خولیو کرتاثار داستان کوتاهی دارد با نام «گل زرد» که در اینجا هم با چهره دیگری از یک کارمند مواجه میشویم. با آدمی که مدتها است لحظهبهلحظه میانمایگی و روزمرگی زندگیاش را چشیده و از همپاشیدن ازدواجش را و ویرانی عمر پنجاهسالهاش را دیده و با اطمینان از اینکه فنا خواهد شد به دنبال فناناپذیری…