فصل اول رمان شروع درخشانی دارد و خواننده فکر میکند که داستانِ سهراب خواهد بود و براین محوریت ادامه خواهد یافت، ولی فصل به فصل، محوریت شخصیتها بیشتر شده و داستان به خانوادهی سهراب از جمله بیتا، پدر و (راوی مرده)، مادر رزا و اهالی ده از جمله عیسی و … میپردازد که…
در رمانهایی با موضوع سیاسی، اجتماعی به طور معمول فضایی سرد و پرالتهاب حاکم است و زبان که مولد چنین فضایی است از این تاثیرات بینصیب نیست. بااینوجود تفاوت زمانی به چشم میآیدکه از روال معمول متمایز باشد. اینطور که دراین رمان، نوشتار خشک و ملتهب سیاسی مدنظر نویسنده نیست