این مقاله را به اشتراک بگذارید
جستوجوی محمد مختاری در شعر معاصر برای رسیدن انسان ایرانی به آزادی بوده است
آریامن احمدی
جهان ما به دو چیز زنده است
اولی شاعر
و دومی شاعر
و شما هردو را کُشتهاید!
جهانِ ایرانی، جهانِ شعر است؛ از همین زاویه است که بزرگترین میراث فرهنگی این سرزمینِ هفتهزارساله، «شعر» است؛ هنرِ هزارساله ایرانیان، که بهتبع آن، فردوسی بزرگ، با طنینِ کلماتِ گرانسنگش، زبان فارسی و هویت ملی ایرانی را زنده نگه داشت. در همین بسترِ هزارساله است که بخش دیگری از تاریخ این سرزمین، تاریخِ تراژیک آن، نطفه میبندد: «شاعرکُشی»؛ پدیدهای بدشگون در ذهنیتِ استبدادیِ انسانِ ایرانی، بهویژه از مشروطه تا امروز: از میرزادهعشقی و فرخییزدی تا مرتضی کیوان و خسرو گلسرخی؛ از سعید سلطانپور و حمید حاجیزاده تا محمد مختاری و بکتاش آبتین در آخرین زمستان قرن.
بیستوپنجسال پیش، در دوازدهمین روزِ ماهِ آخرِ پاییز، خبر قتل محمد مختاری، روی دیگر این پدیده تاریخی را عریان کرد. شاعری که با کلماتش به ما «تمرین مدارا» و «درک حضور دیگری» را یاد داده بود، در اضطرابآورترین روزِ جهان، شعرِ مرگ را درحالیکه کوپنهای خرید در جیب سمت راستش به رنگِ خون درآمده بود، سرود: «خویش من است آب و گل سرخ/ خویش من است سرو و آزادی.»
محمد مختاری در جهان ایرانی، چهار مسیر را برای معرفتشناسیِ «انسان ایرانی» پیمود: سرودن شعر، ترجمه شعر، نقد ادبی، و پژوهش. او در هیات شاعر، نخستین کتاب شعرش «پنجاهوهفت» را در سال ۵۷ منتشر کرد و آخرینش هم با نام «وزن دنیا» یک سال پس از مرگش. نشانههای بلوغِ کلمات در شعرهای عاشقانه، سیاسی و اجتماعی او، جان گرفته بود، که جانش گرفته شد. بااینحال، او شعرهای درخشانی دارد که هنوز صدای آزادیخواهیِ او را جهانِ ایرانی پژواک میدهد:
نزدیک شو اگرچه نگاهت ممنوع است
زنجیره اشاره چنان از هم پاشیده است
که حلقههای نگاه
درهم قرار نمیگیرد.
دنیا نشانههای ما را
در حولوحوش غفلت خود دیده است و چشم پوشیده است.
نزدیک شو اگرچه حضورت ممنوع است…
محمد مختاری بههیات منتقد ادبی یکی از مهمترین آثار در حوزه شعر معاصر فارسی را نگاشت. کتاب «انسان در شعر معاصر» را میتوان ماندگارترین اثر او بهشمار آورد، اگرچه او در این حوزه کتاب «هفتاد سال عاشقانه؛ تحلیلی از ذهنیت غنایی معاصر» را هم دارد. نگاه تازه او در این کتاب، برای بازشناخت انسان ایرانی از منظر شعر بهعنوان هنر ملی ایرانیان، کاری نو و سترگ بود که وجوه مختلف انسان ایرانی را در آینه شعر فارسی بازتاب میداد. همانطور که در بخش «درک حضور دیگری» مینویسد: «شعر نیمایی از آغاز پیامآور ارزشهای تازهای برای انسان ایرانی بوده است… حرکت اصلی شعر معاصر، بهرغم این گرفتاریها و تناقضها، همواره به انسان ایرانی، گذشته، حال، آینده، کارکرد، آرمان و سرنوشت پرداخته است، و از موقعیت او به سرنوشت انسان در جهان گراییده است. نشان داده است که بررسی پرشور طبعیت انسانی، ذاتیِ هنر و ادبیات نو است. هنر و ادبیات نو، نهتنها انسان و جوهر واقعی طبیعتش را با شوروهیجان بازمیجوید، بلکه در برابر تهاجمها و تخریبها، فروداشتها و نفیِ حرمت و کژدیسگی و تباهی و انکار ارزش آدمی، به دفاع از همبستگی انسانی میپردازد.»
ردپای محمد مختاری در هیاتِ پژوهشگر و صاحبنظر را باید در «تمرین مدارا»، «حماسه در رمزوراز ملی» و «اسطوره زال: تبلور تضاد و وحدت در حماسه ملی» جست. از میان این آثار، «تمرین مدارا» مهمترین اثر او در این جایگاه است؛ کتابی متشکل از بیست مقاله در بازخوانی فرهنگ ایرانی. در این مقالهها، با نگاه انتقادی و تحلیلی مختاری را در برخورد با مباحت پیرامون انسان ایرانی مواجهیم. طرح برخی از گزارهها مانند «دوران گذار»، «ساخت استبدادی ذهن»، «شبانرمگی»، «رفتارهای سنتی و نهادی حذف» از مفاهیم و مباحثی است که او در این کتاب به آن پرداخته است.
در هیات مترجم، محمد مختاری با کتاب «زاده اضطراب جهان» شناخته میشود: مجموعهای از ۱۵۰ شعر از دوازده شاعر نوآور اروپایی که از آن بهعنوان «بیدارترین و خالصترین شاعران» یاد میکند. مختاری در مقدمه کتاب، هدف از تدوین این کتاب را اینطور توضیح میدهد: «من این شاعران را بهجای میلیونها تن از انسانهای اروپایی مینگرم که یا پس از جنگ و یا تاکنون زبانِ نهفتهشان آشکار شده و نمایان ساخته است که حتی به بهای فداشدنِ نشاط و سرخوشی و شورانگیزی و محوشدنِ بشاشتِ چهره شعر، از طرحِ حیثیت انسانی و ماهیت و ارزش و شانِ حضور آدمی بازنایستاده است»؛ همین نایستادن است که شاعر را برای سرودنِ شعرِ بلندِ آزادی، برمیخیزاند، چراکه «نمیشود آزادی را کُشت و انسان را زنده کرد یا زنده نگه داشت. خیرِ آدمی در گروِ آزادی او است. خیرِ آدمی تنها در آزادی او قابل شناخت و بقاست. آنکه آزادیِ آدمی را به بهانه خیرِ او محدود میکند یا از میان میبرد، به بلوغِ انسان باور ندارد. ازاینرو، همه کسانی که تعیینِ حدودِ آزادی را به ازپیشتعیینکردنِ خیرِ آدمی موکول میکنند، دیکتاتورهایی هستند که زندگی را به مرگ میسپارند؛ آدمی را برای مرگ میخواهند، نه برای زندگی.»
محمد مختاری در هیات شاعر، مترجم، منتقد، و پژوهشگر، هماره دغدغههای انسانی داشت؛ تمامی آثار او، گویای این است که او در جستوجوی آزادی و عدالت برای انسان ایرانی بوده است؛ جستوجویی که با مرگ او ناتمام ماند، اما با بازخوانیِ آثارِ او، همچنان ادامه دارد: نزدیک شو، اگرچه رویایت ممنوع است…
سازندگی