شعری که قرار بود نخستین شعر در مجموعه «زاغی» باشد، نشاندهنده بوطیقای زبردستانهای است که در پشت سبک و فکری ظاهرا ساده نهفته است. «یک فاجعه» با تصویری از زاغی به مثابه مشاهدهگر بیاعتنایی آغاز میشود که برای بقا باید هر مُرداری را که گیرش بیاید بخورد