Skip to content Skip to sidebar Skip to footer

Tag: داستان خارجی

داستان جهان (33): «اتاقی برای ابد» اثر بریس دی‌‍جِی پنک

بریس دی‌‍جِی پنکیک (Breece D’J Pancake) نویسنده داستان ‌کوتاه آمریکایی که از او با عبارت «یکی از بزرگ‌ترین نویسندگانی که هرگز نامش را نشنیده‌اید» یاد می‌شود. 29 ژوئن 1952 در میلتون ویرجینیای غربی به دنیا آمد و بزرگ شد

Read more

جهان داستان (32):« غار بادی» اثر هاروکی موراکامی

پانزده ساله که بودم خواهرم مرد. مرگش ناگهانی اتفاق افتاد. آنموقع او دوازده سال داشت و سال اول پیش دبیرستان بود. با مشکل قلبی مادرزاد بدنیا آمده بود، اما بعد از آخرین جراحی‌‌هایش، در سال آخر ابتدایی، دیگر علائمی از بیماری بروز نداده بود، و خانواده‌ی ما دوباره قوت قلب گرفته بود

Read more

جهان داستان (19) : «پنجم اکتبر» اثر گئورگ هایم

روز پنجم اكتبر مقرر بود گاري‌هاي نان از حومه به پاريس بيايند. شوراي شهر سر هر چهارراه –قرمز و درشت و خوانا- آگهي زده بود و ملت در تمامي روز تا مغز استخوان گرسنه بود و خواب بهشت سيري مي‌ديد. خواب كوه نان و کلو‌چه كه به هر مطبخ و آشپزخانه سرريز مي‌كرد.

Read more

جهان داستان (۱۱): «شانس» اثر مارک توآین ترجمه حسین کارگر بهبهانی

ماجرا در جشنی که به افتخار یکی از دو سه درجه دار شناخته شده‌ی ارتش انگلیسی در عصر خودشان ترتیب داده شده بود اتقاق افتاد. بنا به دلایلی که بزودی مشخص خواهد شد نام واقعی و لقبش را آشکار نمیکنم و سپهبد لرد آرتور اسکورسبی ‌،ی. سی.، ک.س.ب و فلان و فلان صدا میزنمش.

Read more

بریده ای از داستان شیطانی در بهشت اثر هنری میلر ترجمه داوود قلاجوری

این “آنائیس نین” بود که مرا با “کنراد مریکان” آشنا کرد. در یک بعدازظهر پاییز در سال 1936 بود که نین او را به آپارتمان من در “ویلا سورا” آورد. در برخورد اول، نظر من نسبت به مریکان چندان مطلوب نبود. مردی غم انگیز، معلم وار، خودرأی و خودخواه به نظر رسید. یک حس مرگبار…

Read more

بازخوانی داستان (22): «محکمه جنایی»* اثر یاروسلاو هاشک

یاروسلاو هاشک (۱۹۲۳ - ۱۸۸۳) نویسنده چک با کتاب «سرباز ساده‌دل، شویک» که در سال مرگ نویسنده‌اش انتشار یافت در جهان شهره شد. این کتاب که سرشار از طنز و مطایبهٔ عامیانه است و در آن نظام میلیتاریستی اتریش-هنگری به‌مؤثرترین نحوی به‌هجو کشیده شده بارها در قلمرو سینما و تآتر مورد بهره‌برداری قرار گرفته، و…

Read more

بازخوانی داستان (3): «کنار دریا» اثر آلن رب گریه

سه بچه دارند کنار دریا راه می‌روند. دست همدیگر را گرفته‌اند و در کنار هم پیش می‌روند. تقریباً هم قداند، شاید هم سن باشند: حدود دوازده. ولی بچه وسطی کمی‌از آن دوتای دیگر کوچک‌تر است. غیر از این بچه‌ها هیچ کس در کنار دریا نیست. ساحل نوار نسبتاً پهنی است که نه سنگ‌های پراکنده‌ای در آن…

Read more

بازخوانی داستان (2): «میهمان» اثر آلبر کامو

معلم دو مرد را نگاه می‌کرد که در سربالایی به سوی او پیش می‌آمدند. یکی سوار بر اسب و دیگری پیاده بود. آن‌ها از لا به لای  تخته سنگ ها در میان برف هایی که تا چشم کار می‌کرد بر دامنه وسیع جلگه مرتفع و متروک دیده می‌شد آهسته آهسته و به زحمت پیش می‌آمدند.…

Read more