ادبیات داستان امروز (۲): بازکیاگوراب اثر م.ح.عباسپور چند بار زیر لب تکرار می کنم. بلند تر می گویم. می شنوم که دارم می گویم بازکیاگوراب. چیزی به ذهنم نمی رسد. دوباره و باز بلندتر. بازکیاگوراب. اسم چیزی، شاید یک روستا. بعد فکر می کنم شاید اسم کتابی باشد که مدت ها قبل خوانده ام۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴0Commentsتوسطبابک وندادادامه مطلب