رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

داستان ما (ایرانی)

داستان آدینه: «سال ستاره دنباله‌دار» از احمد آرام

داستان کوتاه «سال ستاره دنباله‌دار» نوشته احمد آرام، از زبانِ «من‌راوی» روایت می‌شود؛ اما داستان داستانِ «ما»ست؛ مایی‌که به‌شدت تحت‌تأثیر باورهای خرافی است؛ داستان تاها، قسّامه، مشکور، جافی، گندم و خیلی‌های دیگر. من‌راویِ داستان که «جافی صدایش می‌زنند» شنونده و راوی ناظری است که با نقل‌قول‌هایی از دیگران، جهان داستان را که بندری است بر…

ادامه مطلب

۱۰ رمان برتر درباره تجربه مادر شدن

دوران بارداری، زایمان و نخستین تجربه‌های پدر و مادر شدن سرشار از فرصت‌های روایی توأم بااحساس شادی، کشمکش و دردهم ازلحاظ روحی و هم جسمی است، ولی بااین‌وجود به‌ندرت اتفاق می‌افتد این موضوعات درون‌مایه داستانی را به خود اختصاص دهند. او می‌گوید: هنگامی‌که من باردار بودم از خود می‌پرسیدم قهرمانان داستان‌هایی که خوانده‌ام کجا هستند تا…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۵۸) سعادت نامه اثر غلامحسن ساعدی

غلامحسین ساعدی نویسنده بزرگی ست و به تناسب همین اعتبار در ادبیات داستانی ایران، در مد و مه نیز مطالب بسیاری درباره او منتشر شده است. دوم آذر ماه روزی ست که این نویسنده ایرانی در غربت و تنهایی درگذشت از همین رو بی مناسبت ندیدیم به این بهانه آثاری دیگر از او و درباره…

ادامه مطلب

بریده رمان: «مَقتَل» اثر غلامحسین ساعدی

غلامحسین ساعدی آثار متفاوت و متنوعی در کارنامه دارد، به تناسب این تنوع که تا حد زیادی ناشی از پرکاری او در برخی مقاطع از عمرکوتاه اوست، به لحاظ کیفی نیز گارنامه اش فراز و فرود بسیار دارد. عمرکوتاهی  که متاسفانه بخشی از آن هم به در گیری های سیاسی و زندان هدر شد و…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۵۷): «واگن سیاه» اثر غلامحسین ساعدی

نه، نه، اسم و رسم درست و حسابی نداشت؛ مثل همه‌ی ولگردا، هر گوشه به یه اسم صداش می‌کردن، تو راه‌آهن: هایک، ته شاپور: مایک، تو مختاری: قاراپت، تو تشکیلات: هاراپت، تو سنگلج: برغوس، تو توپخونه: مرغوس، تو لاله‌زار: میرزا بوغوس،‌ تو استانبول: بدارمنی، آوانس خله، موغوس پوغوس. آخرشم نفهمیدیم اسم اصلی‌ش چی هس،‌ کجا…

ادامه مطلب

داستان امروز ایران (۷): «میان حفره‌های خالی» اثر پیمان اسماعیلی

میان حفره‌های خالی پیمان اسماعیلی  یک هفته است رسیده‌ام. خیلی سرد است. باید عادت کنم وگرنه همین سه چهارماه هم سخت می‌گذرد. نزدیک مرز است. گفته بودم، اما فکر نمی‌کردم به این نزدیکی باشد. این کوه‌‌های سفید روبرو را که رد کنی می‌افتی وسطِ کرکوک. آدم‌های کم حرفی هستند. گرم نمی‌گیرند. سرایدار بهداری فارسی بلد نیست.…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۵۶): «تلخون» نوشته صمد بهرنگی

 به مناسبت سالروز تولد صمد بهرنگی به سراغ یکی از معروف ترین آثار داستانی او رفتیم، اثری که خود در قالب کتابی مستقل نیز منتشر شده است. شاید حوصله خواندن داستان روی صفحه مانیتور نداشته باشید اما این فرصتی ست که می توانید تجدید خاطره ای با آثار صمد بهرنگی کنید. مردی که در دهه…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۵۵): از هیچ شروع شد اثر محمود طیاری

