«من دوربيني هستم با شاتر باز، كاملا منفعل، كه دارد ثبت ميكند، و فكر نميكند. ثبت تصوير مردي كه دارد پشت پنجره روبهرويي صورتش را ميتراشد، و زني كه كيمونو پوشيده و سرش را ميشويد. بالاخره روزي از روزها همه اينها بايد ظاهر شوند و به دقت چاپ و ثبت شوند.» اغراق نيست اگر بگوييم…
