برشی کوتاه از رمان «باغ همسایه»
در سكوت يكدست باغ خلوت كه از پنجره اتاق خوابمان پيدا است، هر گياهي، هر گلي، هر باريكراهي، هر نيمكتي از معنا و جايگاه خود و بهخصوص از ماندگاري خود مطمئن است. چقدر ديگر طول ميكشد تا خيابان خانه رُم بعد از مرگ مادرم به فروش برسد و به…