گفت: “یه پالتو داشت مثل جیگر زلیخا. سوراخ، سوراخ. .” و خندید. دعوا اینطوری‎ شروع شده بود، مثل هر شب. بابام گفت: “مگه تو منو ندیده بودی؟” و رویش را به ما کرد. من گفتم: “بابا شوخی کرد.” و او پاپی شد: “بار اولی که رفتم خونه‎شون به ننه اکبیریش گفتم مادر! این من، این‎…

ادامه مطلب

بریده رمان: عبید باز می گردد اثر جواد مجابی

تا در صندوق را باز کردند ناگهان فواره‌ای از موش‌های کبود، زرد، سیاه، نارنجی و بنفش از آن بیرون جهید؛ خرموش‌هایی درشت با پوست پرزدار خیس و دم‌های دراز، با چشم‌هایی که نگاهشان به نگاه آدمی شبیه بود. سه، چهار پاسبان با باتوم‌های کشیده وارد اتاق شدند و بلافاصله فهمیدند که ما مایه جیغ هولناک رییس…

ادامه مطلب

بریده رمان: «برهنه در باد» اثر محمد محمدعلی

جلدی سرخ و عنابی دارد، با نخ پرک سفید، محکم بسته شده تا شیرازه‌اش از هم نپاشد. حداقل 10سال است که از بو و شکل‌شان می‌فهمم آسانند یا پر دست‌انداز. مرددم نخ دورش را باز کنم یا بگذارمش برای صبح شنبه...  امروز، چهارشنبه، بعد از ناهار می‌روم چالوس پیش خانم و بچه‌ها و صبح شنبه…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۵۴): «تا دنیا دنیاست» اثر ایرج پزشک نیا

«تا دنیا دنیاست»   اثر  ایرج پزشك نیا در یكی از شهرهای عالم با مرتاض جوانی آشنا شدم كه فن دزدیدن روح را بمن آموخت. میگفت: روح را مردم بدرستی نمی شناسند و نمیدانند كه آنهم از هر حیث شبیه سایر اعضای بدن است. مثل دست، مثل پا و مثل گوش... و همانطور كه دست…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۵۳): چنار اثر هوشنگ گلشیری

چنار/ هوشنگ گلشیری/ نزدیكی‌های غروب بود كه مردی از یكی از چنارهای خیابان بالا می‌رفت. دو دستش را به آرامی‌ به گره‌های درخت بند می‌كرد و پاهایش را دور چنار چنبره می‌زد و از تنه خشك و پوسیده چنار بالا می‌خزید‌. پشت خشتك او دو وصله ناهم‌رنگ دهن‌كجی می‌كردند و ته یك لنگه كفشش هم…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۵۲): شرحی بر قصیده‎ی جملیه اثر هوشنگ گلشیری

شرحی بر قصیده‎ی جملیه  هوشنگ گلشیری  برای عبدالعلی عظیمی از خواب بیدار شده و نشده صدای زنگ‌ها را شنیدم، انگار هنوز خواب بودیم. نه، همان صدای آشنای زنگوله بود که زنجیروار می‌زد. آن روزها همیشه از آن سوی شالی‌ها می‌آمدند، تا می‌رسیدند زیر پنجره‎ی آدم و مدتی، انگار فقط برای تو بزنند، زیر پنجره می‌ایستادند…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۵۱): «جفت» اثر غزاله علیزاده

داستان کوتاه  «جفت» یکی از آثار کمتر خوانده شده غزاله علیزاده است، داستانی که در میانه دهه چهل نوشته شده و برای نخستین بار در مجله آرش شماره 16 منتشر شده است. غزاله علیزاده به سبک داستان‎های کوتاه نخستین خود که در نشریات پراکنده آنها را منتشر کرده، آن را با نام «غزاله» به چاپ…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۵۰): «آقا جولو» نوشته ناصر تقوایی

آقا جولو: اثر ناصر تقوایی/  دریا که نه سبز نه آبی، شهر را تا کمرکش کوهها عقب رانده است. کف سفید موجهای مد در آستان اولین خانه‏ها به شن می‎‏نشیند. از دیواره سنگی‏ “پسته” تا جلو بارانداز که سایه‏ی پشت دیوارش اطراقگاه حمالهاست و راسته‏ی‏ دکانها، تا کارگاه صدف پاک کنی موجها به سد سنگی…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۴۹): «گیله مرد» اثر بزرگ علوی

