شرحی بر قصیدهی جملیه
هوشنگ گلشیری
برای عبدالعلی عظیمی
از خواب بیدار شده و نشده صدای زنگها را شنیدم، انگار هنوز خواب بودیم. نه، همان صدای آشنای زنگوله بود که زنجیروار میزد. آن روزها همیشه از آن سوی شالیها میآمدند، تا میرسیدند زیر پنجرهی آدم و مدتی، انگار فقط برای تو بزنند، زیر پنجره میایستادند…
گیله مرد از مجموعه داستان نامه ها، یکی از بهترین داستانهای رئالیستی ادبیات داستانی معاصر ایران و از معروف ترین داستانهای کوتاه بزرگ علوی ست. تقریبا در اغلب گلچین هایی که از بهترین داستانهای کوتاه فارسی انجام شده گیله مرد نیز به عنوان اثری شاخص از بزرگ علوی در آنها دیده شده. شهرت این داستان…
«هیچ لازم نبود که در را باز کنند: در خودش باز بود، و همچنین هیچ لازم نیست که بگوییم اول کدام یک به درون آمدند:
معلوم است- اول خانمها و بعد آقایان.»
این یکی از بهترین شروع هایی ست که در یک داستان کوتاه فارسی خوانده ام. همانقدر ساده و تکان دهنده که از یک…
“آقای نویسنده تازه كار است “ ، اما خواهش میكنم، از حضورتان صمیمانه خواهش میكنم كه فراموش نكنید عنوان استان این نیست، چیز دیگری است: “ آقای اسبقی برمی گردد . ”
البته من هم با شما هم عقیدهام كه نویسنده در نامگذاری سلیقه به خرج نداده است، اما به حقیقت سوگند میخورم كه این…
در گردشگاه بزرگ شهر به هم بر خوردند، امّا ما خیلی زود كار خود را فیصله دادیم. حقیقت این است كه آنها پس از طیّ مقدّمات هیجانانگیزی به هم رسیدند. این مقدّمات چه بود؟
اوّل، جوان نجیب و سر به زیر ما، آقای X، كه اتفاقاً در این لحظه سرش رو به بالا بود، حس…
چتر و گربه و دیوار باریك/ رضا قاسمی
هرگز نخواسته بودم نویسنده باشم. همه چیز با یك ساعت مچی"وست اند واچ" شروع شد. تقصیر هم تقصیر گاو بود.
كلاس چهارم بودم یا پنجم دبستان. از مدرسه كه آمده بودم كز كرده بودم گوشهی اتاق و یكی دو ساعتی میشد دفترم را باز كرده بودم و،…
شده بودی درست مثل سنگ خارا، سخت. یکدنده و لجوج. هیچ میخی در تو فرو نمیرفت. هیچ حرفی در تو اثر نداشت. مگر میبایستی چطور به تو بگویم که حرفم در تو کارگر شود؟ واقعا"من الان به تو چه بگویم محیی الدین؟ یادت که نرفته! رفته؟ خوب است من چند بار سر به سینهات کوفته…
تنها 32سال عمر کرد (1342-1310)، در بیست سالگی داستاننویسی را آغاز کرد و در بیست و پنج سالگی اولین و آخرین کتابش مجموعه داستان «خرگوشها» (1335) را منتشر کرد. این مجموعه داستان و آثار پراکندهای که در نشریات منتشر میکرد، از او سیمای نویسندهای مستعد و آیندهدار را در دههی سی و اوایل دههی چهل…
بیرون، شب بود و باد و برف. . .
زن، شب یخزده را پشت در بویید و خودش را چسباند به مرد. مرد، نفس گرم زن را پشت گردنش حس کرد. آهسته گفت: «میلرزی. »
باد، پوفههای برف را از لای در نیمهباز ریخت تو انبار. زن لرزان گفت: «میترسم. »
مرد از لای در چشم به بیرون…
شهرنوش پارسیپور سه بار نامش سرزبانها افتاد، دوبار برای ویژگی های درون متنی آثارش و یکبار هم که بسیار پر سروصدا تر بود، به دلیل مسائل برون متنی که در پیرامون یکی دیگر از آثار داستانیاش شکل گرفت. اولین بار در میانه دهه پنجاه بود که بعد از انتشار مجموعه داستان "آویزهای بلور" رمان قابل…
احمد محمود به رمان هایش شهرهاست، هرچند داستانهای کوتاه خوبی هم نوشته. او کار خود را نوشتن داستان کوتاه آغاز کرد، با مجموعه داستانی به نام «مول» که همانند بسیاری نویسندگان همدورهاش، نشان از تاثیرپذیری او از صادق هدایت داشت. اما در ادامهی کار راه خاص خود را پیدا کرد و با رمان معروف همسایهها…
صادق چوبک نه تنها از دوستان صادق هدایت بود، بلکه به زعم بسیاری در داستاننویسی نیز متاثر از او بود و ظاهرا داستانهای نخست خود را نیز برای آنکه هدایت نظر بدهد، نزد او میبرد و ... حالا این روایتها چقدر درست باشد یا نباشد، نکته آنجاست که صادق چوبک در ادامه جریانی قرار میگیرد…
امروز 24 دی ماه 1389، غلامحسین ساعدی هفتاد و پنج ساله شد. در حالی که قریب بیست و پنج سال است که روی در نقاب خاک کشیده. مرگی که بسیار تلخ و جانگداز بود چرا که ساعدی در تنهایی و غربت با زندگی وداع کرد، آن هم در زمانی که سخت دلتنگ وطن بود و…