رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: داستان های کوتاه پرویز دوایی

داستان آدینه (۷): «کمربند صاعقه» اثر پرویز دوایی

بیشتر آرتیست‌های سریال یک کمربند پهنی داشتند که وسطش علامتی بود. من در تمام آن سال‌ها که هیچ‌کدام از وسایل آرتیستی را نداشتم، فکر کردم که شاید آسان‌ترین آن‌ها فراهم کردن این کمربند باشد. شنل و نقاب و کلاه چرمیِ قالب سر و عینک پهن خلبانی را نداشتم. گیر نمی‌آمد

ادامه مطلب