رفتن به محتوا رفتن به فوتر

جذابیت داستان‎شهری در برابر طراوت داستان روستایی

1 Comment

  • مهدی ملک‌زاده
    ارسال شده 21 فوریه 2012 در 11:39 ب.ظ

    حالا نمی‌خواهم ایراد الکی بگیرم،اما الان این آمار از کجا می‌آید که بیشتر مردم رمان شهری می خواهند؟

    بالاخره هر کسی یک اطرافیان محدودی دارد.رو حساب چیزی که ما می‌بینمیم که نمی‌شود استدلال کرد.

    نظر شخص من این‌جاست که این شهری نویسی از طرف نه خواننده که از طرف نویسنده‌ها باب شده و نکته‌ای که حتمی‌ست این‌جاست که چه شهری نویس و چه روستایی نویس(که من هم مثل خودتان ابدا این تفکیک را نمی‌فهمم) اگر کارش کیفیت مطلوب را داشته باشد و جذابیت قصه‌ای(!) و دراماتیک داشته باشد،هم خواننده می‌خواند و هم مورد توجه واقع می‌شود.

    خوتان می‌گویید:
    یک نویسنده بومی یا روستایی‎نویس، اگر از توانایی متعارفی برخوردار باشد، به مراتب اثرش با تایید و تشویق بیشتری از سوی برخی منتقدان و البته بسیاری از جوایز، مخصوصا از نوع دولتی‎اش همراه می شود

    یعنی چی؟یعنی دارید می گویید اگر قصه‌ی روستایی بد بنویسی،کسی نمی‌خواند؟خب بد،بد است دیگر.وقتی خوبش خوانده می‌شود،که خودتان هم گفتید،پس این وسط بحث شهری‌ست یا روستایی چیست؟
    (همه ی حرفهای من را کلا یک علامت سوال آخرش بگذارید.می‌گویم که خودم بفهمم و بدانم.جسارتی نباشد.)
    راستی اقای سروری،روی جلد رمانتان،پائولو… خیلی خیلی بد است.یعنی یک حس بدی به‌اش دارم که نمی‌دانید.همه جا گفته بودم،گفتم به خودتان هم بگویم!هم رنگ و هم فونت و هم جای کلمات و اسم و هم آن خودنویس و بک‌گراند سفید و …اصلا خیلی بد است…
    وای نباید این‌ همه بد می‌گفتم!
    شاید رمان را که آدم بخواند بهتر بشود این‌طور ادعا‌ها کرد :دی !

ارسال نظر

0.0/5