همۀ ما «بینوایان» را با حسی نوستالژیک دوست داریم و گویی نمیتوانیم چهرۀ کوزت را، که با لباسهایی مندرس مقابل عروسک مورد علاقهاش ایستاده است، فراموش کنیم. هیچ کس ژان والژان، و ژاور و خانوادۀ تناردیه را فراموش نمیکند و حتی گاه کسی که را مدام در حال کار و تلاش است و سختی میکشد…