندگی نزدیکتر شوند و آنچه برایشان جالب و تکاندهنده است صادقانهتر و دقیقتر حفظ کنند؛ حتی اگر مجبور شوند که از بیشتر قواعد چشمپوشی کنند. بگذارید ذرات را همانطور که به ذهن میرسند، ثبت کنیم. بگذارید الگوها را هرچند ناخوشایند و نامتصل خودمان ترسیم کنیم.
از مقاله «داستان مدرن»
– برای انتشار کتاب عجله نکنید
به خاطر خدا قبل از سی سالگی کتاب منتشر نکنید. این موضوع اهمیت زیادی دارد. بسیاری از اشتباهات در شعرهایی که میخوانم به این خاطر است که شاعر برای قرار گرفتن در فشار هنوز بسیار جوان است و از نظر روحی و کلامی پژمرده میشود. شاعر به خوبی مینویسد؛ او برای چشمان سختگیر و زیرک مردم مینویسد؛ اما چقدر بهتر میشد اگر این را پس از ده سال نوشتن تنها برای چشمان خودش مینوشت. از این گذشته، سالهای بین بیست و سی سالگی اوج هیجانات احساسی را به دنبال دارند. اگر زندگی واقعی اینقدر سخت است، دنبال کردن زندگی خیالی آزاد است. وقتی جوان هستید بنویسید، احمق باشید، سطحی باشید، از شاعران بزرگ تقلید کنید، همه اشتباهات را تجربه کنید، سبک، نحو، دستور زبان؛ همه چیز را بیرون بریزید، عصبانی شوید، دوست بدارید، با هر کلمهای که میتوانید بسازید. با این کارها نوشتن را یاد میگیرید. اما اگر کتاب منتشر کنید آزادیتان محدود میشود.
از «نامهای به یک شاعر جوان» ۱۹۳۲