رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: روز هزار ساعت دارد

نگاهی به «روز هزار ساعت دارد» اثر فریدون حیدری ملک میان

ايستاده­ اي ميان جنگل  چُپُشته ومي‌خواهي شول بزني لاچمه را، تا بيايد و پلنگي كه بر سر كاشانه ­ات هوار شده ناكار كند با پيشا شاخش. مگر مردمان بياسايند يك چند دراين سپنج كژمدار. صدا بازمي‌گردد در فرياد زني:  كه به چه كار امده اي ؟ به چه خيالي؟ ـ به خيال سرانديب. ـ به…

ادامه مطلب