گیله مرد از مجموعه داستان نامه ها، یکی از بهترین داستانهای رئالیستی ادبیات داستانی معاصر ایران و از معروف ترین داستانهای کوتاه بزرگ علوی ست. تقریبا در اغلب گلچین هایی که از بهترین داستانهای کوتاه فارسی انجام شده گیله مرد نیز به عنوان اثری شاخص از بزرگ علوی در آنها دیده شده. شهرت این داستان…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۴۸): «خائن» نوشته بزرگ علوی

بیست و هشت بهمن ماه مصادف است با سالمرگ بزرگ علوی. به همین مناسبت مجموعه‎ای کوچک فراهم کردیم که در این روزهای آخر بهمن ماه 1391، به یاد آقا بزرگ که خیلی‎ها  با آثار و نوشته‎های او خاطره‎های بسیاری دارند، آن را به علاقمندان ادبیات  داستانی تقدیم می کنیم. (مد و مه) *** خائن بزرگ…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۴۷): «چاپ دوم» از بهرام صادقی

«هیچ لازم نبود که در را باز کنند: در خودش‎ باز بود، و همچنین هیچ لازم نیست که بگوییم‎ اول کدام یک به درون آمدند: معلوم است- اول خانم‎ها و بعد آقایان.» این یکی از بهترین شروع هایی ست که در یک داستان کوتاه فارسی خوانده ام. همانقدر ساده و تکان دهنده که از یک…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۴۶): «آقای نویسنده تازه کار است» از بهرام صادقی

 “آقای نویسنده تازه كار است “ ، اما خواهش می‌كنم، از حضورتان صمیمانه خواهش می‌كنم كه فراموش نكنید عنوان استان این نیست، چیز دیگری است:  “ آقای اسبقی برمی گردد . ” البته من هم با شما هم عقیده‌ام كه نویسنده در نام‎گذاری سلیقه به خرج نداده ‌است، اما به حقیقت سوگند می‌خورم كه این…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۴۵): «صراحت و قاطعیت» داستانی از بهرام صادقی

در گردش‌گاه بزرگ شهر به هم بر خوردند، امّا ما خیلی زود كار خود را فیصله دادیم. حقیقت این است كه آن‌ها پس از طیّ مقدّمات هیجان‌انگیزی به هم رسیدند. این مقدّمات چه بود؟  اوّل، جوان نجیب و سر به زیر ما، آقای X، كه اتفاقاً در این لحظه سرش رو به بالا بود، حس…

ادامه مطلب

داستان کوتاه ایرانی: «چتر و گربه و دیوار باریک» از رضا قاسمی

چتر و گربه و دیوار باریك/ رضا قاسمی هرگز نخواسته بودم نویسنده باشم. همه چیز با یك ساعت مچی"وست اند واچ" شروع شد. تقصیر هم تقصیر گاو بود. كلاس چهارم بودم یا پنجم دبستان. از مدرسه كه آمده بودم كز كرده بودم گوشه‌ی اتاق و یكی دو ساعتی می‌شد دفترم را باز كرده بودم و،…

ادامه مطلب

ادبیات کلاسیک ایران: بزرگا مردا (بریده‎ای از تاریخ بیهقی اثر ابوالفضل بیهقی)

. . . [سلطان مسعود گفت‎]: “و چون نامه‎ها گسیل کرده شود تو باز آی که پیغامی است‎ سوی بونصر در بابی تا داده آید. گفتم چنین کنم، و بازگشتم با نامۀ توقیعی و این حالها را با بونصر بگفتم، و این مرد بزرگ و دبیر کافی رحمۀ اللّه علیه بنشاط قلم در نهاد، تا نزدیک…

