این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
همیشه بهانهای برای فراموشکردن مسیح هست
«دیر راهبان» (بازخوانی رمان دیر راهبان نوشتهی فرایرا دو کاسترو) کاری از محمد چرمشیر و فرهاد مهندسپور
آرش محسنی
مجموعهی گسترهی خیال از گامهای متفاوتی شکل گرفته که هر گام را کتابهایی متفاوت با هدفی همانند به هم میرساند. کتابهای گسترهی خیال با همهی گوناگونی، ویژگیهایی همگون دارند؛ نیاز و ضرورت جامعهی هنری و دانشگاهی ما را در بر دارند، به ژرفای آگاهی خوانندگان میافزایند، عنوانهای گزیدهشده کمتر در میان آثار دیگر ناشران ایرانی دیده میشود، کیفیت و نگاه علمی و دانشگاهی، مهمترین ویژگی کتابهای این مجموعه است. کتابهایی که به فارسی ترجمه شدهاند، بیشتر از میان کتابهای سدهی ۲۱ هستند و از ناشران یا نویسندگان نامی، تاثیر مهمی بر فرهنگ ما و رشد دانش هنری دارند و همگی آنها ویرایش تخصصی شدهاند.
نمایشنامهی تکپردهای دیر راهبان با ۱۳ شخصیت، در صومعهای میگذرد که در آستانهی اشغال نیروهای نازی است. دیر راهبان با ورود و خروج کشیشها حول محور «پدر مافوق»، مکانی است که در آن بیش از هرچیز بحث بر سر خدا، مسیح، روح و تقدیر آدمی در مواجهه با گناه و مرگ است. چکیدهی تمامی بحثها در دیر راهبان این است که خدا چطور میتواند مشیتی داشته باشد که ثمرهاش جنگ، شرارت و بدی روی زمین باشد؟ پدر مافوق در مقام مدافع مسیح سعی در تبیین مشیت الاهی دارد. او در تمام طول نمایش در حال پاسخگویی به پدرانی است که در اثر جنگ ایمانشان را به مسیح از دست دادهاند و نزدیکشدن هیتلر به دیر برای هرکدام از آنها جلوهای از آخرالزمان و پایان زندگی است. دیالوگهای پدر مافوق با هرکدام از پدرها میتواند یکی از موضوعات خداشناسی و در عین حال تشکیک در آموزههای مسیحی باشد. این گفتوگوها که به آرامی نمایش را پیش میبرند، گاه به گروتسکی میرسند که هم هجو مسیحیت کلیسایی و اخلاق مسیحی است و هم نقیضههای به عهد جدید. فضای هجوآمیز دیر راهبان درست در پایان نمایش با هیئتی آخرالزمانی و سهمناک به هجویهای تمامعیار بر مسیحیت در عصر مدرن بدل میشود. آنجا که با ورود سپاه هیتلر به دیر، تمامی کشیشان لباس نظامی به تن کرده و چکمه پوشیدهاند و حالا تمیز دادن آنان از نظامیان دیگر کار بسیار دشواری است. در حقیقت پدر مافوق در قبولاندن مشیت الاهی به زیردستانش ناکام مانده است و حالا هرکدام از آنها میتوانند و باید برای زندهماندن، دیگری را از حق زندگی محروم کنند. به لحاظ فرمی روایتی که با بحثی طعنهآمیز بر سر کفش آغاز شده است در پایان به پوتین ختم میشود. میلیتاریسم به سادگی تکیه بر جای مذهب زده است و این کلام پیشگویانهی فرایرا دوکاسترو است.
از نکات مهم و ارزشمند نمایشنامهی دیر راهبان، دیالوگنویسی استادانهی آن است. دیالوگها ساده و تخت به نظر میرسند اما اغلب در هرکدام از آنها نکتهای هجوآمیز و شوخطبعانه پنهان شده است. در جایی «پدر ژرژ» میگوید:
«پدر! شما نمیبینین ساختمون این دیر چقدر شبیه اون کارخونهایه که ۴۰۰ نفر دارن توش کار میکنن؟ اون کلماتی که میگه دیر ما بیطرفه، حکم مرگ مرداییه که تو اون کارخونه کار میکنن. اینه اون محبت پروردگار؟»(ص۳۵)
دیر راهبان نوشتهی دوکاسترو داستانی یکخطی، ساده و بدون افت و خیز است. موقعیتی که در همان نگاه نخست، چندان هم بغرنج و پیچیده نیست و شخصیتهایی که به شدت ایستا هستند. شخصیتهایی که نه داستان را چنانکه باید به پیش میبرند و نه در موقعیت، تحولی پدید میآورند و نه تعریف ویژهای از خود به دست میدهند. اینها همهی مصالحی است که در رمان کوتاه دیر راهبان دیده میشوند. ولی این رمان کوچک که پیشاپیش خود را محروم کرهد از همهی آنچه میتواند شالودهی یک اثر داستانی را بسازد، چرا همچنان خواندنی و تاثیرگذار است؟ دوکاسترو در همان آغاز و در یک خط داستانش را تعریف میکند؛ و با این کار تعلیق را از گرفتارشدن در هزارتوی چگونگی روایت داستان، به شیوهی کنش شخصیتها منتقل میکند. اما بیدرنگ با حذف دادههای مربوط به پیشینهی شخصیتها، محدودهی کنشها را از یک فاصلهی بعید به زمان رویداد میکشد. دوکاسترو گرچه اثرش را بر ساخت شکلی رمان پدید آورده، با بهرهگیری ساختارشکنانهی تکنیک، امکانی وسیع را برای فرآیند تبدیل شکل داستانی به شکل گفتوگو به معنای دگرگونی آن به اثری نمایشی نیست. برای انجام این تبدیل، نیاز به تبدیل همهی روابط درونمتنی به شکل ساختاری نوین، گریزناپذیر است و این انجام نمیشود مگر از راه روشنساختن ظرفیتهای شکلی داستان و نمایش و یافتن نقطههایی که این تبدیل در آنها امکان دارد.