ادامه مطلب

بازخوانی داستان: «از ناگزیری» اثر احمد آقایی

شده بودی درست مثل سنگ خارا، سخت. یکدنده و لجوج. هیچ میخی در تو فرو نمی‎رفت. هیچ حرفی در تو اثر نداشت. مگر می‎بایستی چطور به تو بگویم که حرفم در تو کارگر شود؟ واقعا"من الان به تو چه بگویم محیی الدین؟ یادت که نرفته! رفته؟ خوب است من چند بار سر به سینه‎ات کوفته…

ادامه مطلب

«پرواز» داستان کوتاهی از «ایرج پزشک‎نیا»

تنها 32سال عمر کرد (1342-1310)، در بیست سالگی داستان‎نویسی را آغاز کرد و در بیست و پنج سالگی اولین و آخرین کتابش مجموعه داستان «خرگوش‎ها» (1335) را منتشر کرد. این مجموعه داستان و آثار پراکنده‎ای که در نشریات منتشر می‎کرد، از او سیمای نویسنده‎ای مستعد و آینده‎دار را در دهه‎ی سی  و اوایل دهه‎ی چهل…

ادامه مطلب

«ابر بارانش گرفته» داستانی از شمیم بهار

ابر بارانش گرفته شمیم بهار سلام – گیتی دیروز که جمعه بود برگشت ولی خدا کند این کاغذ زودتر به دستت برسد چون قرار بوده دوازده روزی در یونان بماند که توی یکی از این جزایر الان هر چه فکر می‎کنم اسمش یادم نمی‎آید خلاصه استراحت کند و مثلاً بگردد یعنی حق دارد چون…

ادامه مطلب

داستان امروز ایران (۸): «عالی جناب» از جعفر مدرس صادقی

افسانه با عكس گرفتن مخالف بود. با لباس سفید عروس و سفره‎ی عقد هم مخالف بود. هرچه مادرش اصرار كرد، رضایت نداد عكّاس خبر كنند. می‎گفت خبری نیست كه عكس بگیرند. و راستی هم خبری نبود. فقط پدرومادرها بودند و بزرگان فامیل. آخوند عاقد خُطبه‎ی عقد را خواند و افسانه صبر نكرد كه آخوند، مطابق…

ادامه مطلب

داستان امروز ایران (۷): «آشوب» اثر داوود غفارزادگان‎

بیرون‎، شب بود و باد و برف. . . زن‎، شب یخزده را پشت در بویید و خودش را چسباند به مرد. مرد‎، نفس گرم زن را پشت گردنش حس کرد.  آهسته گفت: «می‎‎لرزی. » باد‎، پوفه‎‎های برف را از لای در نیمه‎‎باز ریخت تو انبار. زن لرزان گفت: «می‎‎ترسم. » مرد از لای در چشم به بیرون…

ادامه مطلب

داستان امروز ایران(۶): «چاه بابل» اثر رضا قاسمی

پاره‌ی يکم شمايل سرگردان فليسيا 1 از جمله دلايلی که برای اثبات تناسخ می‎آورند يکی اين است که در زندگی بارها به اشخاصی برمی‌ خوريم که نمی ‌شناسيم و با اين حال چهره‌ شان به طرز غريبی آشناست؛ طوری که بی ‌وقفه از خود می‌پرسيم: "کجا ممکن است ديده باشم ‌اش؟" مندو هم چشمش که…

ادامه مطلب

افق (۲): «چقد مونده به ساعت ۵» از مریم محمدی

- " شنونده‎ای سئوال کردند که همسرشون اجازه نمیدن خانم برای دیدن مادر و پدرشون برن، چه باید بکنند؟! " - " خب زن نباید کاری رو بی‎اذن شوهرش... " شیر آب سرد باز گیر کرده. آخه تو که بلد نیستی برا چی دست می‎زنی؟! همش ادعا! همش خودشیفتگی! من خوبم حرف ندارم! دو دستی…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۴۴): «مرگ در کاسه سر» اثر جواد مجابی

چهل چهارمین داستان آدینه «مد و مه» را به اثری از جواب مجابی اختصاص دادیم، داستانی که ابتدا در کتاب جمعه به سردبیری احمد شاملو منتشر شده است. مجابی در طول چند دهه گذشته، هم شعر گفته، هم نقاشی کرده و هم به داستان‎نویسی پرداخته و البته بیش از هرچیز هم به عنوان یک نویسنده…

ادامه مطلب