دوکاسترو در رمانش داستانسرایی نمیکند تا این امکان پدید آید که شخصیت در راه رشد و گسترش داستان فرصت پیدایی، معرفی، بروز و ثبات خویش را پیدا کند. با محدودشدن داستان و پرهیز از تعریف شخصیت دو عنصر اساسی داستان و شخصیت در فرآیند تبدیل نمایشی بیاثر میشوند و تنها بار دیگر در محدودهی موقعیت پدیدآمده امکان تعریف پیدا میکنند. به نظر میرسد این همان مرکز ثقل لازم برای تبدیل رمان به نمایشنامهی دیر راهبان است. مرکزی که روابط درونمتنی رمان، شایستگی تبدیل به روابط درونمتنی اثر نمایشی را مییابند.
از این روست که بر این نمایشنامه عنوان «بازخوانی» نهاده شده است؛ نه بازنویسی، بازآفرینی و یا برداشت. هرچند که دقایقی از نمایشنامه تفاوتی بنیادین با اصل اثر دارد. خوانش دوبارهی متن دوکاسترو به بیان دیگر، تغییر در نسبت شخصیتها و موقعیت در همان داستان یکخطی حفظ شده است. این چینش که میتواند بارها و بارها به وسیلهی کسان دیگر نیز انجام شود، امکانی برای بازخوانان پدید آورده است تا در درجهی نخست به ساختی نمایشی نزدیک شوند و در درجهی بعدی با نظمدهی تصویری درهمریخته به روایت ویژهی خویش دست یابند. در واقع این خوانش نه تغییری تحمیلشده از بیرون به اثر که از تغییر نسبتهای درون اثر پدید آمده است. نسبتی که با دگرگونیاش خوانشهای متفاوتی از آن نیز شدنی است.
به نظر میرسد نمایشنامهی دیر راهبان اثری است که به طور قطع برای اجرا نوشته شده است اگرنه نویسندگان آن میتوانستند با توضیح ارجاعات فراوان کتاب به عهد جدید، احکام مسیحی و حوادث تاریخی جنگ دوم ارتباطبرقرار کردن خوانندههای دیگر را با آن آسانتر کنند. نکتهی بعدی اینکه هیچکجا در مقدمه و شروع کتاب نامی از مترجم داستان دیر راهبان نمیبینیم و اشارهای نمیشود که این بازخوانی از روی چه متنی صورت گرفته است؟ متن اصلی یا متن ترجمهی میرعلایی؟
نمایشنامه دیر راهبان برای نخستین بار با گروه آفتاب به کارگردانی فرهاد مهندسپور، آبان و آذر ۱۳۸۰ در تالار سایهی تئاتر شهر روی صحنه رفته است. از بازیگران آن نمایش میتوان به سیامک صفری در نقش پدر مافوق، حسن معجونی در نقش پدر ژرژ، حمید ابراهیمی در نقش پدر بریساک و آرش دادگر در نقش پدر میشو اشاره کرد.
فرایرا دو کاسترو نویسندهی پرتغالی (۱۸۹۸-۱۹۷۴) با ترجمهی احمد میرعلایی از رمان دیر راهبان به جامعهی ادبی ایران معرفی شد. دوکاسترو تنها سه رمان دارد؛ «پشم و برف: یک عاشقانه»، «جنگل» و «دیر راهبان» و از آن میان تنها دیر راهبان به شهرتی نسبی رسید و این تنها کتابی است که از او به فارسی ترجمه شده است. اگر ترجمهی میرعلایی از این کتاب نبود شاید خوانندگان فارسیزبان هرگز دیر راهبان را نمیخواندند. باید یادآوری کنیم که آشنایی با بورخس نیز از رهگذار ترجمههای احمد میرعلایی به دست آمده است.
نقل از الف کتاب
«دیر راهبان»
(بازخوانی رمان دیر راهبان نوشتهی فرایرا دو کاسترو)
نویسنده: محمد چرمشیر و فرهاد مهندسپور
ناشر: فرهنگ نشر نو؛ چاپ اول ۱۳۹۷
۶۸ صفحه، ۸۰۰۰ تومان
‘